• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۸ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5608 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۳۰ مهر

هنرمند اصيل

محسن آزموده

در ميان سينماگران بزرگ ايراني، داريوش مهرجويي بسيار بيش از بقيه در فيلم‌هايش از آثار ادبي اقتباس كرده است. شايد حتي بتوان گفت هيچ كدام از فيلمسازان ايراني به اندازه او اثر اقتباسي نساخته‌اند. از ميان دست‌كم 23 فيلم داستاني بلند او، حدود 13 اثر بر اساس يا با نگاهي به يك اثر ادبي و هنري اعم از داستان كوتاه، نمايشنامه و فيلم درست شده‌اند. بعضي از اين اقتباس‌ها صريح و آشكار است و برخي چنين نيست. از دسته اول يعني آثاري كه در آنها اقتباس آشكار و صريح است، مي‌توان به اين فيلم‌ها اشاره كرد: گاو (1348) بر اساس قصه‌اي به همين نام از مجموعه داستان «عزاداران بيل» نوشته غلامحسين ساعدي، آقاي هالو (1349) براساس نمايشنامه هالو نوشته علي نصيريان، پستچي (1349) بر اساس نمايشنامه ويتسك از گئورگ بوشنر نويسنده آلماني در قرن نوزدهم، دايره مينا (1353) بر اساس داستان كوتاه آشغالدوني در مجموعه داستان «گور و گهواره» اثر غلامحسين ساعدي، سارا (1371) بر اساس نمايشنامه «خانه عروسك» نوشته هنريك ايسن نويسنده قرن نوزدهمي نروژي، «ليلا» (1375) بر اساس رماني نوشته مهناز انصاريان، درخت گلابي (1376) براساس داستاني از مجموعه داستان «جايي ديگر» نوشته گلي ترقي، مهمان مامان (1382) بر اساس داستاني به همين نام نوشته هوشنگ مرادي‌كرماني و بالاخره اشباح (1392) بر پايه نمايشنامه «اشباح» نوشته ايبسن.

از دسته دوم يعني آثاري از داريوش مهرجويي كه اقتباس در آنها اصطلاحا «آزادانه» صورت گرفته، مي‌توان به اين فيلم‌ها اشاره كرد: بانو (1370) متاثر از فيلم تحسين شده ويرديانا (1961) اثر لوئيس بونوئل فيلمساز اسپانيايي، پري (1373) برداشتي از دو داستان «فراني و زويي» و متاثر از داستان «يك روز خوش براي موزماهي» همگي نوشته جروم ديويد سالينجر نويسنده معاصر امريكايي، سنتوري (1385) برداشتي آزاد از رمان مشهور عقايد يك دلقك نوشته هايرينش بل نويسنده معاصر آلماني و خاطرات خانوادگي رامين اسكندري نويسنده غيرحرفه‌اي شيراز در يادداشت‌هايي تحت عنوان «بهار سياه» و بالاخره فيلم «چه خوبه كه برگشتي» (1391) برگرفته از داستان كوتاه «نزاع ايوان ايوانويچ و ايوان نيكيفورويچ» نوشته نيكلاي گوگول نويسنده قرن نوزدهم روس.

اقتباس يا اثرپذيري يا برداشت در فيلم‌هاي مهرجويي تنها به طرح كلي داستان و ماجراها خلاصه نمي‌شود. در آثار او به كرات به كتاب‌ها يا آثار هنري ديگر به ويژه آثار موسيقايي ارجاع داده مي‌شود يا آنها را مي‌شنويم. براي مثال در فيلم مشهور هامون (1368) هم اشاره‌هاي مستقيمي به مجموعه شعر «ابراهيم در آتش» و ديگر اشعار احمد شاملو مي‌بينيم، هم تاثير آشكار كتاب فلسفي «ترس و لرز» نوشته سورن كي يركه گور، فيلسوف دانماركي و هم قطعات موسيقايي از موسيقيدان‌هايي چون يوهان سباستين باخ.

آيا اين ميزان از اقتباس و برداشت و تاثيرپذيري، نافي اصالت و خودآييني سينماي داريوش مهرجويي نيست؟ آيا اقتباس كردن از آثار ادبي و هنري باعث نمي‌شود كه آثار او به فيلم‌هايي كپي شده يا دست دوم بدل شود؟ براي پاسخ مفصل و دقيق به اين پرسش‌ها در وهله نخست بايد نگاه خود را به مقوله «اقتباس» (adaption) تصحيح كنيم. براي درك درست‌تري از اقتباس مي‌توان به كتاب خوب و روشنگر «نظريه‌اي در باب اقتباس» نوشته ليندا هاچن (ترجمه مهسا خداكرمي، نشر مركز، 1396) مراجعه كرد. اين كارشناس ادبي مشهور در اين كتاب نشان مي‌دهد كه اگرچه «امروزه اقتباس همه جا يافت مي‌شود: در تلويزيون، پرده سينما، تئاتر و ...» اما اقتباس امر جديدي نيست و نويسندگان و هنرمندان بزرگي چون شكسپير، آيسخولوس، راسين، گوته و داپونه نيز داستان‌هاي آشنايي را در قالب‌هاي جديد بازگو كرده‌اند. به اين فهرست مي‌توان نام هنرمندان و نويسندگان برجسته ايراني چون فردوسي و حافظ و سعدي و مولانا را افزود.

آن‌طور كه هاچن در كتاب مذكور با آوردن مثال‌ها و شواهدي از شمار كثيري از آثار هنري نشان مي‌دهد، «تحقير» (contempt) اثر اقتباس شده به مخلوقي دون‌مايه و درجه دو، به دليل نشناختن «فرآيند» اقتباس و جنبه‌ها و ابعاد مختلف آن است. نگاه قديمي به اقتباس آن را صرفا در پرتو «وفاداري به متن اوليه» تحليل مي‌كند، در حالي كه به نظر هاچن «اثر اقتباسي اثري اشتقاقي است كه مشتق نيست، اثري كه ثانوي است، اما درجه دو نيست و تو در تويي خودش را دارد» (كتاب مذكور، ص 24) هنرمندي كه اقتباس مي‌كند، اثر اوليه را از آن خود مي‌سازد (appropriation) و اثري جديد و تازه خلق مي‌كند. انتقال از يك فرهنگ به فرهنگ ديگر يا «بومي‌سازي» (indigenization) از ديگر كارهايي است كه هنرمند در اين فرآيند صورت مي‌دهد.

اقتباس در آثار سينمايي مهرجويي دقيقا به اين معناست. تمام فرآيند انتخاب و تنظيم و اجراي يك اثر توسط او هوشمندانه صورت گرفته و در خدمت ديدگاه‌ها و نگاه خاص اوست. فرقي نمي‌كند اين اثر يك داستان كوتاه باشد يا نمايشنامه يا رمان يا فيلمي بلند. تفاوتي ندارد كه اثر اوليه در فضاي فكري و فرهنگي آلمان و نروژ قرن نوزدهم ميلادي رخ داده يا اسپانيا و امريكا. داستان‌هاي او در ايران قرن نيمه دوم و قرن بيستم ميلادي محقق مي‌شوند و جهان ايراني را در پرتو تحولات عميق و انقلابي سياسي و اجتماعي و فرهنگي باز مي‌نمايانند. از اين حيث داريوش مهرجويي هنرمندي دغدغه‌مند است با منظري مشخص و معين. اقتباس‌هاي او از اين منظر معين به وقوع مي‌پيوندد، به همين علت در مجموعه آثار او مي‌توان دغدغه‌ها، تاكيدها، درونمايه‌ها و صورت‌بندي‌هاي مشابهي را بازجست. آثار متكثر او، خواه اقتباسي باشند، خواه نوشته خودش، يك نگاه مشخص و ويژه را به جهان هستي و موجودات باز نمي‌نمايانند. اين سخن به آن معنا نيست كه آثار سينمايي مهرجويي در طول چند دهه، دچار تغيير و تحول نشده و عناصري به آنها افزوده يا از آنها كاسته نشده، بلكه تا جايي كه به اقتباس باز مي‌گردد، مراد آن است كه او اثر اوليه را مطابق سليقه و نگاه خودش تغيير داده و اثر هنري نويي پديد آورده است. بنابراين مي‌توان با قاطعيت او را فيلمسازي اصيل و خودآيين خواند كه جهان سينمايي منحصر‌به‌فرد خودش را ايجاد كرده است. يادش گرامي. با اميد. 


   اقتباس يا اثرپذيري يا برداشت در فيلم‌هاي مهرجويي تنها به طرح كلي داستان و ماجراها خلاصه نمي‌شود. در آثار او به كرات به كتاب‌ها يا آثار هنري ديگر به ويژه آثار موسيقايي ارجاع داده مي‌شود يا آنها را مي‌شنويم. براي مثال در فيلم مشهور هامون (1368) هم اشاره‌هاي مستقيمي به مجموعه شعر «ابراهيم در آتش» و ديگر اشعار احمد شاملو مي‌بينيم، هم تاثير آشكار كتاب فلسفي «ترس و لرز» نوشته سورن كي يركه گور، فيلسوف دانماركي و هم قطعات موسيقايي از موسيقيدان‌هايي چون يوهان سباستين باخ
   آيا اين ميزان از اقتباس و برداشت و تاثيرپذيري، نافي اصالت و خودآييني سينماي داريوش مهرجويي نيست؟ آيا اقتباس كردن از آثار ادبي و هنري باعث نمي‌شود كه آثار او به فيلم‌هايي كپي‌شده يا دست دوم بدل شود؟ براي پاسخ مفصل و دقيق به اين پرسش‌ها در وهله نخست بايد نگاه خود را به مقوله «اقتباس» (adaption) تصحيح كنيم. براي درك درست‌تري از اقتباس مي‌توان به كتاب خوب و روشنگر «نظريه‌اي در باب اقتباس» نوشته ليندا هاچن (ترجمه مهسا خداكرمي، نشر مركز، 1396) مراجعه كرد. اين كارشناس ادبي مشهور در اين كتاب نشان مي‌دهد كه اگرچه «امروزه اقتباس همه جا يافت مي‌شود: در تلويزيون، پرده سينما، تئاتر و ...» اما اقتباس امر جديدي نيست و نويسندگان و هنرمندان بزرگي چون شكسپير، آيسخولوس، راسين، گوته و داپونه نيز داستان‌هاي آشنايي را در قالب‌هاي جديد بازگو كرده‌اند. به اين فهرست مي‌توان نام هنرمندان و نويسندگان برجسته ايراني چون فردوسي و حافظ و سعدي و مولانا را افزود 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون