غزه چند معادله و احتمال
اسماعيل گرامي مقدم
براي رسيدن به احتمالات پيش رو در مناقشه غزه بايد ديد ريشهها و اهداف هر كدام از طرفها چه بوده و در آينده چه خواهد بود؟ مسلم است كه غزه به دليل حصر طولاني، ناگزير به حمله و گشودن راهي تازه بوده است؛ ضمن اينكه بدون ترديد حماس پيامدهاي اين حمله را از قبل بررسي كرده است. ازسوي ديگر غافلگيري طرف اسراييلي هم باعث شكلگيري جبهه تازهاي شده است. به نظرم طرف اسراييليها هرچند گارد حمله زميني به غزه گرفته و كشتارهاي ناجوانمردانه بسياري هم انجام داده اما هنوز تصميم نهايي درخصوص حمله زميني به غزه و پذيرش تبعات احتمالي آن را پيشبيني نكرده است. در يك چنين وضعي نميتوان احتمالات قوي را درخصوص آغاز حمله زميني اسراييل عليه غزه درنظر گرفت. احتمال نخست آن است كه رايزنيهاي پشت پرده هر دو طرف يعني طرفداران اسراييل و فلسطين باعث كاهش تنشها و رسيدن به آتشبس شود. البته دو طرف هم ابزارهاي لازم براي توسعه جنگ را دارند و هم ابزارهاي گفتوگو و تعامل را. حماس از طريق توانايي نظامي خود ميتواند تنش را ادامه دهد و از طريق عربستان و مصر و... ميتواند تفاهم كند، چون دو طرف از توانايي هم آگاهند تلاشها در وهله نخست حول محور كاهش تنشهاست. نشانههاي تحليلي يك چنين احتمالي در ماجراي گردن نگرفتن ماجراي حمله به بيمارستان كودكان است. در واقع اسراييليها ميترسند قبول كردن اين جنايت روند آتشبس را دچار مشكل كند. بنابراين به نظر ميرسد اين رجزخوانيها ادامه پيدا كند تا به اندازهاي كه از اوج خشونتها كاهش پيدا كند. اما در ادامه دوطرف بر سر يكسري مسائل از جمله افزايش روند امدادرسانيها و ارسال كمكها به غزه توافق ميكنند. از سوي ديگر امتياز ديگري كه ممكن است به غزه داده شود اين است كه حماس در عرصه تصميمسازيهاي منطقه باقي بماند. احتمال دوم و بسيار خطرناك توسعه جنگ است. يعني اگر مذاكرات ميان تيمهاي پشت صحنه باعث اقناع دو طرف نشود، توسعه تنش محتمل است.
در اين صورت جنگ توسعه يافته و در زمين به غزه تسري پيدا ميكند. البته اين سرايت بسيار محدود خواهد بود. اينگونه نيست كه اسراييل غزه را كاملا زير و رو كند، بلكه ممكن است، برخي حملات زميني محدود داشته باشد و پس از آن عقبنشيني كند، چراكه در صورت تداوم پيش روي اسراييل، واكنش حزبالله، حشدالشعبي، حوثيها و مجاهدان سوري به عنوان پشتيبان غزه شكل ميگيرد. نبايد فراموش كرد كه خطر بروز ناامني فلسطين به ناامني در جهان وجود دارد. يكي از دلايل عدم توسعه مناقشه همين خطر است. در صورت شكلگيري اين وضعيت، مناقشه از قطببندي منطقهاي به قطببندي جهاني بدل ميشود و نظريه هانتينگتون بيش از هر زماني امكان تحقق پيدا ميكند. اميدواريم چنين نشود و خردمندان در هر دو سوي اين مناقشه اجازه ظهور آن را ندهند.