توفان اقصي (۳) : بمباران غزه
سيد عطاءالله مهاجراني
بمباران بيامان غزه در برابر چشمان دنيا اتفاق ميافتد. كشورها و ملتها و دولتها، نويسندگان و هنرمندان هركدام به فراخور شناخت خويش و حساسيتي كه نسبت به قتل عام كودكان و زنان و بيماران در بيمارستانهاي غزه دارند، واكنش نشان ميدهند، برخي اسراييل را تاييد ميكنند و اين قتل عام كه مختصات هولوكاست را دارد، بر مبناي حق دفاع از خويش توجه و تاييد ميكنند. برخي نيز سكوت پيشه كردهاند. اما غزه ميماند و از يادها نميرود. بمباران غزه بسي سنگينتر از بمباران شهر درسدن آلمان در جنگ دوم جهاني است. البته تلفات و تعداد شهيدان هنوز به درسدن نرسيده است. براي اينكه ماهيت امريكا و همپيمانانش به ويژه انگلستان را در جنگ دوم جهاني شناسايي كنيم. درسدن يك معيار است. دولت و ارتش آلمان در دوم سپتامبر سال ۱۹۴۴ تسليم شد. پس از پايان جنگ نوبت به قتلعام مردم آلمان و ويرانسازي گسترده تمام زيرساختهاي صنعتي و خدماتي آلمان رسيد. در سه روز ۱۲ تا ۱۵ فوريه ۱۹۴۵، يعني بيش از پنج ماه بعد از پايان جنگ، شهر درسدن سه شبانهروز تمام بمباران شد. ۳۹۰۰ تن بمب بر شهر توسط نيروي هوايي امريكا و انگلستان فرو ريخته شد. ۲۵ هزار نفر از مردم كشته شدند. تمام شهر با خاك يكسان شد. در غزه بيش از ۱۵ هزار تن بمب ريختهاند. هزاران نفر كشته شدهاند. بيمارستانها و حتي نانواييها را بمباران كردهاند. ظاهرا اسراييل است كه بمباران ميكند و انتقام ميگيرد، اما سرانگشتان نابودكنندگان درسدن آشكارتر از آن است كه بتوانند پنهانش كنند. چنان كه سفر شتابزده بايدن و سوناك و اعلام حمايت بيقيد و شرط از اسراييل و مخالفت با پيشنهاد آتشبس در شوراي امنيت سازمان ملل، نشانههاي روشني است كه امريكا و انگلستان و همپيمانان و البته اسراييل به عنوان راس سرنيزه جنگي، گمان ميكنند ميتوانند از راهحل نهايي، پرونده فلسطين را براي هميشه ببندند. آيا ميتوانند!؟ آيا در تابستان ۲۰۰۶ كه در جنگ اسراييل با حزبالله از همين ادبيات استفاده ميكردند و كوندي رايس ميگفت: صداي بمباران لبنان، شبيه صداي دردهاي زايمان است و خاورميانه جديد متولد ميشود، در شمال اسراييل زندانهايي با ظرفيت ده تا پانزده هزار نفر آماده كرده بودند تا تمام اعضاي حزبالله لبنان را به آن زندانها منتقل كنند. خوابشان تعبير نشد. اكنون آيا اسراييل ميتواند پيامدهاي شكست بزرگ اطلاعاتي خود در روز هفتم اكتبر را با بمباران جواب بدهد؟
چند نكته قابل تامل:
يكم: بمباران غزه، بمباران شهري يا منطقهاي محدود كه دفاع هوايي ندارد، عمليات نظامي بيافتخار است، چنانكه بمباران درسدن نه تنها عمليات نظامي افتخارآفرين در تاريخ جنگ جهاني دوم نبوده و نيست، بلكه همچنان معركه آراست، امريكا با انتشار دو گزارش در سال ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ (سال طراحي كودتا عليه حكومت ملي مصدق در ايران!) كوشيد بمباران درسدن را اقدامي قابل دفاع براي نابود كردن زيرساختهاي صنعتي و خدماتي آلمان وانمود كند. پيداست كه اين استدلال آنهم با كشتن ۲۵۰۰۰ نفر از مردم شهر چه اعتباري ميتواند داشته باشد.دوم: بعيد به نظر ميرسد كه اسراييل بتواند تنها با تكيه بر بمباران غزه صحنه جنگ را به سود خود رقم بزند. آنچه در آغاز آسان مينمود با مشكلات بيشتري رويارو شده است، فلسطينيهاي كرانه غربي و نيز بيتالمقدس به حركت آمدهاند و تا روز چهارشنبه ۳ آبانماه اسراييل بيش از هفتاد نفر فلسطيني ساكن كرانه غربي را كشته و بيش از هزار نفر را اسير كرده است. سوم: در بين ملتهاي عربي و اسلامي و جهان به استثناي چند كشور مشخص! شاهد تظاهرات و راهپيماييهاي پرجمعيت بودهايم، تظاهرات در نيويورك و لندن و پاريس، شور و شكوه بيشتري داشت، تظاهرات روز شنبه ۲۱ اكتبر در لندن با حضور 000/300 نفر گفته ميشود بزرگترين تظاهرات در لندن در بيست سال گذشته بوده است. بدون شك چنين حضوري سياستمداران و دولتهاي فعلي را با اين حقيقت مواجه ميكند كه اگر افكار عمومي را از دست بدهند، معلوم نيست در انتخابات آتي پيروز شوند. (ادامه دارد)