مرده خوب زنده بد
حسن لطفي
نميدانم چرا بعد از تماشاي فيلم چهره (جادوگر) ساخته برگمان از ميان صحبتهايي كه بين شخصيتهاي فيلم رد و بدل ميشود دو گفته بيشتر از بقيه در ذهنم ماند؛ يكي جايي است كه زني كه ميزبان شخصيت اصلي فيلم (آلبرت امانوئل وُلگر با بازي ماكس فن سيدو) و همراهانش است در خفا به او ميگويد: آقاي وُلگر آنها شما را نميفهمند، به خاطر همين از شما متنفر هستند! براي درك گفتههاي زن در فيلم بهتر است تماشايش كنيد، اما بيرون از دنياي فيلمِ چهره نيز اين گفته ميتواند نشانگر نفرتهايي باشد كه گاه به تنفري بيدليل و خطرناك ميرسد. تنفري كه ميتواند مرزهاي انسانيت را تا سرحد پلشتي عقب براند.
نتيجهاش شايد در نگاه اول براي كسي كه نفرت پيدا كرده و براي تسكين خودش اقدامي كرده، رضايتبخش باشد، اما درنهايت اين نفرت گوركني است براي كسي كه به خاطر فهم غلطش اقدامي نادرست كرده است. گوري كه قرار است آدم صاحب تنفر را در خود دفن كند. واضحتر بگويم و مثالي بزنم. در عالم مديريت، سياست، تجارت، هنر و عدم فهم و درك رقيب باعث تنفر از او ميشود. تنفري كه گاهي توسط صاحبان قدرت به حذف رقيب منجر ميشود (بدون شك ميدانيد كه منظورم از حذف نوع غيرطبيعي و متكي به زور آن است كه بيشتر نشانه عدم اعتماد حذف كننده به تفكر و جايگاه و موقعيت خود است). اتفاقي كه اگر درك درستي درباره اهميت رقيب براي رشد وجود داشته باشد هيچوقت رخ نميدهد.
يادش بخير مدير فهيمي در سيستم بانكي بود كه در صحبتهايش بخشي را به ستايش رقبا اختصاص ميداد. دعايش هم پويايي و بقاي آنها بود. ميگفت با بودن رقبا ما قويتر ميشويم. با بودن رقيب است كه دست از تلاش نميكشيم و بيراهه نميرويم. براي او كه به خودش و افرادي كه با او كار ميكردند رقيب فرصتي براي بهتر شدن و ماندن در مسير درست بود.
تفكري كه وقايع اين روزها نشان ميدهد در ذهن برخي از تصميمگيران كشور جايي ندارد. چرايش ميتواند ريشه در عدم اعتماد به خود يا مردم باشد. هر چه باشد از دل نفهميدن ارزش رقيب بيرون آمده است. ارزشي كه خيرش در دنياي تجارت و مديريت بيش از همه نصيب مشتريان، ارباب رجوع و در عالم سياست نصيب مردم و كشور ميشود. با وجود رقيب است كه پاسخگويي و بالا بردن كيفيت خدمات و كالاها معنا پيدا ميكند. اين از نتيجه ديالوگ اول فيلم چهره! اما تا يادم نرفته ديالوگ دوم را هم بگويم. ديالوگي كه ميتواند در رديف جملات قصار علاقهمندان انسانيت مصرف زيادي داشته باشد: بهتر است يك مرده خوب باشم تا يك زنده بد!