• ۱۴۰۳ شنبه ۱ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5697 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۷ بهمن

سایه حذف و وضع ممنوعیت روی سر چهره‌های شاخص

چرا علی دایی ممنوع‌المعامله است؟

علی  ولی‌اللهی

درست روزي كه تيم ملي ايران موفق شد در يك بازي غرورآفرين ژاپن را شكست دهد، اظهارات علي دايي در مورد شرايطي كه در يكسال گذشته تجربه كرده، كام همه را تلخ كرد. 

علي دايي مهم‌ترين فوتباليست تاريخ ايران كه در برنامه عادل فردوسي‌پور و پژمان جمشيدي، به بهانه همان ديدار ايران و ژاپن حاضر شده بود، گفت: يكسال و نيم است كه ممنوع‌المعامله شده است! دايي در كنار انتقادات هميشگي‌اش از مسوولان بابت گراني و قيمت دلار، در پاسخ به سوال عادل فردوسي‌پور در مورد احتمال حضورش در پرسپوليس به عنوان سرمربيگري گفت: «هم اول فصل و هم در نيم فصل درويش با من صحبت كرد و نپذيرفتم، چون اولا دوست ندارم جاي رفيقم (يحيي) را بگيرم و دوما الان شرايط مربيگري ندارم/» عادل پرسيد: منعي كه نداري؟ و دايي پاسخ داد: «هيچ منعي ندارم. با اينكه يكسال و خرده‌اي است كه ممنوع‌المعامله‌ايم با اين حال ممنوع‌المربيگري نيستم.» بعد هم هر سه نفر در مورد تعداد زياد «ممنوعيت‌ها» شوخي كردند.
بعد از انتشار وسيع اظهارات دايي در مورد ممنوع‌المعامله بودنش اولين واكنش‌ها اين بود كه «چرا؟» و طبيعتا ذهن‌ها بلافاصله رفت سمت وقايع اعتراضي پاييز و زمستان 1401 و مواضعي كه علي دايي در آن مقطع گرفته بود. گذاشتن چند پست و استوري انتقادي كه در همان مقطع هم مشكلاتي براي او به وجود آورد از جمله پلمب واحدهاي تجاري‌اش، ممنوع‌الخروجي خودش و خانواده‌اش و همين‌طور ماجراي پر سر و صداي نشاندن هواپيماي حامل همسر و دختر دايي.
خبر ممنوع‌المعامله بودن دايي واكنش‌هاي زيادي برانگيخت. بخش عمده‌اي از مردم سوال كردند چرا بايد سرشناس‌ترين چهره فوتبال ايران با چنين محدوديتي مواجه شود و مستندات قانوني اين ممنوعيت كجاست؟ حقوقدان‌ها، چهره‌هاي سياسي و ورزشي هم به نوبه خود واكنش نشان دادند. از جمله محسن برهاني، دكتراي حقوق جزا و جرم‌شناسي و وكيل دادگستري كه در اكانت خود در شبكه اجتماعي ايكس/ توييتر با زير سوال بردن چنين حكمي براي هر شخصي نوشت: «ممنوع‌المعاملگي به اين معنا كه يك شهروند حق انجام هيچ‌گونه معامله‌اي را نسبت به اموالش نداشته باشد، يك بدعت است و هيچ مستند قانوني ندارد. هيچ مقامي نمي‌تواند حق خريد و فروش را از افراد سلب كند. افراد ممنوع‌المعامله مي‌توانند اقدام‌ به تنظيم قرارداد كنند و چنين معامله‌اي نافذ است.»
اين ماجرا در عين حال يك مساله اساسي ديگر را هم پيش روي جامعه گذاشت اينكه مراكز تصميم‌گيري براي چنين احكامي كجاست؟ و چه كساني در آن حضور دارند؟ و چرا هيچ نشانه‌اي از آنها وجود ندارد و مردم جز نمودهاي آن چيزي نمي‌بينند؟ در همين حوزه ورزش بسيار افرادي هستند كه با چنين احكامي مواجه شدند بدون اينكه كسي از روند آن اطلاعي داشته باشد يا خودشان بدانند دقيقا چه اتفاقي افتاده است. مردم فقط يك روز متوجه مي‌شوند فلان بازيكن ديگر نمي‌تواند قرارداد ببندد، فلان مربي ديگر نمي‌تواند روي نيمكت بنشيند، فلان چهره ورزشي ممنوع‌الفعاليت شده، فلان شخص ممنوع‌الخروج شده و ... براي همه اين موارد هم مثال‌هاي زيادي وجود دارد. همين اواخر كريم باقري گفت از طرف نهادهاي امنيتي گفته شده بود كه او در پرسپوليس نباشد، پيش از اين فهميده بوديم رسول خادم هم مثل دايي ممنوع‌المعامله شده، وريا غفوري كه ديگر تيمي در ليگ پيدا نكرد و از فوتبال كنار كشيد يا مواردي از اين دست.
ممنوع‌المعامله بودن بهترين گلزن تاريخ فوتبال ايران و دومين گلزن برتر ملي تاريخ جهان هم از همين دست است. ولي چرا؟ دايي در كدام دادگاه محاكمه شده و چنين حكمي دريافت كرده است؟ آيا فرصت دفاع از خود را داشته يا صرفا شنونده حكم بوده است؟ اساسا وضع ممنوعيت‌هايي از اين دست براي چهره‌هاي سرشناس يك پروسه قانوني است يا صرفا وسيله‌اي براي سر به راه كردن آنها؟ با اين مضمون كه «حواس‌مان به شما هست و هر جا انتقاد و اعتراضي از شما سر زد، برخورد مي‌كنيم تا ياد بگيريد چنين رفتارهايي بي‌پاسخ نمي‌ماند». چرا آن كساني كه چنين احكامي صادر مي‌كنند، نمي‌آيند رك و راست به مردم بگويند به فلان دليل دايي يا هر شخص ديگر با محدوديت مواجه شده؟ آن هم با اين مستندات قانوني! تا يك حقوقدان نيايد بگويد همه اينها بدعت است؟
چنين اتفاقاتي در كشور مي‌افتد و آن وقت عده‌اي متعجب هستند كه چرا شكاف اجتماعي به وجود آمده و چرا سرمايه اجتماعي در حال از بين رفتن است؟ چرا در اين دوره جام ملت‌ها همه يكدل پشت تيم ملي نيستند؟ چرا برد مقابل ژاپن آنقدر كه بايد و شايد در جامعه نشاط تزريق نكرد؟ خيابان‌ها شلوغ نشد؟ خب وقتي اين شرايط تاثيرگذارترين بازيكن تاريخ فوتبال ايران است ديگر بقيه مسائل چه اهميتي دارند؟ در ماه‌هاي گذشته چهره‌هاي زيادي در صداوسيما آوردند كه به علي دايي و ساير چهره‌هايي كه مردم به آنها علاقه دارند، بتازند. يكي گفت دايي قدش دراز بوده و توپ به سرش مي‌خورده مي‌رفته توي گل و يكي ديگر گفت فوتباليست‌ها عامل به انحراف كشيدن جامعه هستند. ولي آخرش چه شد؟ آيا درصدي از محبوبيت دايي و تاثيرگذاري‌اش كم شد؟ آيا اين همه سال كه فردوسي‌پور از تلويزيون رفته از ميزان مخاطبانش كم شده است؟
يك‌جا بايد جلوي رفتارهاي اينچنيني گرفته شود. اگر فردي جرمي مرتكب شده براي او دادگاه برگزار كنند و در شرايط عادلانه محاكمه شود. اگر هم نشده كه هيچ! نبايد اين‌طور باشد كه يك روز ما توي گوشي‌هاي موبايل ببينيم كه علي دايي مي‌گويد من يكسال و نيم است كه ممنوع‌الفعاليتم. اين واقعا براي كشور خوب نيست! 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
ضرورت بازگشت به مانيفست نوفل لوشاتو اين ديگر «بوف كور» هدايت نيست چرا علی دایی ممنوع‌المعامله است؟ حضور پرشور در راهپيمايي ۲۲ بهمن نشانه اقتدار ملي است تشريح وضعيت زندان‌هاي‌ساواك حمايت از بازرگان و عكس تاريخي همافران ایران را باید نجات داد براي جيب مردم كيسه ندوخته‌ايم جامعه متكثر موسيقي‌ متكثر مي‌خواهد همسو و ناهمسو گله‌مندند 14هزار و ۲۳۴ كشته براثرتصادفات نقد و نه ملامت! شكل‌گيري حقوق شهروندي در جامعه ايران- ٢ دانش‌بنيان‌ها در بستر مهاجرت عادي‌سازي بحران در خاورميانه ابهامات وچشم‌انداز هراس از بحران انرژي عامل همگرايي غرب در درياي سرخ جدايي دو همزاد تاريخي شهر بند هواي تهران مگه تمام عمر چند تا بهاره؟! تخيل كودكان نعمت است وقتي نگاه ژورناليستي سينما را مي‌بلعد تسلاي دراماتيك در قاب نقد و نه ملامت! شكل‌گيري حقوق شهروندي در جامعه ايران- ٢ دانش‌بنيان‌ها در بستر مهاجرت عادي‌سازي بحران درخاورميانه ابهامات و چشم‌انداز
کارتون
کارتون