نقد و نه ملامت!
عباس عبدي
قصد نداشتم كه ديگر درباره سفرهاي استاني آقاي رييسجمهور چيزي بنويسم، چون بيفايده ميدانستم ولي سخنان ايشان در بندرعباس موجب شد كه توضيحاتي را بدهم. آقاي رييسي اظهار داشت كه ميتوانيم به جاي سفر استاني در تهران بمانيم و گزارش بگيريم، اما شنيدن كي بود مانند ديدن... برخي ما را مورد ملامت قرار دادند كه چرا اين سفرها انجام ميشود... ما را ملامت نكنيد اين راه را برگزيديم و بركات بسياري در اين مسير هست...اگر بتوانم به بخشها و روستاها هم سفر ميكنم، چون ديدن مسائل و مشكلات...وقتي ميآييم مردم را ميبينيم براي تصميمگيري ميتوان گامهاي بهتري را برداشت.
۱- اولين نكته اين است كه كسي رفتن به اين سفرها را ملامت نميكند، چون ملامت كردن معطوف به انجام عمل نكوهيده است و سفرهاي استاني نميتواند ذاتا نكوهيده باشد، سهل است كه پسنديده هم هست. آنچه گفته ميشود ملامت نيست، نقد است و ميان اين دو فاصلهاي فراوان است. نقد معطوف به اثربخشي يك سياست با توجه به وظايف است.
۲- شايد آقايان گمان ميكنند كه حتما كار خوبي انجام ميدهند كه منتقدان از جمله بنده حسادت ورزيدهايم و ميخواهيم آنان را از اين كار پسنديده باز داريم. براي رفع اين سوءتفاهم، اميدوارم كه ايشان بتواند به هدفشان كه سفر كردن نه فقط به استان كه به شهرستان و بخش و دهستانهاي كشور هم هست، عملي شود و آن اندازه در سفر باشند كه فرصتي براي حضور در پاستور نداشته باشند. بنده اگر خائن به كشور و مقامات آن بودم، حتما هر روز در مدح و ستايش اين سفرها مينوشتم. ولي واقعيت اين است كه بسيار خوشحال خواهم شد كه ايشان حداقل برخي وعدههاي اصلي خود را محقق كند و با ايجاد سالانه يك ميليون شغل مولد و يك ميليون واحد مسكوني و تورم تك رقمي به مردم خدمت كند و قطعا بنده هم بيقيد و شرط حمايت خواهم كرد همچنانكه در دولت اول اصولگرايان هم يكي از حاميان جدي تغيير سياست فروش حاملهاي انرژي و پرداخت مستقيم يارانهها بودم.
۳- جهت اطلاع يادآوري ميكنم كه بنده از اولين سفر ايشان پس از تحليف به خوزستان و حتي بهشت زهرا برخلاف برخي مخالفتها حمايت كردم. هدف از سفرها انجام كارهاي اداري و آشنايي با مشكلات مردم از نزديك نيست. اينها اتلاف وقت و منابع كشور است و بيشتر شبه نمايش است. هدف سفرها چيز ديگري است كه متاسفانه ديده نميشود. اين سفرها براي خلاص شدن از مشكلات اداري كشور در تهران است و براي سخنرانيهاي يك سويه و فاقد ارزش اداري و سياسي در جمعهاي كوچك است كه با چه والذارياتي اين مردم را جمع ميكنند، بماند.
۴- مشكلات اصلي مردم در همه جاي كشور مشابه است. رييسجمهور نه ميتواند و نه بايد مشكلات موردي هر استان و بخش و روستا را حل كند و در يك سفر ۲۴ ساعته پرهزينه هم با هيچ كدام از اينها نميتوان آشنا شد. براي آشنايي با مشكلات مردم كافي است صدا و سيماي مستقل، روزنامهنگار مستقل و پژوهشگر و پژوهشگاه و دانشگاه مستقل داشته باشيد تا همه مردم و نيز همه مسوولان را در برابر توليدات رسانهاي بازتابدهنده مشكلات مردم ميخكوب كنند. كافي است يكدهم هزينه اين سفر خود را بدهيد به يك گروه مستندساز و يك گروه پژوهشگر تا از مشكلات و نظرات مردم آن منطقه فيلمي تهيه كنند و در صدا و سيما نشان دهند تا نه فقط دولتيها، بلكه همه ملت ايران شاهد آن باشند و از ابتدا تا انتها محو تماشاي آن شوند. در جهان جديد راههاي ديدن متنوعتر از اين حضور شبهنمايشهاي سياسي در منطقه است.
۵- به گمان من كساني كه اين برنامهها را سازمان ميدهند، ميخواهند ايشان را از مركز دور و خودشان امور مهم را رتق و فتق كنند. اين فرض را جدي بگيريد. شايد ايشان هم بدشان نيايد، چون اداره امور كشور و جلسات با مديران و كارشناسان و خواندن و نقد گزارشهاي دقيق خيلي كار سختي است و زحمت دارد ولي رفتن پشت تريبون و چندصد نفر را با اظهارات كلي سرگرم كردن سخت نيست. براي اثبات اين ادعا اگر روابط عمومي رياستجمهوري موافق است براي سفر بعدي يك خبرنگار با هماهنگي به همراه هيات اعزامي بيايد و كل برنامه سفر را از آغاز تا پايان و اينكه در اين سفر ايشان چه چيزي را دريافتند كه در تهران نميتوانستند دريابند يا اينكه اين سفر، كدام تاثير را در فهم شيوه حل مشكلات مردم داشت يا اصولا كدام مشكل مردم را حل كردند، تهيه كنند و به اطلاع عموم برسانند. مطمئن باشيد چيز چنداني در اين زمينه وجود ندارد، فقط اتلاف وقت و هزينه است.
۶- مسائل اساسي مردم بندرعباس، تبريز، مشهد، شيراز، كرمانشاه، سنندج، رشت، يزد، زاهدان، اهواز و... تهران و همه شهرها و روستاهاي كشور در اصلاح سياستهاي كلاني است كه در تهران حل ميشود. مسائل منطقهاي آنان بايد به دست استانداران و فرمانداران و بخشداران حل شود. هدف از سفرهاي استاني بايد چيز ديگري باشد.
متاسفانه رييسجمهور و دولت بايد به مسائل اساسي كشور بپردازند كه در اينجا برخي از موارد آن را ميشمارم.
تورم و افزايش روزانه قيمت ارز.
چالش با مجلس درباره بودجه.
ثبات سياستگذاري و جلوگيري از بلبشوي سياستي در همه امور از جمله خودرو، ارز، وام، نرخ بهره و...
مشكلات سياست خارجي كه هر روز در حال گسترش است و چشماندازي هم درباره حل آنها وجود ندارد.
مشكل امنيت و بمبگذاريها و...
مشكلات آسيبهاي اجتماعي و جرايم و...
هماهنگي با قواي ديگر كشور.
مساله دانشگاهها و فضاي ناروايي كه عليه استادان و دانشجويان وجود دارد و تغيير مقررات براي استخدام افراد فاقد صلاحيت علمي.
مساله آموزش و پرورش و اظهارات مشعشع و سياستهاي عجيب مديران اين وزارتخانه.
مساله مهم بهداشت و گرايش ۸۰ درصدي كادر درمان براي مهاجرت از كشور.
جلوگيري از رفتارهايي كه موجب آبروريزي ملي ميشود مثل سخنراني وزير امور خارجه در شوراي امنيت به زبان انگليسي و نيز درگيريهاي اخير منطقهاي كه همه را با سكوت برگزار ميكنند.
پرداختن به وضعيت قيمت حاملهاي انرژي و نيز حل مساله ناترازي آنها و تامين منابع مالي براي سرمايهگذاري در آنها.
وضعيت بغرنج آب در كشور.
مساله كليدي مقررات فسادزا كه يك نمونه آن فساد چاي دبش بود كه خانمانبرانداز بود و موارد ديگري كه هر روز شنيده ميشود.
حل مساله نظام رسانهاي فشل و ناكارآمد كشور كه تبديل به يك معضل امنيتي شده است.
واگذاري يا عدم دخالت در امور بخش خصوصي كه در نهايت مقام رهبري متذكر شدند.
پاسخگويي به مساله فرزندآوري و جلوگيري از اتلاف عظيم در منابع اين قانون.
رفع موانع شفافيت و دسترسي آزاد به اطلاعات كه در دولت جديد چند برابر تشديد شده است.
رسيدگي به اعتراضات مردم نسبت به مديران جديدي كه به لحاظ تخصص و آشنايي اغلب در سطوح پايين هستند.
مساله محيط زيست و گردشگري كه فعلا در حاشيه قرار دارد.
مساله اينترنت اعم از سرعت و كيفيت و قيمت آن.
رسيدگي به مساله ماليات تا اينچنين بيمحابا به هر طنابي آويزان نشوند تا از مردم پولي در آورند.
اشتغال جوانان تحصيلكرده با حقوق كافي.
مساله فقر رو به افزايش، كودكان كار، نابرابري فزاينده و...
اگر مشكلات مردم هر منطقهاي را در ايران ليست كنيد، بهطور قطع از ۲۰ مشكل آنان شايد ۱۹ موردش در اين ليست باشد. اينها مشكلاتي است كه در تهران بايد حل شود و نه در بندرعباس و اروميه و سمنان و متاسفانه اغلب آنها در حال بدتر شدن است و نه رو به بهبودي؛ چون هيچ ايدهاي براي حل آنها وجود ندارد. اين سفرهاي تكراري و «جشن تحقق وعدهها» همانقدر مشكلات كشور را حل ميكند كه سفرهاي دولت اصولگراي اول را حل كرد. سياستمداران بايد قدرت انتزاع كردن مشكلات مردم را داشته باشند. اگر خيلي علاقهمند به لمس مشكلات مردم هستيم در همين تهران هم دهها مورد را ميتوان ديد كه در همه كشور مشترك است. مسوولان ما هر روز درباره اقصي نقاط دنيا سخن ميگويند، آيا به آنجا سفر كردهاند؟ خير. اطلاعرساني كار رسانه است. فهم مشكلات و حل آنها، كار پژوهش و گزارشهاي كارشناسي است. لطفا وقت خود و مردم و بودجه دولت را تلف نكنيد. اگر هم ميخواهيد بكنيد، ديگر حرفي نميماند. اين سفرها مفري است براي نپرداختن به مسائل اصلي كشور.