دانشبنيانها در بستر مهاجرت
زهرا نژادبهرام
طي سالهاي گذشته اخبار متعددي از فعاليت شركتهاي دانشبنيان كه از سوي جوانان با استعداد كشور شكل گرفتهاند، در توليد محصولات و خدمات خاص در عرصه رسانهها به ويژه تلويزيون مورد بازديد شهروندان قرار گرفته است. از ساخت انواع دارو تا دستگاههاي «هايتك» و بخشهاي كليدي در صنعت. اما همچنان با مشكل كمبود دارو، كمبود تجهيزات، نبود دارو، نبود دستگاههاي حساس و ... روبهرو هستيم . به نظر ميرسد فاصله كشف و اختراع و بازمهندسي با توليد به وسعت اقيانوسي از اما و اگرهاست. اين اقيانوس بستري براي دور شدن ايدهمندان و صاحبان اختراع شده به نوعي كه نرخ مهاجرت دانشبنيانها را با توجه به استقبال كشورهاي توسعه يافته از حضور اين نخبگان شركتي بيشتر كرده است. بر اساس آمار اعلامي نيروهاي كليدي و متخصص ۶۷ درصد شركتهاي دانشبنيان، وارد فرآيند مهاجرت شدهاند(1). اين سيل مهاجرت را ميتوان عاملي موثر براي ناكاميهاي ناشي از عدم تجاريسازي محصولات آنها و ناتواني سرمايهگذاري دولتي و عمومي روي توليدات آنها دانست. مهاجرت اين گروه نخبه توان كشور را براي طي مسير توسعه و پيشرفت با چالش جدي روبهرو ميكند. امري كه فارغ از هزينههاي تربيت اين نخبگان از نظر مادي و معنوي نيز بار سنگيني را براي جامعه فراهم ميكند. بيتوجهي به اين مهم بيانگر نداشتن برنامه براي پاسخگويي به نيازهاي اين نخبگان است. در كنار اين ميتوان به دو اثر مستقيم اين روند توجه كرد، نخست آنكه بدنه دانشبنيانها از نيروهاي فني و نخبه خالي ميشود و دوم آنكه كشور از توليدات آنها كه به مرحله تجاريسازي نرسيده بهرهاي نميبرد.
از اين رو است كه بهرغم مشاهده روزانه از توليدات دانشبنيانها همچنان مشكلات كمبود زير سايه تحريمهاي فلجكننده به كشور آسيب ميزند. از اين رو باورپذيري دانشبنيانها در كنار سرمايهگذاري بر توليدات آنها امري براي توسعه فناوري و برخورداري از دانش بومي است كه در شرايط كنوني الزامي جدي محسوب ميشود. نااميدي براي آينده دانشبنيانها و بيتوجهي به اتصال صنعت در همه بخشها منجر به قرار گرفتن اين شركتها در چرخه مهاجرت شده است. امري كه نگراني براي اين فرصت كم نظير تاريخي كه ناشي از استعدادها و ظرفيتهاي منابع انساني جوان و پرتوان كشور براي گشايش درهاي جديد در توسعه را بيشتر و بيشتر كرده است.
در واقع از آنجا كه تجاريسازي عبارت است از تبديل يافتههاي جديد و ايدههاي پژوهشي به محصولات و خدمات و فناوريهاي قابل ارايه به بازار است؛ در واقع اساس فرآيند تجاريسازي مشاركت بخش تحقيقاتي و بخش صنعت، در تبديل نتايج تحقيقات به نوآوري است.آنگونه كه امروزه تجاريسازي به يكي از حلقههاي اصلي فرآيند نوآوري تبديل شده است.(2) اين تعريف بيانگر كاركرد مشترك صنعت و دانشبنيانهاست تا بتواند در ارايه خدمات به جامعه از نظر كالا و خدمات حركتهاي اثربخش خود را به نمايش گذارد.
اما تجارب كنوني مويد آن است كه جز در بخش فناوري ارتباطي ( اينترنت) و هوشمندسازي ظرفيتهاي اين شركتها محدود باقي مانده، چراكه صنعت همچنان بر مدار پيشين خود در حركت است. بيشترين بخش اقتصاد ايران در اختيار حوزه دولتي يا وابسته به دولت است. لذا طبيعي است كه انتظار ميرود دولت در امر تجاريسازي محصولات دانشبنيانها پيشگام باشد. بخش خصوصي كنوني نيز به دليل نوسانات اقتصادي در حال كوچك و كوچكتر شدن است، لذا انتظار از آنها براي بهرهگيري از ظرفيت دانشبنيانها به نظر، دور از انتظار است.
از اين رو لازم است برنامهاي متقن از جنس اقدام براي اين شركتهاي دانشبنيان تدارك ديده شود؛ اين برنامه بايد با نگاه توسعهاي براي شركتهاي خرد و متوسط در قالب حمايت از اين شركتها صورت پذيرد. تا دو اثر فوري داشته باشد نخست آنكه نيازهاي كشور را مرتفع كند، دوم آنكه بستري براي عدم مهاجرت نخبگان و صاحبان اين صنعت نوين شود.
در ميانمدت نيز اين شركتها قادرند با توسعه كمي و كيفي چرخه اقتصاد بخش خصوصي را با نگاهي نوآورانه از مسير شركتهاي خرد و متوسط پررونق كنند و شكاف عميق بخش دولتي و خصوصي را با پلهايي از جنس كارآيي، زودبازده و ارزان بودن جبران كنند.
نگاه به اين شركتها نه از منظر اقتصادي، بلكه از منظر اجتماعي و فرهنگي است تا بتواند گرههاي حركت كشور در مسيري رو به جلو را باز كند. سايه سنگين بخش دولتي بر اقتصاد كشور كه تجربه جهاني حكايت از عدم توان آنها براي پيشرفت جوامع دارد، مانع بزرگي براي حفظ اين شركتها و نخبگان فعال در آنهاست. براي حفظ نخبگان، براي تامين نيازهاي اساسي كشور سرمايهگذاري بر محصولات دانشبنيانها براي تجاريسازي را جدي بگيريم ....
هم اكنون بر اساس آخرين آمارها بيش از 9 هزار شركت دانشبنيان در كشور فعاليت ميكنند كه هر كدام سهم بزرگي در توليد دانش داشتهاند؛ اما ميزان خروجي آنها براي رفع مشكلات كشور به دليل كمبود كالاها يا گرانقيمت بودن آنها ناچيز است. معاون علمي رياستجمهوري در همين زمينه گفته است رتبه ايران در تجاريسازي توليدات اين شركتها 70 در جهان است(3). اين يعني كمتواني اتصال اين شركتها به صنعت كه بخش عمدهاي از آن متعلق به دولت است و بيتوجهي به ظرفيت و توان آنها.
ورود تسهيلات به دانشبنيانها و قوانين مرتبط ضمن اينكه لازم است ولي شرط كافي نيست. بلكه اين مهم در اتصال به صنعت است تا بتواند توليدات آنها را در مسير نياز كشور به كار گيرد. اين مهم محقق نميشود مگر آنكه فرصتهاي تازهاي براي آنها در جهت اتصال به صنعت فراهم آيد.
در نهايت فراموش نكنيم پنجره مهاجرت آخرين انتخاب شركتهاي دانشبنيان است. آن هم به دليل بيتوجهي به كاركرد مفيد آنها براي اقتصاد و توسعه كشور. پس با نگاهي عميقتر به تلاش آنها از هدايت آنها به سوي اين پنجره خودداري كنيم. برنامهريزان توجه كنند كه آينده متعلق به اين نخبگان است و كشور نيازمند تلاش آنهاست. آنها فرزندان پرتوان كشور هستند كه علاقهمندي آنها با توجه به هوش و دانش بلندشان آنان را به سوي ايجاد اين شركتها سوق داده. نااميدشان نكنيد... و به سوي مهاجرت سوقشان ندهيم..
پینوشت:
1-https: //aftabnews.ir/fa/news/
2-https: //ecj.ctb.iau.ir/article
3-https: //www.pishkhan.com/news