عاديسازي بحران درخاورميانه ابهامات و چشمانداز
محمد بيات
شايد مهمترين نكته در نوع مواجهه با انواع بحرانها؛ بهويژه جنگ، شناسايي و فهم نقاط نامعلوم در روند مقابله با چالشهاي آني است. گام بعدي پس از مقابله موثر با چالشهاي آشكار و نهان، ترسيم چشماندازهاي واقعي و آماده كردن سيستم براي تحقق هر يك از آنها است. توفانالاقصي سبب ايجاد يكي از پيچيدهترين بحرانهاي يكصد سال اخير در منطقه خاورميانه شده است. ارتش اسراييل همچنان در حال پيشروي در جنوب باريكه غزه است و مقاومت لبنان در وضعيت آمادهباش براي مقابله با تهاجم احتمالي اسراييل قرار دارد. وضعيت در عراق و سوريه نيز روز به روز پيچيدهتر شده و «خطوط قرمز» ميان محور مقاومت و ارتش امريكا يك سطح افزايش يافته است. با وجود تشكيل ائتلاف دريايي «نگهبانان سعادت» و تداوم حملات امريكا-انگليس به يمن اما همچنان وضعيت درياي سرخ به حالت عادي بازنگشته و هر لحظه ممكن است دامنه بحران در شمال اقيانوس هند تا حد غيرقابل تصوري افزايش
پيدا كند. در اين ميان تهران- واشنگتن به عنوان دو بازيگر كليدي در روند مهار بحران سعي دارند تا با برقراري تماسهاي مستمر از طريق كانالهاي ميانجي جلوي هرگونه برخورد غيرضروري را در منطقه بگيرند. در ادامه اين يادداشت سعي خواهيم كرد تا نگاهي مختصر به آخرين تحولات جاري در منطقه، ابهامات و چشمانداز پيش روي جنگ توفانالاقصي داشته باشيم.
با گذشت بيش از چهار ماه از جنگ فرسايشي اسراييل با جنبش حماس، بحران از مرزهاي فلسطين اشغالي خارج شده و هر لحظه ممكن است سبب آغاز جنگي جديد در منطقه خاورميانه شود. استقرار نيروها و تجهيزات ارتش اسراييل در جبهه شمالي و در عين حال تداوم تلاشهاي ديپلماتيك هوخشتاين براي رسيدن به نقطه توافق ميان حزبالله و تلآويو نشاندهنده وضعيت پيچيده منطقه در حوزه شرق عربي است. در فاز نخست طرح پيشنهادي فرستاده ويژه بايدن، ابتدا نيروهاي حزبالله بين 8 الي 12 كيلومتر از مرز عقبنشيني ميكنند، زمينه براي بازگشت نيروهاي يونيفل به مرز فراهم ميشود و درنهايت شهركنشينها به خانههاي خود در شمال اسراييل بازخواهند گشت. در فاز دوم اين توافق پيشنهاد، لبنان و اسراييل مذاكره بر سر تعيين مرز زميني را آغاز خواهند كرد. وضعيت «ابهام» تنها در لبنان حاكم نيست. پس از حمله بيستم و هشتم ژانويه به «برج 22» در مرز اردن-سوريه و كشته و زخمي شدن تعدادي از نيروهاي ارتش امريكا، واشنگتن از صدور مجوز سلسله عملياتها عليه نيروهاي مقاومت در سراسر غرب آسيا خبر داده است. در روزهاي نخست بحران سناتورهاي جمهوريخواه خواستار حمله به خاك ايران شدند اما به دليل عدم علاقه مقامات دموكرات به آغاز بحراني جديد در منطقه و در عين حال روند مثبت مذاكرات آتشبس در پاريس، سطح حملات را به پايگاههاي مقاومت در عراق و سوريه تقليل دادند. شامگاه دوم فوريه نخستين فاز از حملات تلافيجويانه سنتكام انجام شد و پيشبيني ميشود در روزهاي آينده اين حملات عليه اهداف وابسته به مقاومت ادامه پيدا كند. برخي منابع خبري مدعي شدند كه در فازهاي بعدي پاسخ امريكا ممكن است اقدامات خفيفي عليه منافع ايران صورت بگيرد. حملات سايبري و خرابكاريهاي نظامي-صنعتي ازجمله سناريوهاي مطرح شده هستند. در جبهه اصلي يعني غزه نيز خبرها حاكي از برنامهريزي ارتش اسراييل براي ايجاد منطقه حائل ميان سرزمينهاي اشغالي و اين منطقه فلسطينينشين است. علاوه بر اين برخي نمايندگان كنست خواستار ازسرگيري شهركسازيها در غزه شدند. همچنين صهيونيستها با پيشروي در منطقه رفح و افزايش رايزني با قاهره براي حضور در محور فلادلفيا قصد دارند تا كنترل مرز مشترك غزه-مصر را نيز ازبين ببرند. همزمان در جبهه مذاكرات صلح با آنكه پيشرفتهايي ميان طرفين حاصل شده اما همچنان اختلافات بر سر تعداد روزهاي آتشبس و سازوكار تبادل اسرا وجود دارد. تلآويو قصد دارد بدون تن دادن به پايان جنگ، اسراي خود را آزاد كند. اين درحالي است كه حماس شرط آزادي تمام اسراي صهيونيست را آتشبس فراگير اعلام كرده است. چشمانداز پيش روي بحران در خاورميانه حاكي از آن است كه نبرد در ميدان رزم و چانهزنيها در اتاق مذاكره همچنان ادامه دارد.
اراده تهران-واشنگتن براي پايان جنگ احتمال انجماد تنشها تا پيش از ماه ژوئن را تقويت ميكند اما منافع سياسي نتانياهو و ميل او به صدور بحران به خارج از سرزمينهاي اشغالي گزينه گسترش دامنه جنگ را همچنان زنده نگه داشته است. حال بايد منتظر ماند و ديد كه آيا همچنان خاورميانه بايد درگير بحراني فرسايشي باشد يا آنكه مذاكرات ديپلماتيك مانند آبي روي آتش، ميتواند جنگ در منطقه را متوقف كند. كارشناس ارشد مسائل خاورميانه