آزموني براي طبقه متوسط
عباس عبدي
اين روزها يكي از خبرهايي كه سعي ميكنند آن را برجسته نمايند، دعوت از آقاي معين خواننده ايراني مقيم ايالاتمتحده است. دعوتي كه از سوي مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد تكرار ميشود. اميدواريم كه وضعيت جامعه به گونهاي باشد كه نيازمند دعوت از ايرانيان به ويژه هنرمندان و كارشناسان و پزشكان و مهندسان و صاحبان سرمايه براي بازگشت به كشور نباشد و هر كس كه خواست بدون دعوت برگردد، چون كه ايران خانه آنان است. كسي را به خانه خود دعوت نميكنند، همچنانكه دعوت به شركت در انتخابات نيز زايد بود، چون انتخابات بهترين مسير براي تعيين سرنوشت مردم است و هر كس به صورت عادي پا در اين مسير خواهد گذاشت، مگر آنچه به نام انتخابات گفته ميشود، فقط به صورت اسمي باشد و نه تنها سرنوشتي را تعيين نكند، بلكه سرنوشت ما را از دست خودمان خارج كند. بگذريم! دعوت از ايشان براي بازگشت اقدامي نمايشي و عجيب است، شايد مثل انتخابات شده است، چون اگر راه براي بازگشت باز باشد، ميتوان بدون دعوت عمل كرد و هر كدام از آنان كه ميخواهند بازگردند و حتي نيازي به استقبال در فرودگاه ندارند، پس چرا آنان عليرغم علاقه به بازگشت و حتي اظهار حسرتانگيز اين علاقه، از بازگشت پرهيز ميكنند؟ بياييد خود را جاي فرد دعوت شده بگذاريم. هنگامي كه ميبينند بزرگترين تشكل هنرمندان در چارچوب «خانه هنرمندان ايران» در دو سال گذشته تحت مضيقه و فشارهاي شديد قرار گرفته و حتي براي درآمدهاي اندك آنان نيز مانع ايجاد ميكنند، در اين صورت دعوت از خود را چگونه تحليل خواهند كرد؟ روشن است كه آن را صادقانه ارزيابي نميكنند. هزاران هنرمندي كه در انواع هنرهاي تجسمي و موسيقي و... در چارچوب نهاد واحد و جامع در حال فعاليت هستند، به جاي آنكه احترام ببينند و قدر دانسته شوند و بودجه مقرر آنان كه از پرداختي به يك نهاد كوچك مورد حمايت حكومت هم كمتر است، تحت فشار قرار ميگيرند، طبعا نسبت به چنين دعوتهايي دچار ابهام و ترديد ميشوند و آن را يا نمايشي صوري يا فريب تلقي خواهند كرد. متاسفانه پيشتر نيز سياست مشابهي را با خانه انديشمندان انجام دادهاند.
اكنون «خانه هنرمندان ايران» در وضعيت بغرنج و فشار مالي قرار گرفته است، به ظاهر راههاي رسمي براي تامين اين نيازها ره به جايي نبرده. براي پرداخت مبالغ بسيار اندك هم خواهان نشانه رفتن شخصيت حقيقي و حقوقي آنان هستند، بنابراين چارهاي ديگر بايد انديشيد. اين وضعيت براي همه نهادهاي مدني كه قصد دارند مستقل باشند، به وجود آمده است. حكومتي كه اين نهادها را ميزند، هنگام انتخابات كه ميرسد، دنبال كسب تاييديه آنان براي مشاركت است. اگر قوه عاقلهاي در آنان بود ميدانستند كه اين نهادهاي مدني قدرتمند و مستقل در روزگاري به كمك حكومتها ميآيند كه به شدت به آن نياز دارند و قرار نيست در شرايط عادي ابزار حكومت باشند. اكنون كه به هر دليلي ساختار سياسي علاقهاي به كمكهاي رسمي به اين نهادها ندارد و بدتر اينكه مانع از دستيابي آنان به منابع مالي پايدار است، بايد همه افراد، به ويژه كساني كه دستشان به دهانشان ميرسد آستين همت را بالا بزنند و براي كمك به همسرنوشتان خود وارد عرصه و ميدان شوند. خانه هنرمندان ايران تصميم گرفته است كه براي خلاصي از اين محدوديتها برنامهاي را با عنوان «گلريزان هنر ايران» از فردا تا ۲۵ اسفند در محل خانه هنرمندان ايران برگزار نمايد. اين برنامه شامل فروش آثار هنري مجموعهاي از هنرمندان معاصر زنده و درگذشته است كه جزو مفاخر هنري هستند. هنگامي كه متوجه اندازه به غايت كوچك نيازهاي مالي اين مجموعه ميشويم تا با تامين آن به حيات خود ادامه دهند، به اهميت كوتاهيهاي خود پي ميبريم.
طبقه متوسط بايد آيندهنگري داشته باشد. توسعه كشور بدون تقويت اين طبقه ممكن نيست. آنان كه شمشير خود را عليه اين طبقه از رو بستهاند نيز زيانكننده اين ستيزهجويي ناعادلانه و نابخردانه هستند، ولي خود اين طبقه نيز نيازمند ارتقاي آگاهيها و همبستگيهاي خود براي حفظ و ارتقاي جايگاه خويش است. اين نمايشگاه بزرگ، الگوي موفقي خواهد بود. در واقع بسياري از هنرمندان برجسته كشور پا به عرصه گذاشتهاند و با از خود گذشتگي بخشي از درآمدهاي خود را به خانه خويش اختصاص دادهاند و اكنون نوبت متنعمان اين طبقه است كه گام بعدي را بردارند، با خريد اين آثار، ضمن انجام وظيفه مسووليت اجتماعي خويش، اقدام به سرمايهگذاري پربازده و مولد نيز بنمايند. اين آزمون مهمي براي كساني است كه دل در گرو و سربلندي كشور و استقلال نهادهاي مدني دارند.