• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5718 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۶ اسفند

اجازه بي‌اجازه

عليرضا جاوداني

مدتي است كه علاقه‌مندان به پارك زيبا و قديمي قيطريه، شاهد فعاليتي بي‌شناسنامه و بي‌اعلان هستند كه با حصاركشي بخش مهم و قابل توجه پارك قيطريه، خبر از ساخت و ‌سازي احتمالا بدون مجوز از مراكز قانوني و بدون لااقل رضايت آحاد مردمي كه هر روزه به آرامش و سرسبزي اين پارك پناه مي‌برند، مي‌دهد.  ما، مردمي مسلمان و شيعه و علاقه‌مند به شعائر مذهبي خود. اما، اينكه نهادي يا سازماني يا جمعيتي، به صرف استفاده هدفمند از مفهوم فقهي تقدس بناي مسجد، بدون رضايت ساكنين محل و آن‌هم با اشغال و دراختيار گرفتن احتمالا غيرقانوني، قسمتي از داخل پارك قيطريه و مع‌الاسف، با بريدن درختان تنومند و از بين بردن فضاي سبز پارك، اقدام به ساخت بناي مسجد نمايند كه شايد در آينده، بناهاي مختلف ديگري با كاربري‌هاي تجاري نيز به آن افزوده خواهد شد، امري قانوني است؟  نص صريح قوانين مصوب شهرداري، در مورد هرگونه ساخت و ساز در داخل پارك‌ها چه مي‌گويد؟ آيا درست است كه مردم به تنها ملجأ خود در اين‌گونه موارد يعني تلفن ۱۳۷ شهرداري پناه ببرند و پاسخ بشنوند: «مسجد است ديگر، كاري از دست ما برنمي‌آيد؟!»  اگر براي چنين امر آشكارا خلاف قانون، مستندي وجود دارد، چرا در محل احداث اين بنا، براي اطلاع مردم، اعلان و نصب نمي‌شود تا مردم با استفاده از حقوق قانوني، به پيگيري مرجع صادر‌كننده اين مجوز بپردازند؟ آيا مي‌توان به استناد مقدس بودن بناهايي نظير مسجد يا حسينيه، قوانين را زير پا گذاشت و از آن مهم‌تر مردم منطقه را ناراضي كرد؟ آيا مي‌توان بعد از اينكه هيچ پاسخ قانع‌كننده‌اي دريافت نشد و خداي ناكرده، صداي اين اعتراض از مديوم‌هاي خارجي برانداز شنيده شد، ناراضيان اين ساخت و ساز غيرقانوني را مذمت و شماتت كرد؟ مسجد بعدي و با آن بهانه، ساخت مركز تجاري غيرقانوني كنار آن مسجد، كجا و در داخل چه پارك ديگري احداث خواهد شد؟ آيا با هر بهانه، ازجمله ساخت مكان مقدس، در هر منطقه، در هر قسمت از فضاي سبز هر پاركي، مي‌توان به نارضايتي مردمي كه به اين‌گونه فضا‌ها كه از قضا به ‌شدت كمبود آن نيز حس مي‌شود، بي‌اعتنا بود؟ 

طرفه آنكه، پيرمردي عصازنان در حال عبور از كنار حصار خشن و بي‌مجوز تازه احداث شده، در پارك قيطريه، با نگاهي سرد، كلماتي زير لب مي‌گفت كه بخش‌هايي از آن قابل فهم نبود، ولي آخرش آشكارا و به تكرار مي‌گفت اجازه بي‌اجازه!
گمانم او دانسته يا نادانسته بخش مهمي از مشكل اصلي جامعه ما را كه، عدم درك و تفاهم دوطرفه مردم و بخشي از مسوولان و تصميم‌گيران نامعلوم در آن آشكار هست، همين عبارت باشد: اجازه، بي‌اجازه!
 كارشناس عمران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون