سياستگذاري همكاري دولت، دانشگاه و صنعت؟
سيدعطاءالله سينايي
توسعه پايدار دستاورد آن گروه از جوامعي است كه در اكوسيستمهاي دانشي شكلبندي شدهاند. اكوسيستمهاي دانشي نيز، اگرچه پديدههاي جديد نيستند، اما نقشهاي متقابل دولتها، دانشگاه و صنعت در آنها دگرگون شدهاند و بهمرور سهم نوآوري در آن تكامليافته است. آنچه از اين تعامل درحال رشد ميان سيستمهاي آموزشي و ظرفيت نوآوري و توسعه در بخشهاي دولتي و خصوصي، حاصل شده است، پديدآمدن تعداد بيشتر و باكيفيتتري از فرصتهاي اقتصادي است كه درگذشته محدود به بخشها و زمينههاي كمتر و كوچكي بودهاند. اهميت چنين تحولي و نقش مهم گسترش همكاري دولت، دانشگاه و صنعت حتي براي كشورهايي كه متكي بر منابع واحدي از قبيل نفت، گاز و مواد معدني هستند بهشدت قابلتوجه است. كشورهاي داراي منابع انرژي فسيلي دريافتهاند كه رشد ناشي از اقتصاد هيدروكربني در بلندمدت ناپايدار و در واقع ناامن است؛ بنابراين، بسياري از كشورهاي غني از نفت و گاز به دنبال ابزارهاي مناسب براي تنوعبخشي به اقتصاد خود از طريق توسعه راهبُردها، سياستها و نقشه راههايي براي ارتقاء سطح همكاريهاي موثر دولت، دانشگاه و صنعت به همراه ترويج كارآفريني و گسترش همكاريهاي دولتي - خصوصي و ظرفيت نوآوري مربوطه هستند. همكاري دولت، دانشگاه و صنعت يك فرآيندي است كه ماهيت آن پيوستگي و استمرار تحقق موضوع همكاري در قالب يك منظومه خواهد بود. همزمان موضوع ارتباط دولت، دانشگاه و صنعت، يك امر گفتماني است. گفتماني كه دال مركزي آن هماهنگي و همافزايي است، ليكن مفصلبندي آن در زمانهاي مختلف ممكن است دچار تغييراتي شود و بنابراين مدلهاي متفاوتي حاصلآيد. مثلا متناسب با جوامع هدف، ممكن است هر يك از دولت، دانشگاه، صنعت يا ساخت اجتماعي و فرهنگي، مقدم انگاشته شود. همكاري دولت، دانشگاه و صنعت، در واقع يك گفتوگوي پيوسته و بيپايان است. چنين بيپاياني، بخشي از نظام توسعه، به عنوان يك فرآيند سياسي، اجتماعي و اقتصادي سيال است. درحالي كه در فرآيند پيشرفت و توسعه مسائل، تعارضات و عدم تعادلها پديدار ميشوند و سيستم را مواجه با بد كاركردي يا ناكاركردي ميكنند، بخش ديگري از ماموريت سيستم، بازگردان خويش به مسير و خودترميمي است و اين همان امري است كه وظيفه كاركردي نظام سياستگذاري همكاري و مشاركت دانشگاه و صنعت است. همكاري جامعه، دولت، دانشگاه و صنعت، يك ديالوگ پيوسته و بيپايان، يك سرود جمعي، يك همنوازي و يك اركستر سمفوني است كه در مسير توسعه در جريان است، بلكه خود جريان توسعه است. در واقع توسعه همين همكاري و هماهنگي است كه برونداد آن بهصورت شاخصهاي گوناگون رشد پديدار ميشود. در واقع هرچه اين نواخت جمعي با هماهنگي و شكوه و جلال بيشتري رخ دهد و هر چه اين نوازش استمرار و عمق بيشتري بيابد، كشور توسعهيافتهتر خواهد بود. اين ارتباط كه از گفتوگوي پيوسته، ميان كنشگران، ذينفعان و خيرخواهان توسعه پايدار ملي رخ ميدهد به بيشينه شدن پيوسته همكاري، موانست و هموندي در تمام اجزاي جامعه ميانجامد. هر چه ميزان اين هماهنگي بيشتر باشد، شاخصهاي توسعهيافتگي بهبودي بيشتري را نشان ميدهد.
عضو هيات علمي دانشگاه و دانشپژوه