سخني با جوانان كرد ايراني!
سيدعطاالله مهاجراني
به عنوان مقدمه بگويم كه عاشق كردستان ايرانم. در دوره اول مجلس شوراي اسلامي كه نماينده شيراز بودم در طول دوران نمايندگي دو تذكر به دولت دادم:
۱- دادگاه مهاباد و تسريع در رسيدگي به پروندههاي معطل مانده.
۲- درباره سد قشلاق سنندج.
در شيراز جمعي به من اعتراض كردند که چرا تذكرهاي من درباره شيراز نيست و درباره كردستان است؟! برايشان توضيح دادم؛ پذيرفتند كه ما به همان اندازه كه فارس هستيم، كرد و آذري و عرب و بلوچ و لر و تركمن هم هستيم. حال كه انقلاب شده است و بايد شاهد پيوستگي بيشتر اقوام و مذاهب و حس وحدت سرزميني باشيم.
براي من و خانوادهام با كردستان پيمان و پيوند خون نيز داريم. برادرم شهيد سيدمحسن در تيرماه ۱۳۶۰ در كردستان شهيد شد. با توجه به علاقهاي كه به كردستان و مردم كرد دارم به نظرم رسيد در شرايط فعلي كشور و منطقه با جوانان كرد كه زمينه جذب به گروههاي مسلح مثل حزب دموكرات و كومله را دارند، نكاتي را مطرح كنم:
يكم: سرنوشت سازمان مجاهدين خلق در برابر همگان است. به روايت خودشان ارتش آزاديبخش تشكيل دادند. دختران جوان هر روز ميبايست زنجير تانكها را روغن میزدند و بدنه تانكها را با دستمال برق میانداختند. شبيه رنگكاري سيمهاي خاردار در فيلم اسرار گنج دره جني! آن همه تبليغات و هزينههاي نجومي و حمايت دولت بعثي و دستگاه امنيتي و ارتش عراق به كجا انجاميد؟
اكنون همان جوانان خام پيرمردان و پيرزنان 70 - 60 ساله شدهاند. زندگيشان را قمار كردند و در كف خشك و خالي عمر خويش جز حسرت هيچ ندارند.
دوم: سرنوشت گروههاي مسلح كرد مانند دموكرات و كومله بهتر از سازمان مجاهدين نبوده و نخواهد بود. انتقال از اردوگاهي در زرگويز/ زرجوذله به محلي در سورداش در نزديكي شهر دوكان فصل جديدي از فروپاشي محتوم است. از مناطق مرزي نزديك سليمانیه به اردوگاههاي پناهندگي در عمق خاك عراق انتقال يافتهاند. حزب كومله كمونيست كردستان ايران بيانيهاي در روز ۱۶ شهريور منتشر كرده است. در بيانيه آمده است كه سلاحهاي سنگين و نيمه سنگينشان را نزد اتحاديه ميهني كردستان عراق به امانت گذاشتهاند! كار خردمندانه براي اينكه ديگر فرصت استفاده از اين سلاحها را نخواهند داشت. به نظرم باید در فكر جايي شبيه آلباني يا كانادا باشند!
جوانان كه در دهه بيست يا سي عمر خود هستند و لباس رزم كومله را پوشيدهاند و با كلاشينكف ژست ميگيرند و عكس مياندازند، نگاهي به آينده خود داشته باشند. از گروههاي كرد مسلح فاصله بگيرند. ايدئولوژي كمونيسم كه مدتهاست مرده است. نميدانم اينها چگونه هنوز كمونيست ماندهاند!؟
سوم: تا جايي كه خبر دارم رهبران كومله و دموكرات در اروپا زندگيهاي خوب و مرفهاي دارند. فرزندانشان به دانشگاه ميروند. دريغ است كه جوانان پرشور و معمولا از خانوادههاي فقير كردستان ايران، جان و عمر خود را صرف اين دست رهبران كنند
چهارم: به نظرم آقاي عبدالكريم حسينزاده، معاونت توسعه رياستجمهوري ضرورت دارد توجه جدي به اين مقوله يعني جوانان كردي كه جذب گروههاي مسلح كردي ميشوند، داشته باشد. به نظرم عفو عمومي اعلام شود تا اين جوانان بتوانند با خيال راحت به ايران و به ميان خانواده خود بازگردند و زندگي حقيقي خود را شكل بدهند.
دولت وفاق ملي ميتواند این جوانان را نجات بدهد.