گره زدن اقتصاد به امنيت
قاسم محبعلي
چين به دنبال منافع اقتصادي خود است و به همهچيز در چارچوب اقتصادي نگاه ميكند. در منطقه خليج فارس چين از آنجايي كه نياز به انرژي دارد محتمل است كه شريك اصلي خود را عربستان سعودي قرار دهد. به اين معني، از آنجايي كه عربستان سعودي قادر به تامين انرژي چين است و به دليل قدرت مالي هم كه دارد چينيها ترجيح ميدهند كه با عربستان سعودي همكاري داشته باشند. به همين دليل تلاش ميكنند نيازهاي عربستان كه بيشتر جنبه امنيتي دارد را بر طرف كنند و از اين طريق اقتصاد را به امنيت گره بزنند و عربستان نيز به دنبال آن است كه وارد يك معامله در اين چارچوب شود. از همين رو اين دقيقا كاري است كه عربستان با امريكا انجام ميدهد. عربستان سعي كرد به وسيله خريدهاي نظامي و توافق تجاري 400ميليارد دلاري امنيت خود را از طريق امريكا حفظ كند. در طرف مقابل چين و روسيه نيز احتمالا به دنبال همين كار هستند. روسها به دنبال فروش اس-400 به عربستان هستند و از طريق توافقهاي نفتي خارج از چارچوب اوپك منافع يكديگر را تامين ميكنند. از سوي ديگر عربستان تلاش ميكند با ايجاد مبادلات تجاري با چينيها نيز منافع امنيتي خود را حفظ كند كه نمود آن را ميتوان در رزمايش اخير نظامي مشاهده كرد و آنها را تبديل به يك شريك امنيتي كنند. در طرف مقابل چينيها بيش از اينكه نگاه امنيتي داشته باشند، نگاه تجاري به موضوع دارند. ولي نبايد فراموش كرد كه اين طبيعي است هر قدرتي اگر بخواهد تبديل به يك قدرت جهاني شود نيازمند آن است كه در آبراهها و گذرگاههاي بينالمللي حضوري قدرتمند داشته باشد. يكي از دلايل شناسايي امريكا به عنوان يك قدرت بزرگ جهاني اين است كه در اكثر آبراههاي مهم دنيا حضور قدرتمند نظامي دارد. از همين رو اگر كشوري بتواند قدرت دريايي پيدا كند آن كشور را ميتواند تبديل به يك قدرت جهاني كند. چين هم به اين دليل كه در مسير تبديل شدن به يك قدرت جهاني است طبعا حضور در آبهاي بينالمللي براي آنها بسيار بااهميت است. به خصوص اينكه امنيت آبراه خليج فارس براي تامين انرژي مورد نياز چينيها از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. چينيها اكنون بزرگترين مصرفكننده انرژي جهان هستند و توليدكننده انرژي نيستند ...
از همين رو امنيت انرژي براي آنها بسيار پراهميت است. امريكاييها اكنون توانستهاند خود را تبديل به بزرگترين توليدكننده انرژي جهان كنند ؛ از همين رو ديگر به مانند چين نيازمند نفت خليج فارس نيستند. بنابراين چين نياز دارد كه در امنيت منطقه شريك باشد.
پس طبيعي است كه عربستان هم در مقابل نياز اقتصادي چين به انرژي و همينطور اينكه بتواند امنيت انرژي را تامين كند آمادگي آن را دارد كه وارد يك معامله اقتصادي-امنيتي با چينيها شود. تا از يك طرف نياز اقتصادي خود را برطرف كند و در طرف ديگر دغدغه امنيتي عربستان نيز در نظر گرفته شود.
هرچند در اين بين فروش تعداد زيادي از موشكهاي كوتاه برد و ميان برد چيني به عربستان سعودي نيز مطرح است اما نبايد فراموش كرد كه اين اتفاق موضوع جديدي نيست. از زماني كه ايران در دوره جنگ تحميلي از ليبي و سپس كره شمالي موشك خريداري كرد، در همان دوران چينيها موشكي با برد 3هزار كيلومتر به عربستانيها فروختند. چين از ابتدا به عربستان نگاه تجاري داشت و عربستانيها حاضر هستند به خاطر اين نگاه و قدرت مالي كه دارند از اين رويكرد چينيها استفاده كنند.
در حال حاضر عربستان تلاش ميكند با تمام قدرتهاي بزرگ دنيا وارد معامله شود و از اين طريق نقاط ضعف خود را در مقابل تهديدهاي داخلي و خارجي پوشش دهد. تلقي عربستان اين است كه ايران اكنون بزرگترين تهديد خارجي اين كشور محسوب ميشود و به دنبال آن است از اين طريق مشكلات خود را مرتفع كند. بنابراين در مقابل هر قدرت بزرگ جهاني سعي ميكند با استفاده از توانايي توليد انرژي و توانمندي مالي، نيازهاي امنيتي خود را پوشش دهد. ضمن اينكه رابطه خوب با عربستان تنها معطوف به اين كشور نخواهد شد. رابطه با عربستان به معناي رابطه خوب با كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس و همچنين تعداد زيادي از كشورهاي عربي از جمله مصر و اردن است. بنابراين عربستان با توجه به تواناييهايي كه به عنوان يك قدرت عربي، منطقهاي و همچنين توليد انرژي دارد ساير كشورها تلاش ميكنند تا به عربستان نزديك شوند و اين طبيعي است كه عربستان نيز از اين قضيه بهرهبرداري لازم را ببرد. مهمترين بحث عربستان امنيت است كه اكنون هم در داخل و هم خارج از عربستان براي اين كشور وجود دارد و سعي ميكند در يك معامله با كشورهاي خارجي دغدغه خود را برطرف كند.