پروژه ايران هراسي
سجاد عابدي
فعاليتهاي ايران در زمينه فناوري هستهاي صلحآميز از جمله رويدادهاي مهم كشور است كه ابعاد جهاني گستردهاي يافته و توجه كشورها، نهادها و سازمانهاي بينالمللي را به خود جلب كرده است. ازاين رو، شناخت كيفيت بازنمايي و تصويرسازي از فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران در رسانههاي مختلف غربي و همچنين نوع جنگ رواني صورت گرفته در آن، امري ضروري به نظر ميرسد. چه اينكه از اين رهگذر ميتوان ضمن آشكار ساختن رويكردهاي ايشان به اين امر، مسائل مورد تاكيد ايشان را در بحث ايرانهراسي مورد شناسايي و واكاوي قرار داد. مستند ايرانيوم كه توسط الكس تريمن ساخته و در سال ۲۰۱۱ اكران شد، نمونهاي جدي از پروژه ايران هراسي با محوريت انرژي هستهاي است كه فعاليتهاي برنامه هستهاي جمهوري اسلامي ايران را در زمينهاي تاريك از ساير مسائل و در ادامه سيري از آغاز شكلگيري انقلاب مطرح ميكند. با توجه به اهميت اين مستند، اين پژوهش با استفاده از ادبيات ايرانهراسي و جنگ رواني و رويكرد شرق شناسي و چارچوب نظري بازنمايي و بهرهگيري از روش تحليل گفتمان به دنبال پاسخگويي به اين پرسشها است كه فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران و مسائل مرتبط با آن در مستند ايرانيوم چگونه بازنمايي شده است؟ و ايرانهراسي و جنگ رواني عليه جمهوري اسلامي ايران، چگونه در قالب بازنمايي فعاليتهاي هستهاي آن در اين مستند، صورت گرفته است؟ ژنرال پترائوس كه پيشتر مقام سرفرماندهي كل ارتش ايالات متحده امريكا در منطقه خاورميانه، شرق آفريقا و آسياي مركزي را بر عهده داشت در هنگام اعلام استقرار سپر موشكي امريكا در خليج فارس مدعي شد اين سيستم براي بازدارندگي و ارتقاي توان دفاعي كشورهاي منطقه در برابر قدرت موشكي ايران است. فحواي سخنان پترائوس اين پيام را ميرساند كه امريكا با استقرار اين سيستم دفاعي، از كشورهاي خليجفارس در برابر توان موشكي ميانبرد و دوربرد ايران حمايت خواهد كرد. امريكا تلاش دارد ايران را به عنوان كشوري معرفي نمايد كه خواهان به هم ريختن نظم منطقه و تسلط بر كشورهاي همسايه است. در بيانيه مشترك شوراي همكاري خليج فارس و امريكا پس از نشست ماه مه ۲۰۱۵ كمپ ديويد آمده است «امريكا و كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، مخالف فعاليتهاي ايران در برهم زدن ثبات منطقه هستند و با آن مقابله خواهند كرد و به گفتوگوهاي خود در مورد نحوه تقويت ساختار امنيت منطقه ادامه خواهند داد.
ايالات متحده به عنوان بخشي از اين تلاش براي تقويت ظرفيت كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس در دفاع از خود عليه تهاجم خارجي، اقدام خواهد كرد و اين اقدام شامل تقويت دفاع هوايي و موشكي، دريايي و امنيت سايبري است.»
ائتلاف ضد ايراني مجبور است يكپارچه شود كه به اين منظور به پايههاي جدي نياز دارد. سپر ضد موشكي خليج فارس كه در آن منافع سياسي و مالي نخبگان حاكم بر واشنگتن، تل آويو و كشورهاي خليج فارس به هم تنيده شده است، ميتواند نقش بهترين مبناي اتحاد آنها را ايفا كند. «ايرانهراسي» در معناي ترس مفرط و غيرعقلاني از ايران خصوصا با بزرگ نمايي تهديد ايران هستهاي كاربرد دارد.«حقي رام» معتقد است كه ايرانهراسي نخستين بار در جريان مذاكرات صلح مصر و اسراييل در اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد ميلادي ظهور يافت. اسراييل براي متقاعد ساختن افكار عمومي خود مبني بر اينكه صلح با اعراب امكان پذير است، نيازمند يك تهديد خارجي بود تا جايگزين تهديد كشورهاي عربي كند. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و مخالفت با قرارداد صلح كمپ ديويد فرصت طلايي براي دولتمردان اسراييل بود تا از ايران تصويري تهديدآميز ارايه كنند. به عبارت ديگر، ايرانهراسي، پروژه راهبردي است كه براساس آن، ايران به عنوان تهديدي بزرگ در منطقه و همچنين تهديدي براي صلح و امنيت جهاني مطرح و به عنوان يك متغير مزاحم و بازيگر اخلالآفرين در نظام بينالملل به تصوير كشيده ميشود. اين رويكرد از سوي ايالات متحده امريكا و صهيونيسم بينالملل با هدف به حاشيه راندن جمهوري اسلامي ايران دنبال ميشود.
ايرانهراسان مدعي هستند كه ايران به دنبال دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي خصوصا تسليحات هستهاي است تا در برابر اسراييل ـ دشمني كه از قبل به اين تسليحات دسترسي دارد ـ از خود دفاع كند. اين در حالي است كه اسراييل بهشدت از دستيابي ايران به انرژي هستهاي احساس خطر ميكند و به امريكا فشار ميآورد تا هر چه سريعتر فعاليتهاي هستهاي ايران را متوقف سازد. اسراييليها برنامههاي متعددي براي حمله به تأسيسات هستهاي ايران طراحي كرده و حتي پيامدهاي آن را بررسي كردهاند. اين در حالي است كه «ديويد مناشري» مدير مركز مطالعات ايران در دانشگاه تل آويو اذعان ميكند كه ايران تهديدي براي موجوديت و بقاي اسراييل نيست.
جيمز بيل پديده ايران هراسي را ناشي از استقلالطلبي ايران از امريكا ميداند. او ميگويد: امريكا سعي دارد تا از ظهور هژمونهاي استقلالطلب منطقهاي جلوگيري كند. هر چه رفتار آنها مستقلتر باشد، امريكا فشار بيشتري بر آنها اعمال ميكند. همچنين، هر چه جهانبيني هژمون جهاني (يعني امريكا) و هژمون منطقهاي متفاوتتر باشد، تنشهاي سياسي گستردهتري ميان آنها به وجود ميآيد.
براساس اين نظر، امريكا از آن رو به ايجاد موج ايرانهراسي در منطقه و جهان دامن ميزند كه ايران سعي دارد مستقل از هژمون جهاني رفتار كرده و جهان بيني او بسيار متفاوت با ابرقدرت جهاني است. محورهاي ايرانهراسي و جنگ رواني رسانههاي غربي عليه ايران را بهطور كلي ميتوان در ۷ محور خلاصه كرد كه عبارتند از:
- القاي دسترسي ايران به سلاحهاي هستهاي
- حمايت ايران از تروريسم
- نقض حقوق بشر در ايران
- القاي تهاجمي بودن فناوريهاي دفاعي ايران
- دخالت جمهوري اسلامي ايران در امور كشورها
- اسلامي بودن نظام سياسي در ايران
- القاي مخالفت ايران با صلح و ثبات منطقهاي
ايران تنها كشوري است كه به زعم امريكا، منافع اين كشور را در منطقه تهديد ميكند. از ديدگاه امريكاييها ايران به دنبال دستيابي به تسليحات هستهاي است. امريكاييها مدعياند تمايل نداشتن ايران براي كنار گذاشتن برنامه هستهاي خود منافع اين كشور را در ثبات منطقهاي، امنيت اسراييل و رژيم منع گسترش سلاحهاي هستهاي به خطر انداخته است. امريكاييها معتقدند كمك ايران به گروههاي اسلامگرا در عراق، لبنان، يمن و غزه منجر به گسترش تروريسم و بي ثباتي در منطقه ميشود. همچنين تهديد ايران به بستن تنگه هرمز بر اين تنشها افزوده است. كشورهاي عربي متحد امريكا در منطقه مدعي حمايت ايران از گروههاي شيعه در اين كشورها شده و از تمايلات توسعهطلبانه و هژمونيطلبانه تهران ابراز نگراني عميق كردهاند. اين در حالي است كه تحليگران معتقدند كه كشورهاي اقتدارگراي منطقه نظير عربستان، يمن و بحرين گروههاي معترض و مطالبات دموكراتيك و مشروع مردم خود را به بهانه ارتباط با ايران بهشدت سركوب ميكنند. از نگاه امريكاييها دو احتمال تهديدآميز از جانب ايران ممكن است منافع اين كشور را در جنوب غرب آسيا به خطر بيندازد. نخست اينكه ايران در صورت دستيابي به بمب هستهاي و هستهاي شدن منطقه با مطالبات ديگر كشورها نظير عربستان در زمينه هستهاي شدن مواجه شود. در اين شرايط آزادي عمل امريكا و اسراييل در منطقه چندقطبي هستهاي با محدوديتهاي زيادي مواجه ميشود. دوم اينكه در صورت حمله نظامي اسراييل يا امريكا به تأسيسات هستهاي ايران براي ممانعت از هستهاي شدن ايران و تبعات و حملات تلافي جويانه ايران، منافع امريكا در منطقه به مخاطره ميافتد. امريكاييها مدعياند ايران علاوه بر برنامه هستهاي خود در مواردي نظير تواناييهاي نامتقارن خود در خليج فارس، تهديد به انسداد تنگه هرمز، ارتباط با القاعده، لفاظي سياسي در خصوص حملات تلافيجويانه و اهريمني جلوه دادن غرب، منافع امريكا و متحدان آن در منطقه را به خطر انداخته است. آنچه تحت عنوان ايرانهراسي از آن ياد ميشود، بر بستر برخي واقعيتها در منطقه و وارونه نمايي و بازنمايي خاص برخي ديگر از وقايع شكل گرفته تا در پرتو آن، هزينه قدرتيابي ايران به گونهاي افزايش يابد كه انتقال قدرت، غيرممكن شود. در حقيقت نوع بازنماييهاي صورت گرفته از ايران توسط رسانههاي غربي به گونهاي است كه با مغفول انگاشتن بسياري از وقايع و حتي قلب آنها، عموما تصويري هراسانگيز و تهديدآميز از فعاليتها و مسائل مختلف اين كشور ارايه ميدهند كه اوج اين تبليغات و جنگ رواني را ميتوان در سالهاي اخير در مورد برنامه هستهاي جمهوري اسلامي ايران مشاهده كرد.