• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5950 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ دي

«اعتماد» در گفت‌وگو با عليرضا مجيدي بررسي‌كرد

ديپلماسي شاتلي بغداد از شام تا تهران

آمادگي آلمان و فرانسه براي تعامل با سوريه پسا اسد قفل دروازه‌هاي شام شكست!

حديث  روشني

تغييرات معنادار خاورميانه و سقوط دولت بشار اسد، به‌ طور قابل‌توجهي معادلات سياسي و امنيتي منطقه را تحت‌تاثير قرار داده است. با قدرت‌گيري احمد الشرع، ملقب به ابومحمد الجولاني به عنوان رهبر تحريرالشام، اين گروه نه‌تنها به ‌عنوان يك بازيگر مهم در ميدان سوريه شناخته مي‌شود، بلكه مي‌تواند به ‌عنوان يك چالش جدي براي همسايگان خود به ‌ويژه عراق، مطرح شود بالاخص در شرايطي كه عراق به ‌عنوان همسايه سوريه با چالش‌هاي داخلي و خارجي متعددي مواجه است.

از سويي به ادعاي گروهي از ناظران با لحاظ كردن گزاره‌هاي متعددي كه فعل و انفعالات اخير سوريه را رقم زده است احتمالا مناسبات تهران و بغداد نيز تحت‌الشعاع اين تحولات قرار خواهد گرفت. ايران به عنوان يكي از حاميان اصلي دولت بشار اسد و محور مقاومت همزمان تلاش داشته و دارد تا نفوذ خود را در عراق به عنوان كشوري با اكثريت شيعه كه بخشي از مقاومت در آنجا حضور دارند را حفظ كند، اما تغييرات سياسي در سوريه مي‌تواند به ‌معناي تغيير در معادلات قدرت در عراق نيز باشد.

در اين ميان ادعاها در باب پيام محرمانه واشنگتن به بغداد در باب انحلال گروه عراقي حشد الشعبي مي‌تواند معادلات را پيچيده‌تر كند؛ پيامي ادعايي كه هنوز تاييد نشده اما گفته مي‌شود يكي از علل سفر محمد شياع السوداني به تهران است. فارغ از اين گروهي از منابع آگاه نيز مدعي شده‌اند كه سوداني در باب انحلال اين گروه كه از آن تحت عنوان ستون فقرات ارتش عراق و مانعي جدي در برابر تلاش‌هاي تروريستي داعش ياد مي‌شود با ائتلاف هماهنگي شيعيان از حاميان ايران نيز رايزني داشته است؛ رايزني‌هايي كه بي‌نتيجه مانده، چراكه حشدالشعبي براي عراقي‌ها با اهميت است و رايزني در باب آن خط قرمز. از همين رو گروهي مدعي‌اند كه السوداني در شرايط پيچيده‌اي قرار دارد، يا بايد در برابر فشارهاي خارجي مقاومت كند يا براي رويارويي با تنش‌هاي داخلي آماده شود. در اين ميان تحولات شام نيز براي عراق و دولت سوداني مي‌تواند تهديدهاي امنيتي را به دنبال داشته باشد، بالاخص به واسطه مرز مشترك دو بازيگر و گروه‌هاي راديكالي كه منفعل مانده و درصدد فرصتي براي بازگشت به قدرت هستند.

اين گزاره در كنار ادعاهايي كه در بالا به آنها اشاره شد، موجب شده تا سوال‌ها در باب پشت‌پرده سفر شياع سوداني به تهران و همچنين مانورهاي ديپلماتيك او به عربستان و اردن مطرح شود. همزمان سفر هيات اطلاعاتي- امنيتي عراق به شام نيز معادلات را پيچيده‌تر كرده است؛ سفري شتابزده كه در باب آن گمانه‌زني‌ها بسيار است. به اين بهانه «اعتماد» با هدف واكاوي مناسبات تهران و بغداد در پي تحولات اخير سوريه با عليرضا مجيدي، كارشناس مسائل خاورميانه گفت‌وگو كرده است. مجيدي در باب اينكه اساسا تغييرات ميداني در شام چگونه مي‌تواند نوع مراودات ژئوپليتيك و همچنين ژئواستراتژيك ايران و عراق را در بازه زماني كنوني تحت‌الشعاع قرار بدهد، گفت: پيگيري سياست همسايگي ميان سوريه و عراق به دليل مرز مشتركي كه دارند يك‌سري ملاحظات امنيتي را مي‌طلبد و البته كه اين ملاحظات تصادمي را در مناسبات ميان تهران و بغداد ايجاد نخواهد كرد. مشروح گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

 

اخيرا ادعاهايي در باب پيام محرمانه امريكا به عراق در باب انحلال حشد الشعبي رسانه‌اي شده است. پيش‌تر نيز ادعا شده بود كه واشنگتن از عراق خواسته تا حملات مقاومت به مواضع اسراييل را متوقف كند. در چنين شرايطي گفته مي‌شود شياع السوداني به واسطه همين پيام به تهران سفر خواهد كرد، اين فرضيه تا چه اندازه قابل تأمل است و در صورتي كه حقيقت داشته باشد، واكنش تهران چه خواهد بود؟

من تصور مي‌كنم يا حداقل پيشنهاد مي‌كنم كه جمهوري اسلامي ايران از ورود به اين مساله خودداري كند. در حال حاضر، مباحث مختلفي در مورد آينده حشد الشعبي مطرح مي‌شود. برخي پيشنهاد مي‌كنند كه حشد الشعبي بايد منحل و در ارتش عراق ادغام شود. درحالي كه عده‌اي ديگر معتقدند كه حشدالشعبي نبايد منحل شود، اما برخي گروه‌هاي مسلح درون آن بايد از بين بروند كه مصاديق اين گروه‌ها نيز خود محل بحث است. همچنين، برخي بر اين باورند كه ساختار حشدالشعبي بايد تغييرات بنياديني را تجربه كند و در ادامه خودشان تصميم‌گيري کنند. در هر سه سناريو، به نظر مي‌‌رسد بهترين راهكار براي ايران، عدم ورود به اين معادله است. چراكه در تمامي اين سناريوها، اتهام وابستگي حشد الشعبي يا گروه‌هاي مقاومت به ايران، آنها را در موضع ضعف قرار مي‌دهد. به‌ويژه مقامات كشوري به ‌طور غيرمستقيم به مقايسه سرنوشت حشد شعبي با وضعيت سوريه و بشار اسد پس از حوادث دفاع از وطن اشاره مي‌كنند. اين مقايسه نشان مي‌دهد كه اگر حشد الشعبي منحل شود، ممكن است سرنوشتي مشابه براي عراق رقم بخورد. بنابراين به نظر مي‌رسد بهترين رويكرد براي ايران اين است كه اين موضوع را به خود عراقي‌‌ها واگذار كند.

انحلال حشدالشعبي در داخل عراق نيز پيامدهاي جدي به همره خواهد داشت، بالاخص آنكه اين گروه كليد محوري ساختار امنيتي و نظامي اين كشور قلمداد مي‌شود. به باور شما چنين خواسته با توجه به حمايت جريان‌هاي قدرتمند عراق بالاخص هيات هماهنگي شيعيان چه نتايجي براي بغداد به دنبال خواهد داشت؟

واقعيت اين است كه وجود حشدالشعبي به عنوان ضامن مقاومت در برابر زياده‌‌خواهي‌هاي امريكا در عراق، غيرقابل انكار است. عراق كشوري است كه به تصريح وزير امور خارجه‌اش، استقلال كامل ندارد. آقاي فواد حسين نيز تصريح كرده كه عراق فاقد استقلال كامل است و به نوعي اين وضعيت را با دوران صدام مقايسه كرده و گفته كه اين شرايط هم‌اكنون و در آينده نيز ادامه خواهد داشت. در كوتاه‌مدت، چشم‌انداز ما نشان مي‌دهد كه اين وضعيت تغييري نخواهد كرد. اصلي‌ترين ناقض استقلال عراق، ايالات متحده است. اين كشور به‌ طور نظامي وارد عراق شد و با ماموريت مبارزه با تروريسم به فعاليت پرداخت؛ اما در عمل اقداماتي را انجام مي‌دهد كه ناقض حاكميت ملي عراق است. به‌ عنوان مثال نيروهاي نظامي رسمي دولت عراق و همچنين پايگاه‌هايي مورد هدف قرار گرفتند و اين روند همچنان ادامه دارد.

ايالات‌متحده نه‌تنها به ترور شخصيت‌ها و فرماندهان نظامي رسمي دولت عراق مي‌‌پردازد، بلكه پايگاه‌هاي نظامي رسمي اين كشور را نيز هدف قرار مي‌دهد. حشدالشعبي اصلي‌ترين نيرويي است كه در برابر زياده‌‌خواهي‌‌هاي امريكا از استقلال ملي عراق دفاع مي‌كند. نهادهاي نظامي عراق، ازجمله ارتش و نهاد مبارزه با تروريسم، در برابر نقض حاكميت ملي عراق توسط امريكا و ترور فرماندهان نظامي رسمي دولت، واكنش‌هاي لازم را نشان نداده‌‌اند. بنابراين اين ادبيات بايد در خود عراق توليد شود و نه اينكه ايران ديكته كند كه حشدالشعبي ضامن استقلال ملي عراق در برابر امريكا است.

به باور شما و با توجه به فشارهاي اعمالي از جانب امريكا و اسراييل در باب انحلال حشدالشعبي، احتمال تكرار سناريوي شام در عراق امكان‌پذير است؟ بالاخص آنكه گفته مي‌شود عراق ممكن است به واسطه تحولات شام در معرض تهديدهاي امنيتي و تروريستي قرار بگيرد؟

توجه داشته باشيد كه برخي افراد اين احتمال را مطرح مي‌كنند و من البته به‌ طور كامل آن را رد نمي‌كنم، اما به دلايل مختلف، احتمال آن را بسيار پايين مي‌دانم. نخستين دليل اين است كه اگر بخواهيم دولت سوريه و دولت عراق را مقايسه كنيم، تفاوت‌هاي ماهوي جدي ميان آنها وجود دارد. دولت سوريه هيچ رابطه‌اي با امريكا نداشت و تحت تحريم‌هاي شديد بود، در‌حالي كه دولت عراق روابط نزديك و حسنه‌اي با ايالات‌متحده دارد و اين نكته بسيار حائز اهميت است. دومين دليل اين است كه سوريه در طول سال‌هاي گذشته دچار فروپاشي اقتصادي شديدي شده است، در‌حالي كه عراق از اين شرايط به‌ طور قابل‌توجهي به دور است و اين نيز نكته‌اي بسيار مهم است. سومين دليل اين است كه سوريه در بهترين حالت، تنها بر ۶۳درصد از خاك كشور خود تسلط داشت، درحالي كه عراق، حتي در دوره فتنه داعش و در اوج تروريسم، كشوري يكپارچه و تابع دولت مركزي بود. حتي اقليم كردستان نيز در چارچوب قانون اساسي به ‌صورت فدرال اداره مي‌شود. به عنوان مثال، در انتخابات اخير پارلمان اقليم كه چند ماه پيش برگزار شد، حزب دموكرات كردستان به ‌عنوان جريان حاكم بر اربيل نمي‌خواست كه انتخابات به اين شكل برگزار شود، اما دادگاه عالي فدرال حكم به برگزاري آن داد و آنها مجبور به تمكين شدند. اين نشان‌دهنده اين است كه در نهايت، بغداد دست بالاتر را دارد. به ‌طور كلي، تكرار سناريوي سوريه در عراق بسيار دور از ذهن است. هر چند نمي‌توان آن را غيرممكن دانست، اما احتمال آن زير 10 درصد است. با اين حال، در غياب حشدالشعبي، احتمال افزايش تحركات تروريستي در عراق وجود دارد و اين موضوع مي‌تواند بهانه‌اي براي افزايش نقش‌‌آفريني امريكا در عراق باشد. اين سناريو مي‌تواند دستاويزي براي ايالات ‌متحده باشد تا نظاميان خود را از عراق خارج نكند.

اخيرا ادعاهايي مبني بر سفر غيرمنتظره مقامات عاليرتبه اطلاعاتي عراق به دمشق مطرح شد. ارزيابي شما از اين سفر زودهنگام و ديدار چهره‌هاي امنيتي بغداد با الجولاني را در شرايط كنوني چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

در ابتدا بايد بگويم كه اين سفر غيرمنتظره 5 هدف اصلي را دنبال مي‌كرد. به عبارتي ديگر 5 گزاره اصلي در راستاي آقاي الشطري رييس سازمان اطلاعات ملي عراق در سفر به دمشق مدنظر قرار گرفته است. بحث اول مربوط به تبادل اسرا است، چراكه تعدادي از اعضاي مقاومت اسلامي عراق در روزي كه دولت بشار اسد سقوط كرد به اسارت تحريرالشام درآمدند و حداقل 6 نفر از آنها اعضاي جنبش نجباء بودند. البته برخي منابع اين رقم را تا 12 نفر نيز افزايش داده و نام بعضي از نيروهاي ديگر گروه‌هاي مقاومت را نيز در كنار آن مطرح مي‌كنند. اين افراد داراي تابعيت عراقي بوده و بغداد در قبال آنها مسووليت دارد.

از طرفي ديگر پس از سقوط دمشق نگه داشتن اين افراد ديگر براي الجولاني هيچ نفعي ندارد. دومين گزاره بررسي شرايط عراقي‌هاي مقيم سوريه و بالاخص دمشق بود. عراقي‌هاي مقيم سوريه، عمدتا در منطقه سيده زينب (س) سكونت دارند. طبيعتا با قدرت گرفتن تحريرالشام در سوريه و حاكم شدن الجولاني وضعيت شهروندان عراقي قطعا متفاوت خواهد بود و بغداد نيز نمي‌تواند نسبت به وضعيت آنها بي‌‌تفاوت باشد. در نتيجه شرايط اقامت آنها در گروي هماهنگي بغداد با دولت جديد سوريه است. سومين عامل اماكن مقدس شيعيان است كه شيعيان عراق به‌ طور ذاتي اهتمام زيادي به حفظ حرمت و احترام اماكن مقدسه دارند.

در اين بين حرم حضرت زينب(س)، حرم حضرت رقيه(س) و حرم حضرت سكينه(س) در سوريه در زمره اماكني هستند كه مقصد بسياري از زائران شيعه عراق هستند.

اين درحالي است كه طي روزهاي گذشته تعدي‌هايي به اماكن مقدس شيعيان در سوريه باعث تحريك شيعيان عراقي مقيم اين كشور شده بود كه همين امر مي‌تواند مناسبات حكومت جديد سوريه با عراق را تحت الشعاع قرار بدهد. اين گزاره با توجه به اينكه حضور شيعيان عراقي در قالب گردشگري مذهبي براي سوريه آورده مالي قابل توجهي به همراه دارد، براي احمد الشرع يا جولاني نيز جذابيت خواهد داشت. از همين رو حراست از اين امكان مقدس نيز براي حكمران‌هاي جديد نيز بايد با اهميت باشد.

گزاره چهارم اما مشخص كردن زندانيان عراقي‌‌تبار عضو داعش هستند. بخشي از اين افراد در قلمروی دولت بشار اسد حضور داشتند و پس از تغيير حاكميت در سوريه فرصت مغتنمي پيش روي بغداد به منظور تعامل با تحرير‌الشام براي تعيين سرنوشت آنها قرار گرفته است. از سوي ديگر نيروهاي كرد موسوم به نيروهاي سوريه دموكراتيك يا قسد با عراق به توافق رسيده‌اند تا چند هزار خانواده اين زندانيان را به عراق انتقال بدهد كه نخستين كاروان آن شامل 600 تن بود كه از اردوگاه الهول وارد عراق شدند.

همچنين قرار است اين افراد تحت نظارت دولت عراق در دوره‌هاي بازپروري شركت كنند و در اردوگاه‌هاي ويژه‌اي نگهداري شوند. دولت عراق نيز تمايل دارد اين افراد را هرچه سريع‌تر هم از حكومت الجولاني و هم از قسد تحويل بگيرد تا از يكسو اين بازيگران در آينده از عراقي‌‌تباران مذكور به عنوان وجه المصالحه براي تحت فشار قرار دادن بغداد استفاده نكنند و همچنين از سوي ديگر از آزاد شدن آنها در وضعيت بي‌‌ثبات حاكم بر سوريه جلوگيري شود، زيرا آزادي اين افراد در وضعيت بي‌ثبات و ناامن سوريه براي عراق به يك تهديد امنيتي تبديل خواهند شد.

مورد پنجم نيروهاي سياسي عراقي ساكن سوريه هستند كه البته اين مورد از موارد پيشين كمي پيچيده‌تر است. اين گروه‌ها در زمان حاكميت صدام، اپوزيسيون حكومت محسوب مي‌شدند، اما پس از 2003 در قالب رهبران سياسي نظام جديد وارد حكومت جديد شدند. اين دسته از عراقي‌‌ها سابقه همكاري با دستگاه‌هاي اطلاعاتي حكومت بعث سوريه را در دوران حاكميت خاندان اسد بر اين كشور دارند. همچنين بخشي از اين گروه‌ها حد فاصل سال‌هاي 2003 تا 2009 كه روابط بغداد و دمشق بسيار پرتنش بود، با حكومت اسد عليه امنيت ملي عراق همكاري مي‌كردند. افشا شدن احتمالي جزييات پرونده اين افراد در سوريه، ممكن است حيات سياسي آنها در عراق را تهديد كند. البته كه به نظر مي‌‌‎رسد الجولاني منفعت چنداني در افشا كردن اين پرونده‌ها ندارد. از اين رو ممكن است رهبر تحريرالشام معامله بر سر اين موضوع را بپذيرد. البته كه تاكنون دو نفر از رهبران سياسي عراقي نسبت به اين موضوع واكنش مستقيم نشان داده ‌اند؛ اولين شخص «فائق الشيخ» بود كه خود شخصا فورا براي مذاكره راهي دمشق شد. الشيخ اكنون اپوزيسيون نظام سياسي عراق به حساب مي‌‌آيد و نمي‌توانست منتظر پيگيري اين پرونده از سوي دولت عراق شود. نفر دوم هم «مشعان الجبوري» بود. اين دو نسبت به اين موضوع حساسيت زيادي نشان داده‌اند. اگرچه شنيده‌هاي غيررسمي نام سياستمداران رده بالاتري را در اين زمينه مطرح مي‌كند. شايد به همين دليل بود كه دولت عراق براي مذاكره با حكومت جديد سوريه تعجيل كرد. البته ممكن است در آينده همين پرونده‌ها اگر به دست نخست‌وزير يا رييس استخبارات عراق برسد هم به ابزار فشاري در سپهر سياسي داخلي عراق تبديل شود. البته كه ادعايي نيز در اين رابطه توسط منابع رسانه‌اي نزديك به تحريرالشام، مانند كانال تلگرامي «ردع العدوان» (هجوم بازدارنده) مطرح شد كه هيات عراقي حامل پيامي از سوي جمهوري اسلامي ايران هم بوده است. اين رسانه‌ها حتي مدعي شدند تهران قصد گشايش كانال ارتباطي موثر با الجولاني را دارد. البته اين ادعا تنها از سوي كانال‌‌هاي نزديك به حكام جديد سوريه مطرح شده و منابع عراقي و ايراني اين ادعاهاي رسانه‌هاي نزديك به سركرده تحريرالشام را تاييد نكرده‌اند.

بعد از تحولات سوريه و قدرت گرفتن تحريرالشام گفته مي‌شود سفر هيات اطلاعاتي عراق حاشيه‌هاي زيادي را به دنبال داشته است و به نوعي در ساختار سياسي عراق شكاف‌هايي را ايجاد كرده است. اگر اين فرضيه درست باشد تحولات سوريه تا چه اندازه مي‌تواند فعل و انفعالات داخلي عراق را تحت تاثير قرار بدهد؟

به اعتقاد من تاثيرات مستقيمي به دنبال نخواهد داشت؛ مگر اينكه ناامني به شكل سرريز شده‌اي به داخل اين كشور منتقل شود. توجه داشته باشيد كه مرزهاي عراق عمدتا به جز بخشي از شهر القائم تحت كنترل قسد است. از همين رو يا بايد جنگي ميان قسد و تحريرالشام شكل بگيرد كه موجي از آوارگان به سمت عراق گسيل شوند كه در پي آن قطعا ناامني‌هاي مخاطره‌انگيزي رخ خواهد داد.

اين سناريو اگرچه محتمل است، اما دور از ذهن به نظر مي‌‌رسد. سناريوي دومي كه مي‌تواند در اين خصوص تاثيرگذار باشد، آزادي زندانيان داعش و خانواده‌هاي آنان است. اين گروه در حال حاضر در زندان قسد به سر مي‌برند. سناريوي سوم كه البته بسيار بعيد به نظر مي‌رسد اين است كه تحريرالشام به ‌طور عمدي نيروهاي راديكال خود را به عراق ارسال كند تا از اين طريق امتيازاتي كسب كند. بنابراين صرفا سناريوي دوم يعني در خصوص زندانيان داعشي را مي‌توان قابل اعتنا دانست كه آن هم تحت كنترل قسد هستند، هرچند كه تحريرالشام هم زندانياني دارد و شرايط آنها جز يكي از محورهاي اصلي مذاكرات ميان طرفين عراقي و جولاني قلمداد شد. اما بايد گفت به‌رغم اينكه چنين فعل و انفعال‌هايي تاثيرات مستقيمي ندارد اما اثرات غيرمستقيمي قطعا به دنبال خواهد داشت، چراكه به ادعاي برخي تحليلگران اكنون شرايطي ايجاد شده كه برخي تصور مي‌كنند زمان آن فرا رسيده كه ايالات‌متحده و اسراييل تغييرات ساختاري در عراق ايجاد كنند. حال اين تغييرات ساختاري در چه حدي خواهد بود، خود محل سوال است، اما اين موضوع به ‌طور جدي در حال مطرح شدن است. علاوه بر اين، اهل سنت عراق، مشخصا طيف خميس الخنجر، احساس مي‌كنند كه مي‌توانند يك عقبه خوبي در سوريه داشته باشند. دقيق‌تر بخواهم بگويم در بين تقسيم ‌بندي‌‌هاي سياسي عراق و مشخصا جريانات سني اين كشور طيف خميس الخنجر و جمال الزاري كه خود با يكديگر رقابت دارند و مسائل مورد مناقشه‌اي ميان‌شان جاري است. اكنون اين دو طيف تصور مي‌كنند كه عقبه خوبي در سوريه دارند و همچنين عشاير غرب و الانبار هم داراي امتدادي طبيعي در عشاير ديرالزور هستند.

از طرفي ديگر نيزخود عشاير ديرالزور نيز در حال حاضر فضاي يكدستي ندارند، اما به‌ صورت بالقوه پتانسيل لازم براي ايجاد يك پايگاه قوي در سوريه را دارند. بخشي از اين عشاير ديرالزور تابع دمشق هستند و بخشي ديگر تابع قسد. البته كه آن گروهي كه تابع دمشق هستند، ملاحظات جدي دارند، اما به‌ طور بالقوه عشاير الانبار نيز مي‌توانند عقبه‌اي در سوريه داشته باشند. با اين حال، تمام اين موارد تاثيرات غيرمستقيم در تحولات عراق را نشان مي‌دهد، نه تاثيرات مستقيم.

باتوجه به اينكه به نظر مي‌رسد بخشي از مقامات رسمي عراق به ‌طور مشخص آقاي السوداني تمايل دارند در آينده سوريه پسااسد مشاركت جدي‌تري داشته باشند. تحولات اخير سوريه چقدر مي‌تواند روابط راهبردي ايران و عراق را تحت تاثير قرار بدهد؟

اتفاقا به اعتقاد من دولت عراق هم به دنبال اين است كه در مسائل سوريه به ‌طور جدي ورود نكند و در چارچوب تعامل مشترك همسايگي، روابط خود را با سوريه برقرار كند. در اينجا بايد توجه داشت كه سوريه ديگر جايگاهي مانند عربستان‌سعودي براي عراق ندارد كه منابع مالي قابل‌توجهي را به دنبال داشته باشد. البته كه اين موضوع طبيعي است، چراكه باتوجه به حجم مرزهاي مشترك، ملاحظات امنيتي در كنار ساير مسائل مرتبط، ضروري است كه اين بازيگر در اين باره رويكردي محتاطانه اتخاذ كند. اين مساله آن‌قدر موضوعيت ندارد كه شرايط پيش رو بخواهد تصادماتي احتمالي را ميان تهران و بغداد را رقم بزند.

در شرايط كنوني به نظر مي‌رسد كه پادشاهي‌هاي خليج‌فارس در حال آمادگي براي فرصت‌سازي در سوريه پسااسد هستند. اين مقوله با لحاظ كردن سفر سوداني به عربستان و اردن به عنوان اولين تور سفرهاي ديپلماتيك خود چقدر مي‌تواند براي بغداد فرصت‌ساز باشد تا به اين بهانه با كشورهاي حاشيه خليج‌فارس همصدا شود و نقش خود را در سوريه پسااسد برجسته‌تر كند؟

ببينيد ميان عربستان و اردن تفاوت‌هاي قابل‌توجهي وجود دارد، اما اگر بخواهيم درباره عراق صحبت كنيم، بايد به اين نكته اشاره كنيم كه عراق به لحاظ جبر جغرافيايي ظرفيت‌هاي بزرگي براي همكاري با سوريه دارد. به ‌عنوان مثال، خط لوله نفت
كركوك - بانياس همچنان وجود دارد كه به اين دليل كه مسدود شده بود، نياز به بازسازي دارد. اكنون اگر بازسازي شود مي‌توان به راحتي از آن بهره‌برداري كرد. اما نكته مهم اين است كه عمده مناطق مرزي عراق در خاك سوريه تحت سيطره قسد قرار دارد و در كنترل جولاني نيست. بنابراين، بسياري از مسائل به اين موضوع برمي‌گردد.

در حال حاضر، تلاش‌‌هاي زيادي براي محاصره قسد در حال انجام است و در اين فضا، راه تنفس قسد به محدود خواهد شد. اين موضوع فضاي بيشتري براي بازيگري عراق ايجاد خواهد كرد و به ‌ويژه در مورد روابط جولاني و ارتباطاتي كه عراق مي‌تواند با اين كشور برقرار كند.

اگر خيز بغداد براي ايفاي نقشي برجسته‌تر در سوريه كنوني را فرضيه‌اي محتمل درنظر بگيرم، آقاي سوداني و گروه‌هايي كه با ايشان به ‌طور ضمني همصدا هستند ممكن است در داخل با مخالفت‌ها و چالش‌هايي مواجه شوند؟ اگر پاسخ مثبت است اين چالش‌ها به چه صورت خواهد بود؟

قطعا عراق با چالش‌هايي مواجه خواهد شد، چراكه بخش غالب جامعه شيعي اين كشور، خاطرات تلخ داعش را به ‌خوبي به ياد دارند و چنين تجربه‌هايي براي آنها تحريك‌آميز است. از طرفي ديگر واقعيت آن است كه شخص جولاني نيز زماني عضو گروه تروريستي داعش مستقر در عراق بوده است؛ يعني در گروه تروريستي القاعده عراق كه بعدا به داعش تبديل شد، فعال بوده است، بنابراين كاملا طبيعي است كه جامعه عراق نسبت به اين شخص زاويه جدي داشته باشد.

با اين حال، فضاي اخير و فشارهايي كه عليه گروه‌هاي مقاومت در عراق ايجاد شده، باعث شده است كه اين گروه‌ها به نوعي با سوداني همصدا شوند با اين هدف اينكه سوداني با ان فشارهاي امريكا همراهي نكند.

به بياني ديگر، ملاحظات سياسي داخل عراق مانع سوداني براي نزديك شدن به امريكا مي‌شود. نكته مهم ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، رقابت سياسي داخلي در عراق است. اين رقابت مي‌تواند به گروه‌هاي مختلف اين امكان را بدهد كه از اين وضعيت در انتخابات چند ماه آينده بهره‌‌برداري كنند.

باتوجه به اينكه ايران از طريق گذرگاه بوكمال يك موقعيت لجستيكي براي خود تعريف كرده بود در شرايط كنوني با توجه به تغيير معادلات در شام، ايران براي بازتعريف اين مسير ابتكار عملي پيش رو دارد؟ آيا اهرم يا كارتي دراختيار دارد كه بتواند همگام با كشورهاي عربي در سوريه پسااسد نقش‌آفريني كند يا خير؟

بايد توجه داشت كه در اين زمينه به‌ طور بالقوه راه‌هايي همچنان وجود دارد، اما مساله اصلي اين است كه بايد اهداف خود را در مورد سوريه به ‌دقت تعريف كنيم و سپس سناريوهاي موجود را ليست كرده و به آنها وزن‌ دهيم. تنها پس از اين مرحله است كه مي‌توانيم مواضع خود را در سوريه مشخص و برنامه‌ريزي كنيم و به اين ايده‌ها بها بدهيم.

در حال حاضر، به نظر مي‌رسد كه ما چند قدم عقب‌تر از اين مرحله هستيم و تصور مي‌كنم كه هيچ‌ كس در ايران، نه به‌ صورت فردي و نه به ‌صورت نهادي و سازماني همچنان به جمع‌بندي نهايي در مورد اقداماتي كه بايد در سوريه انجام شود، نرسيده است. اگر به اين سناريوها برسيم، قدم بعدي اين خواهد بود كه بررسي كنيم طرف مقابل چقدر مايل است وارد اين فضا با ايران شود. 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون