در باره صفحه «اسناد تاريخي»
مريم مهدوي اصل
نخستين تجربه خبرنگاري ديپلماسيام با دكتر بهروز بهزادي، مديرمسوول و سردبير روزنامه اعتماد، به سالهاي۸۷-۱۳۸۶ برميگردد. پس از چند ماه كار در «گروه سياسي» روزنامه اعتماد بود كه وي طرح راهاندازي صفحه «ديپلماسي» در زيرمجموعه اين گروه را پيشنهاد دادند. با راهاندازي اين صفحه تخصصي، براي نخستينبار در تاريخ مطبوعات ايران، صفحه «ديپلماسي» پايهگذاري شد. باتوجه به گذر زمان و اندوخته شدن تجربههاي اسنادي-پژوهشيام كه شادروان حسين قندي، به دليل علاقهام به ديپلماسي، من را در مسير «روزنامهنگاري تخصصي و تخصص روزنامهنگاري» قرار داده بودند و در اين سالها از دانش و تجربههاي استادان ديپلماسي، زندهياد داوود هرميداس باوند، آقايان محمد سرير، فريدون مجلسي و همچنين محسن روحيصفت در كتابهاي دوجلدي هرات بهرهمند شده بودم، درنتيجه دكتر بهزادي براي دومينبار، در ارديبهشت 1402، پيشنهاد راهاندازي صفحه تخصصيتر «اسناد تاريخي» با محوريت آرشيو اسناد وزارت امور خارجه را مطرح كردند. از آن زمان تا اواخر مرداد ۱۴۰۳ كه روزنامه اعتماد براي راهاندازي صفحه «اسناد تاريخي» آماده شود، كار متوقف بود تا اينكه رسما از شهريور ماه امسال، ابتدا با نگارش گزارشهايي از منابع اسنادي بسيار اندك وزارت امور خارجه كه از سال ۱۳۶۹ تا ۱۴۰۲ مبادرت به استخراج آن براي كتابهاي پژوهشيام كرده بودم، ولي حتي خودم هم نتوانستم براي نوشتن كتابهايم به آن اسناد دسترسي پيدا كنم، بنابراين از اين اسناد اندك و خيلي محدود براي راهاندازي صفحه «اسناد تاريخي» روزنامه اعتماد استفاده كردم و آن را با مخاطبين گرامي به اشتراك گذاشتم. سپس از مهر ماه، براي نخستينبار، كتابخانههاي شماره يك و ايرانشناسي، آرشيو مطبوعات و مركز اسناد مجلس را به عنوان حوزه فعاليت خبرنگاري راهاندازي كرديم، زيرا روزنامهنگار-پژوهشگر زماني ميتواند با توليد معنا براي انتقال پيام به افكار عمومي، به انجام مسووليت اجتماعي- فرهنگي خود متعهد باقي بماند كه به منابع انساني، كتابخانهاي، اسنادي و ميداني دسترسي داشته باشد.
بنابراين، اين روند از شهريور ۱۴۰۳ آغاز شد و در روز دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ نخستين شماره صفحه «اسناد تاريخي» با دو تيتر گزارشهاي اسنادي «خودنمايي ميليونها سند در آرشيو مطبوعات كتابخانه و مركز اسناد مجلس» و «روزنامه نوواورميا روسيه تزاري؛ سرحدات سيستان كليد هندوستان پس از هرات است» منتشر شد و با راهاندازي اين صفحه طي پنج ماه گذشته، اكنون ادامه انتشار آن به مرحله ثبات و تداوم رسيده است. سپري كردن اين مرحله سخت كه براي من از تازگي برخوردار بود، به راحتي ميسر نميشد، اگر از حمايتهاي آقاي الياس حضرتي، صاحب امتياز روزنامه اعتماد و راهنمايي و مشاورههاي روزنامهنگاري دكتر بهروز بهزادي، مدير مسوول و سردبير روزنامه برخوردار نميشدم. درحالي كه روزنامهنگاري، حرفهاي گروهي است و كل تحريريه براي توليد روزانه روزنامه زحمت ميكشند، اما نميتوان اين امر را هم ناديده گرفت كه يكي از دلايل اينكه ما توانستيم ظرف مدت كوتاه يك ماهه، مبادرت به انتشار نخستين صفحه «اسناد تاريخي» و ادامه هفتگي آن تا به امروز كنيم، همكاري آقاي مسعود معينيپور، رييس كتابخانه، موزه و اسناد مجلس و همچنين همراهي و هماهنگي كتابداران و كارمندان كتابخانههاي شماره يك و ايرانشناسي، مركز اسناد و آرشيو مطبوعات مجلس بوده است، چراكه دو حرفه تخصصي روزنامهنگاري و كتابداري از يك هدف مشترك برخوردار هستند، اما با دو شيوه اجرايي متفاوت و آن چيزي نيست جز «اشاعه يا نشر اطلاعات». بنابراين، اكنون باتوجه به اشاره مختصري كه به روند راهاندازي ابتدايي صفحه «اسناد تاريخي» كردم، در ادامه به چند مورد كوتاه اشاره ميكنم، شايد اين تجربهها و مشاهدات ميداني كتابخانهاي روزانه، خود حلال بسياري از معضلات پيش روي «ايران امروز» براي «ايران فردا» باشد. اين موارد به شرح زير است:
۱- حدود ۲۵ سال پيش، زندهياد حسين قندي در كارگاه روزنامهنگاري به ما آموختند كه ميتوان از اسناد، اخبار بسياري استخراج كرد. امروز كه روزنامه اعتماد صفحه «اسناد تاريخي» را راهاندازي كرده است، بايد گفت كه اين طرح با نخستين مشاهده و تجربه دكتر بهروز بهزادي در دهههاي ۶۰ يا ۷۰ روزنامه اطلاعات همراه است كه صفحهاي با تمركز بر «اسناد كتابخانه ملي» را در آنجا راهاندازي كرده بودند. پيشتر از آن، در سال ۱۴۰۰ براي نخستينبار دو شماره از مجله «بررسيهاي تاريخي» را ديدم و فهميدم در دورهاي از تاريخ نشريات تخصصي كشور، از اسناد تاريخي استفاده شده است. وقتي در آرشيو مطبوعات مجلس به جستوجوي اخبار ميپرداختم، متوجه شدم براي نخستينبار استفاده از اسناد كشور در مجله «بررسيهاي تاريخي» كه از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ منتشر ميشده، به ثبت رسيده است. براي تاييد اين سخن ميتوانم به سخني از دكتر ايرج افشار در كتاب «راهنماي تحقيقات ايراني» در سال ۱۳۴۹، نشريه شماره ۲ مركز بررسي و معرفي فرهنگ ايران اشاره كنم كه «بررسيهاي تاريخي مجلهاي است كه هر دو ماه يكبار از سال ۱۳۴۵ از طرف ستاد ارتش وزارت جنگ و به مديريت جهانگير قائممقامي چاپ ميشود و خاص انتشار مقالات تاريخي و اسناد و مدارك است.» اكنون باتوجه به اين پيشينه تاريخي و بهره بردن از اسناد تاريخي در نشريات تخصصي تا نشريات عمومي كشور، اين سوال مطرح ميشود كه چرا هنوز محدوديتهاي بسياري ازسوي برخي وزارتخانهها و سازمانها و نهادهاي مطرح كشور وجود دارد تا پژوهشگران و روزنامهنگاران را از دسترسي آسان و راحت به آرشيو اسنادي ملي بازدارند؟
۲- ما در ستون ثابت «كتابشناسي»، در هر شماره كوشش ميكنيم تا با معرفي كتابهاي فراموش شده نويسندگاني كه خود از بزرگان و پايهگذاران انديشه و فرهنگ ايران هستند، ولي متاسفانه در ۵ دهه گذشته، حضور شاخص آنان در محافل علمي و اجرايي كشور به شدت كمرنگ و محو شده، زندگي دوباره به آنان بدهيم، چراكه در اين مدت پنج ماه كه شايد حدود ۲۰۰ جلد كتاب را مورد تحقيق و بررسي قرار دادهام، متوجه اين نكته حياتي شدم كه ما در ايران «روش تحقيق ايراني» داريم كه كمتر كسي از آن آگاه است، چراكه بيشتر كتابهاي «روش تحقيق» كه از سوي استادان در دانشگاههاي كشور تدريس ميشود، ترجمه كتابهاي خارجي است كه البته به آنها هم نياز است، ولي ثابت شده كه پاسخگوي جامعه ايراني براي كاربردي و اجرايي شدن روش تحقيق نيست. باتوجه به اين مشاهده و مطالعه ميداني در كتابخانههاي شماره يك و ايرانشناسي مجلس، اكنون اين سوال مطرح است كه چرا هيچ اقدامي ازسوي استادان دانشگاههاي كشور كه به تدريس «روش تحقيق» در دانشگاهها ميپردازند، انجام نميشود تا خود پاياني باشد براي بحران غيركاربردي بودن «روش تحقيق» ساير كشورهاي جهان در ايران.
۳- و سخن آخر اينكه، براي برون رفت از بحرانهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي «ايران امروز» براي «ايران فردا»، فقط يك راهحل آگاهانه و خردمندانه وجود دارد. ايجاد گروهي از پژوهشگران مستقل از تمامي رشتههاي دانشگاهي كه از هيچ رانت دولتي برخوردار نباشند، به هيچ گروه و حزبي تعلق خاطر نداشته باشند، دغدغه اول و آخر آنان تامين منافع كشور و منافع ملي باشد، از حقوق مناسب براي تامين امرار معاش برخوردار باشند، از درگيري با حواشي انحصارطلبي افراد، سازمانها، نهادها و وزارتخانههايي كه آگاهانه يا غيرآگاهانه خواهان عدم دسترسي روزنامهنگاران و پژوهشگران به منابع «اسناد تاريخي» ملي ايران هستند به دور باشند تا درنهايت اين گروه متخصص، متعهد و باانگيزه بتواند با تمركز بر مطالعه و پژوهش «اسناد تاريخي» كشور كه تنها حرفه و شغل آنان خواهد شد، براي برون رفت كشور از بحرانها و معضلات فعلي به توليد محتواهاي علمي-كاربردي و اجرايي بپردازد،
چراكه خواسته حقيقي و واقعي مردم ايران فقط رسيدگي به دو مساله است:
۱- برخورد با فساد
۲- برطرف كردن فقر و معضلات اقتصادي و تا وقتي اين دو مساله از طريق مطالعات «اسناد تاريخي» ريشهيابي نشود، راهحلي براي برونرفت از مشكلات هم پيدا نخواهد شد.
روزنامهنگار وپژوهشگر