كه فرصت اندك و گردون دو رنگ است
نيوشا طبيبيگيلاني
كار حكمراني به راستي عملي پيچيده و تخصصي و نيازمند صرف وقت و سنجيدن منافع ملي و مشورت گرفتن از كارشناسان و متخصصان و مجربان است. سياست امروز، بيشتر بر مدار كسب رضايت حداكثري و ايجاد رفاه و راحتي مردم ميچرخد. دولتها منفعلانه عمل نميكنند و به انتظار بحران و گرفتاري نمينشينند تا «چو فردا شود، فكر فردا كنند»، تمام قواي خود را به كار ميگيرند تا بتوانند بحرانها و ريسكهاي احتمالي را پيشبيني كنند، از پيش سناريوهايي را آماده ميكنند تا بدانند كه در وقت خطر و گرفتاري چطور نيروها را رهبري و هدايت كنند تا حداكثر تاثيرگذاري را داشته باشند و از شدت خطر و بحران و آسيب بكاهند. در امور ديگر هم تدبير كردن و طرح و برنامه براي آينده ريختن و گشودن مسيرهاي جديد براي كسب درآمد، افزايش ثروت، ارتقاي فرهنگي و جايگاه جهاني از وظايف و مهمترين كارويژههاي دولتهاست. بيتعارف ما در اين امور بسيار عقب افتادهايم، شايد همچنين نظم و نسقي در كار باشد و ما رعيت جماعت از احوال و جزييات و البته از نتايج آن بيخبريم. قطعا ناترازيها و نارساييها و گرفتاريهاي امروز ما، سقوط ارزش پول ملي و مضايق ديگر در سطح ملي و بينالمللي چيزي نيست كه حاصل اين صد و چند روز كار اين دولت باشد. اگرچه رييسجمهور و اعضاي كابينه، شرافتمندانه، نخواستهاند غر بزنند و هر چه كاستي و گرفتاري است را بر گردن دولتهاي پيشين بيندازند. اما عاقلان دانند و كار از دانستن هم گذشته، ما مردم با پوست و استخوانمان به وضوح حس كرديم كه عملكرد گذشته چه نتايج رقتانگيزي براي همه ما به بار آورد. كارنامه نادرست، عرضه كردن و فهرستي از آمارهاي بيپايه به مردم ارايه كردن، يك چيز است و انعكاس تصميمات كلان در زندگي افراد ملت چيز ديگر. ميتوانيم از عملكرد دولت پيشين چون با آن موافق بودهايم دفاع كنيم و بگوييم كه در عرصه سياست خارجي و مذاكره و اقتصاد و سرمايهگذاري چنين كردند و چنان شد، اما واقعيت چيزي است كه مردم با آن زندگي ميكنند و ديدند كه چگونه قدرت خريدشان در طول سه سال به نحو بيسابقهاي از دست رفت و پول ملي تضعيف شد و هزار مضيقه گريبانمان را گرفت. داشتم عرض ميكردم كه شيوه منفعلانه، با كار حكمراني و تامين منافع ملي و آنچه امروز به آن «ليدرشيپ» ميگويند تطابقي ندارد. اينكه جلوي چشم ما، دولتي نورسيده كه هنوز بيشتر كشورهاي جهان آن را به رسميت نشناختهاند با همكاري رقباي منطقهايمان، براي آسيب زدن به مردم ما، سد بسازد و آب را بر روي ما ببندد و بعد ما از پشت تريبونهاي سخنگويي حرفهايي در تقبيح عملشان بزنيم، البته نسبتي با عملگرايي مبتني بر منافعملي ندارد.
از اين دست حرفها هم بسيار داريم و اين روزها كه انگاري كل جهان در حال پوستاندازي است بيشتر ميشنويم كه: «مبناي برخورد ما با فلان و فلان، چگونگي برخورد آنها با ماست»، البته كه اين شيوه ما را يك قدم كه هيچ، صد قدم از «آنها» عقب مياندازد. ما ايستادهايم ببينيم دولت جديد سوريه با ما چطور برخورد ميكند، رقبا و دشمنان و بدخواهان، هزار قرارداد اقتصادي امضا كرده و جاي پايشان را سفت كرده و براي خودشان و اقتصادشان فرصت خريدهاند. البته كه سوريه مثال است و ما با آنها شرايط ويژهاي داريم. اما ما اغلب، در برابر حوادث جهان و تصميم دولتهاي ديگر قرار ميگيريم و واكنش نشان ميدهيم. واكنشي كه شايد به ناچار هميشه مبتني بر منافع مليمان نباشد و بيشتر تحت تاثير شعارها و فشارها تصميمي بگيريم. آنها كه در بيرون ايران زندگي ميكنند، ميبينند كشورهايي كه همسايگان محترم ولي مينياتوري و تازه پا به عرصه گذاشته ايران ما هستند، چطور بيوقفه در حال درو كردن فرصتهاي اقتصادي و جذب سرمايه و گردشگر و ايجاد شغل هستند. عربها با تلاش فراوان و نه فقط پول و سرمايه، در بيشتر كشورهاي اروپايي توانستهاند فعاليتهاي فرهنگي پردامنهاي داشته باشند. آنها با جديت و برنامهريزي هم پاي گردشگران را به كشورهايشان باز كردهاند و هم خود را به عنوان يكي از مقاصد مهم سرمايهگذاري مطرح كردهاند. چهره فرهنگيشان را تا حدود زيادي ترميم كردهاند و توانستهاند بسياري از سرمايهها و اموال و داشتههاي معنوي و فرهنگي ايراني را به نام خود به جهان عرضه كنند. صحبت غبطه خوردن و حسادت نيست. سياست عرصه واقعيت و عمل مبتني بر منافع ملي است. انفعال و تاخير در عمل و بيبرنامگي جز عقب ماندن، به باد رفتن فرصتهاي بزرگ و كوچك و خوردن زخمهاي گاه درمان نشدني، حاصلي ندارد.
عنوان يادداشت از اقبال لاهوري