سفر سوداني به تهران و چشمانداز تحولات سوريه
عارف دهقاندار
باتوجه به تحولات اخير منطقه و به ويژه رويدادهاي سوريه، نخستوزير عراق قصد دارد سفرهايي را به تهران و دوحه انجام دهد. اين سفرها كه در روزهاي آتي انجام خواهد شد، با هدف بررسي تحولات منطقه و تلاش براي ايجاد كانال گفتوگو ميان تهران و حكومت موقت دمشق صورت ميگيرد. علاوه بر اين، مسائل دوجانبه مهمي همچون فشارهاي واشنگتن براي خلع سلاح گروههاي مقاومت عراق، بدهيهاي بغداد به تهران و ازسرگيري صادرات گاز ايران به عراق نيز در دستور كار اين ديدارها قرار دارد. در راستاي تلاشهاي ديپلماتيك براي ايجاد توازن در منطقه، دولت عراق همچنين درنظر دارد نشستي بينالمللي را در بغداد با حضور كشورهاي منطقه ازجمله ايران، سوريه، عربستان، مصر، اردن و قطر برگزار كند. اين نشست با هدف دستيابي به اجماع سياسي ميان كشورهاي شركتكننده برنامهريزي شده است. انتخاب قطر به عنوان يكي از مقاصد سفر نخستوزير عراق نيز به دليل روابط نزديك دوحه با گروه حاكم فعلي در سوريه، از اهميت ويژهاي برخوردار است. در سطح داخلي، نخستوزير عراق در تلاش است تا با انجام رايزنيهاي گسترده با رهبران سياسي، به مديريت فعاليتهاي نظامي و سياسي گروههاي مختلف بپردازد. هر چند تاكيد برخي گروههاي مسلح عراقي بر سياست خويشتنداري ميتواند در ظاهر فضاي مثبتي را براي تحركات سوداني فراهم كند، اما اين رويكرد باتوجه به جايگاه و اقدامات گذشته گروههاي مقاومت عراق در برابر گروههاي تروريستي همچون داعش، ميتواند چالشهايي را براي دولت عراق به همراه داشته باشد. به ويژه آنكه گزارشهايي از ارسال پيام محرمانه از سوي واشنگتن به بغداد منتشر شده كه نشان از فشارهاي امريكا براي محدودسازي اين گروهها دارد. بغداد طي ماههاي اخير تلاشهاي ديپلماتيك گستردهاي را براي مشاركت در مسائل منطقهاي و به ويژه تحولات سوريه آغاز كرده است. اين رويكرد اگرچه با حمايت برخي جريانهاي سياسي داخلي همراه شده، اما ميتواند موجب ايجاد شكافهاي جدي ميان گروههاي سياسي عراق نيز بشود. روابط چندبعدي بغداد با تهران كه در حوزههاي مختلف امنيتي و اقتصادي گسترش يافته، در صورت تداوم سياستهاي كنوني دولت عراق ممكن است به تغيير معادلات امنيتي در اين كشور عربي منجر شود. در سال گذشته، عراق تلاش كرده با اتخاذ رويكردي متمايز، موضع بيطرفانه خود را در بحرانهاي مختلف حفظ كند. هر چند برنامه سفرهاي ديپلماتيك پيش رو به كشورهايي همچون ايران، قطر و احتمالا انگلستان، نشان از عزم بغداد براي تاثيرگذاري بر تحولات منطقه دارد، اما نبايد فراموش كرد كه تجربه نشان داده تلاش براي ايفاي نقش ميانجي در شرايطي كه توازن قدرت داخلي شكننده است، ميتواند هزينههاي سنگيني براي دولت عراق به همراه داشته باشد.
رويكرد دوگانه سوداني
رصد تحركات ديپلماتيك اخير نخستوزير عراق نشان ميدهد كه محمد شياع السوداني در حال پيگيري مسيري دوگانه است. از يكسو، او در ظاهر خود را ميانجي تحولات سوريه معرفي ميكند و تلاش دارد نقش فعالي در معادلات منطقهاي ايفا كند، اما از سوي ديگر، ديدارهاي پنهان و آشكار او با مقامات امريكايي و سعودي حاكي از تلاش براي محدود كردن نفوذ گروههاي مقاومت در عراق است. نگاهي به سفرهاي اخير سوداني به عربستان و ديدار غيرمنتظرهاش با بلينكن در بغداد نشان ميدهد كه او در پس پرده مشغول چانهزني بر سر آينده گروههاي مقاومت است. گزارشهاي منتشر شده حاكي از آن است كه در ديدار با بلينكن، موضوع اصلي درخواست امريكا براي جلوگيري از مشاركت نيروهاي مقاومت عراق در تحولات سوريه بوده است. اين درحالي است كه همين نيروها نقش كليدي در مبارزه با داعش و حفظ امنيت عراق داشتهاند. تناقض در رفتار سوداني زماني آشكارتر ميشود كه ميبينيم او همزمان با تلاش براي نزديكي به محور عربي-امريكايي و محدود كردن نقش گروههاي مقاومت، در ظاهر از نقش ميانجيگرانه ميان ايران و معارضان مسلح سوري سخن ميگويد. اين دوگانگي نشان ميدهد كه نخستوزير عراق احتمالا در تلاش است تا با استفاده از بحران سوريه، زمينه را براي تغيير معادلات داخلي در عراق فراهم كند. به نظر ميرسد سوداني با بهرهگيري از شرايط پيچيده منطقه و بحران سوريه، تلاش دارد تا ضمن حفظ ظاهر روابط با ايران و محور مقاومت، گام به گام در مسير جدا شدن از اين بلوك منطقهاي گام بردارد. اين رويكرد دوگانه ميتواند در درازمدت به تنشهاي داخلي در عراق و چالش جدي ميان دولت و گروههاي مقاومت منجر شود، بهويژه آنكه اين گروهها همچنان از پايگاه اجتماعي قابل توجهي در عراق برخوردارند. آنچه در اين ميان نگرانكننده به نظر ميرسد، احتمال گسترش دومينوي بيثباتي از سوريه به عراق است.
تجربه تاريخي نشان داده كه تحولات منطقهاي معمولا به صورت زنجيرهاي عمل ميكنند و پس از تثبيت نسبي اوضاع در يك كشور، موج تغييرات به سمت كشورهاي همسايه حركت ميكند. به نظر ميرسد سوداني در صورت تضعيف گروههاي مقاومت، ناخواسته زمينه را براي بيثباتي آينده عراق فراهم ميكند. نكته قابل تأمل اين است كه تضعيف نيروهاي مقاومت در عراق ميتواند خلأ امنيتي جدي در اين كشور ايجاد كند. تجربه ظهور داعش نشان داد كه در شرايط ضعف نيروهاي داخلي، چگونه گروههاي تروريستي ميتوانند به سرعت قدرت بگيرند. بنابراين، احتمال تشديد ناآراميها در عراق پس از تثبيت اوضاع در سوريه، سناريويي است كه نبايد از آن غافل شد، بهويژه آنكه برخي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي ممكن است از اين وضعيت براي پيشبرد منافع خود بهرهبرداري كنند.
سوريه پسا اسد و چشماندازهاي پيش رو
سوريه پس از سقوط اسد در دسامبر ۲۰۲۴ با چالشهاي جدي و پيچيدهاي مواجه شده است. حملات گسترده اسراييل كه منجر به نابودي بيش از ۷۰درصد زيرساختهاي نظامي اين كشور شد، در كنار تلاش براي گسترش كنترل بر بلنديهاي جولان، عملا سوريه را در موقعيتي شكننده قرار داده است. اين وضعيت با حمايت اسراييل از جداييطلبي كردها و تقويت گروههايي مانند يگانهاي مدافع خلق (YPG)، خطر تجزيه سوريه و تبديل آن به كشوري چندپاره را افزايش داده است. در سطح منطقهاي، تحولات سوريه موجب شكلگيري صفبنديهاي جديدي شده است. از يكسو تركيه كه YPG را تهديدي وجودي ميداند، نگران گسترش نفوذ اين گروه با حمايت اسراييل است و از سوي ديگر ايران و محور مقاومت سعي ميكنند در برابر اين تغييرات مقاومت كنند. اين رقابتهاي منطقهاي كه با حمايتهاي مختلف قدرتهاي فرامنطقهاي همراه شده، عملا چشمانداز معادلات در سوريه را مبهمتر كرده است. آينده سوريه با توجه به تجربه كشورهايي مانند عراق، ليبي و لبنان، نگرانكننده به نظر ميرسد. ضعف دولت مركزي، حضور شبهنظاميان رقيب و زيادهطلبيهاي تركيه ميتواند به تداوم بيثباتي و تشديد درگيريهاي داخلي منجر شود. اين وضعيت نه تنها آينده سوريه، بلكه ثبات كل منطقه را تهديد ميكند و ميتواند به گسترش دامنه درگيريها به ساير كشورها منجر شود، بهويژه آنكه قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي هر يك منافع و اهداف متفاوتي را در سوريه دنبال ميكنند.پژوهشگر مسائل خاورميانه