• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۱ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6003 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۱ اسفند

اروپا و آينده مبهم ناتو

علي ودايع

به موازات تلاطم بي‌سابقه معادلات يوروآتلانتيك سرنوشت سازمان آتلانتيك شمالي هم به يك معما تبديل شده است. آيا ساز و كار ناتو تغيير شكل فرم خواهد داد يا سرنوشت ديگري در انتظار اين اتحاد راهبردي نظامي و امنيتي است؟سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) كه پس از جنگ جهاني دوم نقطه مقابل پيمان ورشو مقابل تهديد بلوك شرق شكل گرفت. ناتو براي حداقل هفت دهه به عنوان سنگ بناي امنيت فراآتلانتيك عمل كرده است، اما حالا از چشمان رهبران اروپايي به وضوح مي‌توان فهميد كه آنها نسبت به آينده ناتو چندان مطمئن نيستند. ناتو در معرض شديدترين پيچيدگي نيروهاي ژئوپليتيك و ژئواكونوميك در حوزه‌هاي امنيتي گرفتار شده است. درحالي كه هدف اصلي ائتلاف از دفاع دسته جمعي، كه در ماده 5 ذكر شده است، از نظر تئوري غيرقابل تعرض باقي مي‌ماند، چشم‌انداز امنيتي در حال تحول و شكاف‌هاي داخلي تهديد مي‌كند كه مسير آن را تغيير دهد. مكانيسم داخلي ناتو پس از فروپاشي اتحاديه جماهير شوروي و پايان جنگ سرد تلاش كرد هويت امنيت جمعي سازمان آتلانتيك شمالي را به‌روز رساني كند. نكته اينجاست تا پيش از بازگشت روسيه و جنگ اوكراين، رهبران اروپايي رويكردي اغراق‌آميز نسبت به قدرت، اتحاد و انسجام ناتو داشتند. جنگ اوكراين همانند يك سيلي به اروپايي‌ها نشان داد كه آنها چقدر تنها، آسيب‌پذير و وابسته به امريكا هستند. در قلب ناتو، يك گسل پنهان هميشگي بين اعضاي اتحاديه و ايالات‌متحده وجود داشته است. داستان پيمان نظامي «آكوس» و حذف فرانسه از قرارداد زيردريايي اتمي استراليا به قول «امانوئل مكرون» رييس‌جمهوري فرانسه «خنجر از پشت» بود. داستان اختلافات يوروآتلانتيك مدت‌هاست كه وجود دارد اما كسي آن را تا «مشاجره جمعه» جدي نمي‌گرفت يا صداي فريادهاي پاريس شنيده نمي‌شد. امريكايي‌ها نيازمند بازتعريف ناتو هستند.

ديدگاه محتاطانه كيسينجري

«هنري كيسينجر» وزير امور خارجه نيكسون و پدرخوانده سياست خارجي واشنگتن همواره ديدگاه‌هاي انتقادي نسبت به كارايي‌هاي ناتو ارايه مي‌كرد. انتقادات او كه ريشه در يك جهانبيني رئاليستي داشت، عمدتا بر گسترش ناتو، انسجام استراتژيك آن در دوران پس از جنگ سرد و بيش از حد درك شده آن در تعريف حوزه نفوذ آن متمركز بود.

كيسينجر ابراز نگراني كرده بود كه گسترش ناتو به سمت شرق، درحالي كه ظاهرا دموكراسي و ثبات را ترويج مي‌كند، به‌طور ناخواسته روسيه را تحريك كرده و پتانسيل ساختار امنيتي همكاري در اروپا را تضعيف كرده است. او استدلال مي‌كرد كه گسترش ناتو، بدون درك روشني از حساسيت‌هاي تاريخي و اضطراب‌هاي استراتژيك روسيه، به احياي ملي‌گرايي روسيه و بدتر شدن روابط شرق و غرب كمك كرده است. علاوه بر اين، كيسينجر شفافيت استراتژيك و اثربخشي عملياتي ناتو در رسيدگي به چالش‌هاي امنيتي معاصر را مورد ترديد قرار داده بود. او بر نياز ناتو براي تعريف ماموريت اصلي خود فراتر از دفاع جمعي، به ويژه در مواجهه با تهديدات غيرسنتي مانند تروريسم و جنگ سايبري تاكيد كرده بود. درنهايت، نقد كيسينجر ناشي از تمايل به يك نظم بين‌المللي متعادل و پايدار است. او هشدار مي‌داد كه «ناتو را نوشدارويي براي همه معضلات امنيتي نبينيم و در عوض از رويكردي عمل‌گرايانه دفاع مي‌كند كه محدوديت‌هاي اتحادهاي نظامي را به رسميت مي‌شناسد و ديپلماسي و گفت‌وگو را در مديريت مناظر پيچيده ژئوپليتيكي در اولويت قرار مي‌دهد.» ديدگاه او به عنوان يادآوري عمل مي‌كند كه اثربخشي هر اتحاد به انسجام استراتژيك، حساسيت آن نسبت به نگراني‌هاي امنيتي ديگر بازيگران و تعهد تزلزل‌ناپذير آن به اهداف واقع‌بينانه و دست‌يافتني بستگي دارد.

توسعه حبابي ناتو

«استفان والت» نظريه‌پرداز واقع‌گرا هم انتقادات شديدي را از عملكرد ناتو، به‌ويژه در دوران پس از جنگ سرد، ارايه كرده است. انتقادات او عموما بر اين ايده متمركز است كه ائتلاف پس از رسيدن به هدف اصلي خود در مهار اتحاد جماهير شوروي، بيش از حد گسترش يافته و تنش‌هاي غيرضروري را با روسيه برانگيخته است والت مي‌گويد كه ناتو نتوانسته به‌طور موثر به تهديدات امنيتي معاصر رسيدگي كند. والت استدلال مي‌كند كه گسترش حبابي ناتو، به ويژه به سمت شرق به سمت كشورهاي بلوك شوروي سابق، يك اشتباه استراتژيك بود. او البته پيشنهاد مي‌كند كه گنجاندن كشورهايي با قابليت‌هاي نظامي محدود، منابع ناتو را افزايش داده و به ‌طور بالقوه اثربخشي آن را كاهش مي‌دهد. فراتر از توسعه، والت از تمركز ناتو بر عملياتي فراتر از وظايف اصلي جغرافيايي آن انتقاد مي‌كند. او اثربخشي مداخلات در كشورهايي مانند افغانستان و ليبي را زير سوال مي‌برد و پيشنهاد مي‌كند كه اين مداخلات منابع و توجه را از چالش‌هاي امنيتي فزاينده در داخل اروپا منحرف كرده و ناخواسته به بي‌ثباتي در آن مناطق كمك كرده‌اند. او اشاره مي‌كند كه ناتو بايد در درجه اول بر ماموريت اصلي خود در دفاع دسته جمعي، تضمين امنيت كشورهاي عضو، به جاي مشاركت در ابتكارات امنيتي جهاني جاه‌طلبانه، اغلب نامشخص، تمركز كند. در اصل، نقد والت چنين فرض مي‌كند كه ناتو، علي‌رغم موفقيت اوليه، به نيرويي كمتر موثر و حتي معكوس در سيستم بين‌المللي تبديل شده است. او از رويكردي محدودتر و متمركزتر، اولويت دادن به دفاع دسته جمعي و پرهيز از اقداماتي كه به ‌طور غيرضروري با روسيه خصومت مي‌كند يا توانايي‌هاي ائتلاف را بيش از حد گسترش مي‌دهد، دفاع مي‌كند. ديدگاه او نشان‌دهنده يك چالش مهم در برابر اجماع غالب در مورد ارتباط مستمر و جهت‌گيري استراتژيك ناتو است.

مصيبت ترامپ

فارغ از جمهوري‌خواه و دموكرات در واشنگتن يك احساس نياز جدي درباره ناتو وجود دارد؛ البته «دونالد ترامپ» عملگرايانه و سخت برخورد مي‌كند. دولت اول ترامپ روابط بين اقيانوس اطلس را از طريق لفاظي‌هاي «اول امريكا» متشنج كرد و ارتباط ناتو را زير سوال برد. ترامپ در سال 2016 خواستار افزايش هزينه‌هاي دفاعي از متحدان اروپايي شده بود. حالا بازگشت ترامپ تهديدي براي احياي مجدد اين تنش‌ها است. تحقير زلنسكي در كاخ سفيد مقدمه فشار به اعضاي اروپايي ناتو بود. فشار رييس‌جمهوري امريكا در حوزه تامين منابع مالي ناتو يا حتي اگر به خروج از ناتو اشاره كند؛ اعتبار سازمان آتلانتيك شمالي به‌شدت آسيب خواهد ديد. علاوه بر اين، اختلافات موجود يوروآتلانتيك در مورد استراتژي بهينه در قبال روسيه، از ميزان تحريم‌هاي اقتصادي گرفته تا سطح كمك نظامي به اوكراين پس از مناقشه جمعه كاخ سفيد به يك زلزله با پس‌لرزه‌هاي متعدد مواجه شده است. تمايلات انزواطلبي ترامپ ممكن است كساني را كه در اروپا طرفدار يك رويكرد آشتي‌جويانه‌تر هستند، جسور كند كه منجر به پاسخي شكست خورده و كمتر موثر به تجاوز روسيه مي‌شود. علاوه بر اين، فضاي سياسي در كشورهاي عضو، به ويژه ظهور احساسات پوپوليستي و ملي‌گرايانه، چالشي براي اتحاد ناتو ايجاد مي‌كند. درخواست‌ها براي كاهش هزينه‌هاي دفاعي، زير سوال بردن ارتباط ائتلاف و ترجيح اقدام يكجانبه مي‌تواند اراده سياسي لازم براي توسعه يا حتي حفظ ساختار ناتو به شكل موثر را از بين ببرد.

گزينه‌هاي محدود اروپا

سرنوشت ناتو به توانايي آن در سازگاري با چالش‌هاي چندوجهي پيچيده بستگي دارد. تمركز مجدد بر انسجام داخلي، توزيع عادلانه‌تر مسووليت‌ها و بيان واضح هدف آن در قرن بيست و يكم براي تداوم ارتباط آن بسيار مهم است. در صورت عدم انجام اين كار، خطر كاهش آهسته به نامربوط بودن، ايجاد خلأ در معماري امنيتي فراآتلانتيك با عواقب غيرقابل پيش‌بيني ايجاد مي‌شود. سال‌هاي آينده در تعيين اينكه آيا ناتو همچنان به عنوان يك ستون حياتي امنيت بين‌المللي عمل مي‌كند يا در ابهام تاريخي محو مي‌شود، تعيين‌كننده خواهد بود. شوراي آتلانتيك توصيه مي‌كند كه «اروپا بايد چندين مسير موازي براي تقويت بازدارندگي را دنبال كند.» اقدام تلويحي در جهت حذف امريكا از مكانيسم اطلاعاتي «پنج چشم» FIVE EYES) را بايد يك اتفاق ويژه فوري قلمداد كرد. اروپا اگرچه همچنان به آب و آتش مي‌زند تا از كانال لندن دل ترامپ را نرم كند اما چند اقدام استراتژيك را در دستوركار قرار داده است.

به نوشته شوراي آتلانتيك، كشورهاي اروپايي با تنگناهاي زيرساختي و تناقضات مقرراتي كه مانع تحرك نظامي در سراسر قاره مي‌شود؛ قابليت همكاري لجستيكي حياتي ندارند. آنها بسياري از سكوهاي نظامي را كپي مي‌كنند اما در عين حال توانايي‌هاي حياتي مانند دفاع هوايي را به دست نمي‌آورند. يك پايگاه فناوري و صنعتي دفاعي اروپا كه هنوز به ‌شدت تكه‌تكه شده است، توسط منافع ملي محدود محافظت مي‌شود و بنابراين قادر به رسيدگي به شكاف‌هاي توانمندي، پر كردن ذخاير رو به كاهش تسليحات و رقابت در سطح جهاني در زمينه نوآوري‌هاي دفاعي نيست. اروپا 10 سال زمان لازم دارد تا زرادخانه‌هاي تسليحاتي و موشكي خود را قابل اتكا كند. صعود نمودار سرمايه‌گذاري تسليحاتي در آلمان، بريتانيا، فرانسه و چند كشور ديگر اروپايي نشان‌دهنده تغيير درك اعضاي اتحاديه از گسست منافع يوروآتلانتيك است. توسعه صنايع دفاعي بومي به يك الزام فوري براي مواجهه با تنهايي اروپا مقابل تهديدات است. خوداتكايي سيستماتيك نظامي هم يك ضرورت جدي براي اروپا محسوب مي‌شود. ابتكاراتي مانند همكاري ساختاريافته دايمي (PESCO) و ابتكار مداخله اروپا (EII) مي‌توانند كشش بيشتري پيدا كنند و همكاري نزديك‌تر در برنامه‌ريزي دفاعي، تداركات و عمليات را تقويت كنند. هدف از اين كار افزايش ظرفيت جمعي اروپا براي پاسخگويي به تهديدات امنيتي مستقل از ناتو يا در ارتباط با آن است. به نوشته شوراي آتلانتيك، اتحاديه اروپا، به نوبه خود، هنوز هم فاقد صلاحيت‌هاي رسمي و يك جاه‌طلبي سياسي يكپارچه براي قدم گذاشتن عميق‌تر در زمينه برنامه‌ريزي و اجراي دفاعي است. اتحاديه اروپا در هسته خود مستعد نقص عملكرد كشورهاي عضو است، همان‌طور كه در مجارستان تحت رهبري ويكتور اوربان و اسلواكي تحت رهبري رابرت فيكو ديده مي‌شود كه دايما در فرآيندهايي مانند تشديد تحريم‌ها عليه روسيه ترمز مي‌كنند. روسيه تلاش زيادي براي گسترش اين نقص به ساير اعضاي اتحاديه اروپا انجام مي‌دهد: آخرين نمونه تلاش ناموفق براي نصب رييس‌جمهور طرفدار روسيه در روماني است. اتحاديه اروپا براي خودمختاري در دفاع، همان‌طور كه بارها ازسوي فرانسه خواسته شده است، ابتدا بايد در داخل اصلاح شود.در چانه‌زني‌ها تقسيم عادلانه هزينه‌ها، عنصر فرماندهي يا حتي سپر اتمي داراي پيچيدگي‌هاي سخت است. اروپا با سرمايه‌گذاري در قابليت‌هاي ملي، تقويت همكاري‌هاي درون اروپايي و شكل‌دهي فعالانه نقش خود در اتحاد، مي‌تواند در چشم‌انداز امنيتي در حال تحول حركت كند و از منافع خود در آينده‌اي بالقوه نامطمئن‌تر محافظت كند اما فعلا مسير نامشخص ناتو براي اروپا آينده نامعلومي در حوزه امنيتي ترسيم مي‌كند.

كارشناس روابط بين‌الملل

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون