فردا روشن است؛ اگر امروز با خرد گام برداريم
ايران ما اينك بر لبه تنگهاي باريك و سرنوشتساز ايستاده است؛ تنگهاي كه در يك سوي آن، امكان بازآفريني روابط بينالمللي، ترميم زخمهاي داخلي و گذار از بحرانهاي انباشته شده نهفته است و در سوي ديگر، مخاطره تشديد انزوا، فرسايش سرمايه اجتماعي و بازگشت به چرخه فرساينده تقابل و تخريب. مذاكره با امريكا، فارغ از آنكه به چه سرانجامي برسد، نه صرفا يك فرآيند ديپلماتيك، بلكه محك بلوغ سياسي، توان ملي و ميزان تقدمِ منافع كشور بر سوداگريهاي زودگذر جناحي است. تاريخ بار ديگر در برابر ما ايستاده است؛ اما اينبار، تكرار خطا، نه تنها نابخشودني كه شايد براي نسلها غيرقابل جبران باشد. اكنون دوران موضعگيريهاي شتابزده، هيجانآفرينيهاي رسانهاي و رقابت كودكانه براي تسخير افكار عمومي به سر آمده است. اين ميدان، ميدان عقلانيت، تدبير و سياستورزي فرهيخته است، نه آوردگاهي براي هيجانسازي هواداران يا ثبت امتياز در تابلوي رقابتهاي جناحي. اگر بار ديگر، به جاي آنكه «همه با هم» باشيم، در لاك «هيچ كس» فرو رويم، اينبار نه تنها فرصت ساختن آيندهاي باثبات كه امكان بازسازي اعتماد ملي و جايگاه ايران در جهان را براي هميشه از دست خواهيم داد. مذاكرات سياسي، نه عرصه افسانهسازي و پيروزي مطلق است و نه ميدان برچسبزني و خيانتانگاري. آنچه اهميت دارد، رويكردي واقعبينانه، پرهيز از افراط و تفريط و التزامي صادقانه به منافع ملي است. سرنوشت كشور نه در هياهوي شعارها كه در سكوت سنگين عقلانيت و تصميمهاي دشوار رقم ميخورد. آينده ايران، تنها در پرتو خرد جمعي، انسجام ملي و تقدم مصالح كشور بر ملاحظات جناحي شكل خواهد گرفت. فراموش نكنيم، اگر در اين بزنگاه تاريخي، شانهبهشانه يكديگر نايستيم، دير يا زود، همگي در ورطهاي واحد خواهيم افتاد. تجربه برجام نشان داد كه تبديل سياست خارجي به ابزار رقابت جناحي، هزينههاي سنگيني براي كشور در پي دارد. حال نيز نبايد اجازه داد آن اشتباه تكرار شود.
اصلاحطلبان، دغدغه آينده ايران را دارند و بايد از وسوسه ثبت گشايشهاي سياسي به نام خود بگذرند. اصولگرايان نيز اگر واقعا به منافع ملي پايبندند، بايد از تخريب مذاكرات براي تضعيف دولت مسعود پزشكيان دست بكشند.
ديپلماسي، ابزار اداره كشور است، نه مايه افتخار جناحها. موفقيت در مذاكرات، اگر حاصل شود، بايد دستاوردي ملي تلقي و در صورت شكست نيز نبايد به ابزاري براي تسويه حساب سياسي بدل شود. همانطور كه جنگ را نميتوان خصوصي كرد، صلح را هم نميتوان جناحي كرد.
مشخص است كه ترامپ با دركي دقيق از شرايط داخلي ايران، با نمايشهاي رسانهاي وارد صحنه شده است. او ميداند افكار عمومي كشورمان، بهويژه در فضاي مجازي، تحت تاثير اخبار سطحي قرار ميگيرد. همين مساله، تيم او را به افزايش فشار رواني و ملتهبسازي فضاي داخلي تشويق ميكند. در چنين شرايطي، هوشياري رسانهها و پرهيز از هيجانزدگي، ضروريتر از هميشه است.
ما در دوراني زندگي ميكنيم كه اخبار، نه براي اطلاعرساني، بلكه براي به دست آوردن توجه افكار عمومي توليد ميشود. رسانههاي ما بايد مخاطب را در تشخيص اخبار مهم از حواشي ياري دهند. در عصر انفجار اطلاعات، توجه كالايي كمياب است؛ هر لحظهاي كه صرف حاشيهسازي شود، تمركز از مسائل حياتي كشور كاسته ميشود.
در اين مقطع حساس، عقلانيت سياسي بيش از هر زمان ديگري اهميت دارد. تداوم گفتوگو براي زنده نگهداشتن كانالهاي ارتباطي ايران با جهان ضروري است. آنچه بايد مورد انتقاد قرار گيرد، ديپلماسي نيست، بلكه جزمانديشي و تخريب آن است. هيچ جناحي نميتواند در مذاكرات پيچيده و طاقتفرساي ايران و امريكا، مدعي پيروزي مطلق باشد؛ حتي در صورت تحقق دستاوردهاي ملموس، اين موفقيتها بايد به نام كل نظام ثبت، نه به نفع يك گروه خاص مصادره شود. رسانهها و جريانهاي سياسي نيز بايد از وسوسه بهرهبرداري زودگذر و بازيهاي توييتري فاصله بگيرند؛ چراكه اين رفتارهاي كودكانه، نهتنها موقعيت مذاكرهكنندگان را تضعيف ميكند، بلكه ميتواند واكنشهاي منفي در داخل و خارج را تحريك كرده و به تعميق بياعتمادي دامن بزند.
همچنين طرح انتظارات غيرواقعي، تنها به تغذيه افراطگرايي در هر دو سوي ماجرا ميانجامد و فرصتهاي واقعي را از بين ميبرد. در چنين فضاي آلودهاي، كشور بيش از پيش در چرخه معيوب تنش و انزوا گرفتار خواهد شد. اكنون زمان آن است كه همه بازيگران سياسي، از منافع زودگذر جناحي عبور كرده و تنها به مصالح عاليه كشور بينديشند. دقت در مذاكرات و بهرهبرداري هوشمندانه از فرصتها بايد در اولويت مطلق قرار گيرد. هرگونه اشتباه محاسباتي يا تندروي جناحي، ممكن است كشور را در بحرانهايي گرفتار كند كه جبرانشان دشوار خواهد بود.
در شرايط حساس كنوني، ايران نيازمند انسجام، بلوغ سياسي و مشاركت همهجانبه براي عبور از تنگناهاي داخلي و بينالمللي است. اگر رويكرد ملي در مذاكرات تقويت شود، امكان پيشرفت در روابط جهاني و بهبود وضعيت داخلي فراهم خواهد شد.
آينده ايران بيش از هر زمان ديگري به نگاه مشترك، تصميمگيري جمعي و تعهد صادقانه به منافع ملي وابسته است. اميدواريم سياستگذاران و كنشگران كشور با درك مسووليت تاريخي خود، تصميماتي شجاعانه و سنجيده اتخاذ كنند تا ايران بتواند از بحرانها عبور كرده و در مسير آرامش، ثبات و پيشرفت گام بردارد. در شرايطي كه منطقه و جهان با تحولات پرشتاب و بعضا پيشبينيناپذير مواجهند، ما بايد با بهرهگيري از همه ظرفيتهاي ملي، از فرصتها براي تقويت ثبات داخلي و ارتقاي موقعيت بينالمللي خود استفاده كنيم. تحقق اين هدف، مستلزم نگاهي فراتر از رقابتهاي سياسي روزمره و اجماعي در چارچوب منافع بلندمدت كشور است.
بنابراين مذاكرات عمان، آزموني براي عقلانيت نظام سياسي و بلوغ نخبگان ماست. در اين مسير، انسجام داخلي و پرهيز از تنشهاي غيرضرور، مهمترين پشتوانه تيم مذاكرهكننده خواهد بود. اگر بتوانيم از اين مقطع حساس با درايت و همگرايي عبور كنيم، راهي به سوي بهبود روابط خارجي و توسعه پايدار گشوده خواهد شد و لابد سرمايهاي گرانسنگ براي مديريت چالشهاي آينده نيز فراهم ميآيد.
اكنون زمان آن است كه همه نيروهاي موثر كشور، با درك مسووليت تاريخي خود، از مرزهاي رقابت عبور كرده و در جهت تقويت موضع ملي، حركت مشتركي را آغاز كنند. تنها در سايه اين نگاه جامعنگر و مسوولانه است كه ميتوان به آيندهاي اميدوار، باثبات و رو به توسعه انديشيد.