كار سخت روسيه
بهرام امير احمديان
طي روزهاي اخير درگيريها ميان ارتش سوريه و ارتش تركيه بر سر ادلب به شدت بالا گرفته و تعدادي از سربازان دو طرف نيز در اين درگيريها جان باختهاند. در اين بين روسيه به عنوان حامي اصلي دولت مركزي سوريه به همراه ارتش اين كشور علاقهمند هستند تا مناطق باقيمانده در اختيار تروريستها و شورشيان در سوريه را تحت كنترل خود قرار دهند. ادلب نيز آخرين سنگر نيروهاي مورد حمايت تركيه در سوريه به حساب ميآيد كه براساس توافقهايي در آنجا گردهم جمع شدند و جمعيت زيادي هم هستند، اكنون با شكستهشدن آتشبس در اين منطقه موج جديدي از مهاجران به سمت مرزهاي تركيه سرازير شدند. ادلب در موقعيتي قرار دارد كه پناهجويان يا بايد به سمت درياي مديترانه كوچ كنند يا اينكه به سمت شمال در خاك تركيه بروند. راه ديگري براي آنها نمانده است. بنابراين اگر اين منطقه بناست از شورشيان پاكسازي شود مجبور هستند كه به اين دو سمت حركت كنند. از سويي ديگر تركيه در آن منطقه برجهاي ديدباني دارد كه در صورت بمباران اين مناطق جان سربازان اين كشور نيز در معرض خطر قرار خواهد گرفت و تاكنون نيز گفته ميشود 8 سرباز ترك در نبرد با ارتش سوريه كشته شدهاند. از همين رو مساله بسيار جدي و پيچيده شده است. آنچه مشخص است تركيه به صورت جدي ايستاده تا اجازه ندهد ادلب از دست نيروهاي مسلح مورد حمايت اين كشور خارج شود و اين احتمال نيز وجود دارد كه امريكا نيز در اين جريان پشت سر تركيه باشد چرا كه امريكا بارها هشدار داده است كه عمليات در ادلب از جمله خط قرمزهاي اين كشور نيز محسوب ميشود. بنابراين همين اتفاق موضوع را بسيار پيچيده كرده و به نظر ميرسد تركيه به صورت جدي نسبت به اين اتفاق عكسالعمل نشان داده است. از طرفي ديگر تا زماني كه ايران، تركيه و روسيه به عنوان تضمينكنندگان آتشبس با يكديگر توافق داشتند تضاد منافعي در اين زمينه وجود نداشت. اما واقعيت آن است كه روسيه و دولت بشار اسد تصميم گرفتند كه وضعيت ادلب را از بلاتكليفي خارج و سرنوشت آن را تعيين كنند تا حاكميت دولت در اين منطقه اعمال شود. در اين شرايط شكننده راه چنداني پيش روي ارتش سوريه قرار ندارد. يك راه حملات شديد در ادلب است و راه ديگر تسليم شهر است كه به اين راحتي ميسر نخواهد شد و اين موضوع نيز از ديگر پيچيدگيهاي شرايط كنوني به حساب ميآيد. از همين رو به سادگي نميتوان تصور كرد كه مساله حل خواهد شد چرا كه تركيه نيروهاي نظامي قدرتمندي را در آن منطقه مستقر كرده و ...
حتي به نظر ميرسد يك نوع چراغ سبز از سمت امريكاييها نيز دريافت كرده است. همچنين اگر بخواهيم در خصوص از بين رفتن روند آستانه سخن بگوييم، تمامي روندها به منافع طرفين بستگي دارد. هنگامي كه منافع همه طرفها يكسان باشد، يك روند ميتواند موفق عمل كند، اما منافع يك طرف با مشكل مواجه شود، هر طرف به دنبال منافع خود ميگردد. بهطور مثال هيچگاه در روند آستانه بنا نبود كه تركيه نيروهاي نظامي خود را در شرق فرات مستقر كند و پيشروي داشته باشد. واقعيت آن است كه تركيه در بحران سوريه هم يك مساله محسوب ميشود و هم به نوعي يك راهحل است. تركيه به اين دليل تاثيرگذار است كه در آنجا ارتش اين كشور به شكل جدي حضور نظامي دارد، در صورتي كه روسيه در آنجا حضور نظامي زميني جدي ندارد و ايران نيز در فاصله بسيار زيادي از منطقه مورد مناقشه قرار دارد، بنابراين در شمال سوريه اصليترين نيروي زميني در اختيار تركيه است چرا كه ارتش سوريه نيز از شرايط مساعدي پس از سالها جنگ داخلي برخوردار نيست و اگر بخواهد نيروهاي خود را در شمال سوريه متمركز كنند هم هزينهبر و هم زمانبر خواهد بود. اكنون در شمال سوريه وقايعي در حال رخ دادن است كه به راحتي نميتوان در خصوص آينده آن سخن گفت. روسيه نيز نشان داده سمت ارتش سوريه قرار دارد و منافع آن با تركيه در شرايط كنوني همخواني ندارد. از طرفي ديگر نبايد فراموش كرد كه روابط تركيه با روسيه به شكل متقابل است. تركيه واردكننده ميزان زيادي گاز از روسيه است و نياز جدي به آن گاز دارد و آن را مصرف ميكند و بخشي از آن را نيز به فروش ميرساند. اگر اين ارتباط قطع شود بيش از روسيه، تركيه از آن متضرر خواهد شد. موضوع ديگر بحث سپر دفاعي S-400 مطرح است كه تركيه آن را از روسيه خريداري كرده است. اين نوع موضوعات تبديل به يك نوع بالانسر براي تركيه در روابط با ناتو و روسيه است. هرگاه كه از سمت ناتو به تركيه فشار وارد شد به سمت روسيه گرايش پيدا ميكند و هرگاه با روسيه دچار اختلاف شود به سمت ناتو و امريكا گرايش پيدا ميكند. تركيه همواره يك بازيگر چندوجهي در عرصه بينالملل بوده است. اين توانايي را دارد كه سناريوهاي مختلف را در نظر بگيرد و با سياستبازيهاي آقاي اردوغان صحنه معادلات منطقهاي را نيز تغيير دهد.
در حال حاضر پيوندها در روابط ميان تركيه و روسيه دگرگون شده است. خط لوله گاز جديد تركيه ميتواند براي موازنه مورد استفاده قرار گيرد. اقتصاد ميان تركيه و روسيه به نسبت گذشته به يكديگر وابستهتر شده است چرا كه روسيه تحت تحريم غرب قرار دارد و ناگزير است كه با تركيه مماشات كند. از همين رو به نظر نميرسد كه روسيه بخواهد بر سر مساله ادلب روابط با تركيه را خدشهدار و به كلي آن را قطع كند. از سويي ديگر روسيه با سوريه نيز مشغول همكاري است و نميخواهد منافع نظامي و امنيتي خود در اين منطقه را از دست بدهد و اين موضوع كار روسيه را سخت كرده است و آقاي پوتين بايد تصميم بگيرد كه چگونه ميخواهد يك توازن بين رابطه همزمان با تركيه و سوريه ايجاد كند.