بهارهاي سياست
حسين نورانينژاد
ارتقاي سياست خارج از انتخابات و در مقاطع جنبشي هم ممكن است
مشهور بود كه انتخابات برهكشان احزاب و بهار سياست است. حرف غلطي هم نبود. رجوعي به گذشته نشان ميدهد كه مهمترين تحولات سياسي پاي انتخابات مختلف رخ داده است. انتخابات سالهاي 76، 84، 92 و 96 نمونهاي از اين مواردند. حتي جنبشهاي بزرگي چون جنبش سبز بر بستر يك رخداد انتخاباتي شكل گرفتند. اين مساله باعث شده بود تا سياستورزي جدي و تحولآفرين، منهاي انتخابات به كلي ممتنع به نظر برسد. اما دگرگونيهاي ديگري، به خصوص در چهار ماه گذشته نشان داده كه ارتقاي سياست خارج از انتخابات و در مقاطع جنبشي هم ممكن است. مروري بر مواضع چهرهها و جريانهاي سياسي مختلف نشان ميدهد كه كمتر كسي در جايي ايستاده كه پيش از جنبش زن، زندگي، آزادي ايستاده بود. گويي در ذهن و ادبيات فعالان سياسي زلزله شده است. مخاطبان بازار سياست هم به كل تغيير كردهاند. هم به لحاظ كميت و هم جديت و هم انتظارات، كنشگران و مخاطبان سياست دچار دگرگوني شدهاند و هيچ چيز شبيه پيش از اين نيست. فضاي سياسي نه فقط از رخوت پيش از تحولات اخير در آمده كه تكاپوي فكري و تحليلي زيادي هم ايجاد شده است. البته كه هزينههاي سنگيني هم بر كشور و ملت وارد شده كه قابل قياس با يك فرآيند انتخاباتي نيست. اما اين بخش تلخ ماجرا، ادعاي اصلي اين نوشته را دچار چالش نميكند كه تحول و نوزايي سياسي و ارتقاي گفتماني و رفتاري كنشگران وابسته صرف به فضاي انتخاباتي نيست و چهار ماه گذشته هم بهار سياست را شاهد بودهايم. در واقع ترسيم دقيقتر مقاطع تحولآفرين در سياست تابع اين چرخه است: وجود مساله، فهم مساله، تلاش و مواجهه جمعي براي حل آن. حال اين چرخه بر بستر يك انتخابات رقم بخورد يا يك جنبش يا هر تحول ديگر، توفيري ندارد؛ مساله اين است كه نميتوان سياست و تحولات را محصور در يك فرآيند خاص كرد.