سارا سبزي
حالا سالهاست كه از هامون صداي قايقهاي موتوري صيادي و طوقدريها نميآيد. هامون بيآب و خشك مانده و هيچ پرندهاي به آن مهاجرت نميكند. تا چشم كار ميكند، زميني خالي است كه فقط خيالي از آب در آن باقي مانده. روستاهاي مرزي سيستان كمكم خالي ميشوند و مردم خانهها را رها ميكنند و براي پيدا كردن زندگي به شهري ديگر ميروند. مثل اهالي روستاي قرقري بخش هيرمند كه تا تالاب و مرز ايران و افغانستان فاصله كمي دارد و خشك شدن هامون كمكم آن را به روستايي خالي از مردم تبديل ميكند. روستا در روزهاي پرآبي و حال خوشش ۱۲۰ خانوار داشت، اما حالا فقط ۲۰ خانواده ماندهاند و باقي كوچ كردهاند. آنهايي كه ماندهاند فقط ميتوانند چند دام كوچك نگه دارند، چون آبي براي نگهداري از آنها برايشان باقي نمانده. ۹۰ درصد اهالي، كارشان را كه صيادي و كشاورزي بود از دست دادهاند و بخشي از آنها هم روستا را به اميد پيدا كردن زندگي در جايي ديگر ترك كردهاند. ديگر خبري از صيادان هيرمند نيست، همه كوچ كردند و رفتند.
يكي از اهالي سابق روستا به «اعتماد» ميگويد: «اگر آب باشد ما هيچ مشكلي نداريم. وقتي آب باشد نيزار و هامون هم زندهاند. از اينجا تا سالي ۵۰ تن هم گندم تحويل دولت ميدادند، الان هيچ گندمي كشت نميشود. تا شش سال قبل هم آنجا خربزه و هندوانه كشت ميشد و همه در روستاي شندل زابل جمع ميشدند و كشاورزهايش حداقل روزي ۳۰ كاميون به استانهاي ديگر ميفرستادند. خربزه و هندوانه كل مناطق ايران به خصوص خراسان رضوي و كرمان و استانهاي ديگر از همين جا تامين ميشد. هزاران نفر گرفتار و بيكار شدند. كارهايي هم در مرز انجام شده، اما منطقه خيلي عقب مانده. ما منطقه محرومي نيستيم، اگر از همين مرز به خوبي استفاده كنيم، ميتوانيم به جاهايي برسيم. حتي آنهايي كه كارمند هم هستند، ميگويند اگر دستشان برسد از اينجا ميروند. زندگي خيليها با همين تعداد كم دام ميگذرد و هر چند ماه چند بره يا جوجه را ميفروشند. در بعضي از روستاها حتي خانهها هم خراب شده و آنهايي كه رفتهاند، نتوانستند برگردند يا به كمك فرزندانشان در استانهاي ديگر زندگي ميكنند.»
فروش سوخت به جايگاههاي مخصوص جاي قاچاق يكي از راههايي است كه بخشي از جمعيت آسيبديده از خشكسالي معيشت خود را با آن تامين ميكنند و نامش طرح «رزاق» است. اوضاع در حوزه هيرمند وخيمتر است و قرقري از همه بيشتر آسيب ديده. رييس شوراي بخش قرقري هم ميگويد: «حوزه سيستان پنج شهرستان و ۱۱۰ كيلومتر مرز مشترك با افغانستان دارد. با دو استان نيمروز و فراه هم هممرز است. تبعات اين خشكسالي به خصوص در پنج و شش سال گذشته خودش را بيشتر نشان داده است. درخواست همه مردم سيستان اين است كه حقابه تالاب از افغانستان گرفته شود. اينجا بايد به صورت ويژهاي ديده شود. در همه نقاط مرزي ايران، مرزنشينان اوضاع خوبي دارند، حداقل اوضاع بهتري از ما دارند. درخواست ما اين است كه اين منطقه به صورت ويژه ديده شود. هيچ چيزي نيست كه مردم را به ماندن دلخوش كند و ممكن است اتفاقات بدي بيفتد.»
اوايل دهه ۴۰ شمسي هم اتفاقي مشابه براي اين منطقه رخ داد و استان با خشكسالي روبهرو شد. همان زمان موجي از مهاجرت از سيستان و بلوچستان به استانهاي ديگر مثل استان گلستان شكل گرفت، اما موج بعدي مهاجرت كه سالهاست آغاز شده، گستردهتر است و بخشي از مهاجران سيستان با دستفروشي، كار كردن روي زمين ديگران يا كشاورزي روي زمينهاي كوچك زندگي را ميگذرانند. هامون بزرگترين درياچه آب شيرين كشور بود، مثل پوشال كار ميكرد. خنك و مرطوب ماندن آب و هواي سيستان به آن بستگي داشت. حالا بعد از خشكسالي طولانيمدت همه آن خنكي و رطوبت جايش را به گردوخاك و توفان داده و توفانهاي ۱۲۰ روزه به ۱۸۰ روز هم ميرسد. مردم منطقه ميگويند كه قطعي آب از حالا آغاز شده است.
ماجراي نابودي هامون از كجا شروع شد؟
رد اين فاجعه را بايد از زمان جدا شدن افغانستان از ايران پي بگيريم، يعني سال ۱۸۷۵ ميلادي كه نقطه آغاز جدال ميان ايران و افغانستان بر سر حقابه هيرمند بود. افغانستان با ساخت سد روي هيرمند، ورودي آب به ايران را به ميزان بسيار بالايي كاهش داد. ادامه اين روند باعث شد سران وقت دو كشور پاي ميز مذاكره بنشينند. اولين مذاكرات بين دو كشور در سال ۱۳۰۹ شمسي انجام شد كه بينتيجه ماند. هشت سال بعد «باقي كاظمي»، سفيركبير وقت ايران در كابل، معاهدهاي را با «علي محمد»، وزير امور خارجه دولت پادشاهي افغانستان، به امضا رساند تا سهم ايران از هيرمند مشخص شود. در اين معاهده، حجم مشخصي براي سهم ايران در نظر گرفته نشده بود. اين معاهده دوام چنداني نداشت و بين دو طرف اختلافات زيادي بر سر آن ايجاد شد. تا اينكه با پادرمياني سه كشور ايالات متحده، كانادا و شيلي، كميسيوني مشترك به بررسي موضوع پرداخت كه به كميسيون «دلتا» مشهور شد.
در ۲۲ اسفند ۱۳۵۱، «اميرعباس هويدا»، نخستوزير وقت ايران به كابل رفت و به همراه «محمد موسي شفيع»، صدراعظم افغانستان معاهدهاي را به امضا رساند كه سهم ايران از آب هيرمند را در هر ثانيه، بهطور متوسط ۲۲ مترمكعب برابر با سالانه ۷۰۰ ميليون مترمكعب مشخص كرد. حقابه ايران طي جدول زمانبندي، بايد در ماههاي مختلف سال پرداخت ميشد. طبق ماده ششم اين معاهده «افغانستان نبايد دست به اقداماتي بزند كه حقابه ايران براي زراعت بهطور كلي نامناسب شود.» و در ماده هفتم هم نوشته شده كه «هر نوع بناي فني مشترك كه احداث آن براي استحكام بستر رود در مواضعي كه خط سرحد در بستر رود هيرمند واقع شده، بعد از موافقت طرفين بر شرايط و مشخصات آن ميتواند احداث شود.» اين معاهده دوام پيدا نكرد و ناآراميها در افغانستان كه با ورود نظامي شوروي سابق در سوم ديماه ۱۳۵۸ آغاز شد، آن را ناكارآمد گذاشت. بند كمالخان در سال ۱۳۹۹ آبگيري شد و به دنبال آن مسير رودخانه هيرمند هم منحرف و ماجراي حقابه هيرمند و تاثير آن در روابط بين ايران و افغانستان وارد فاز تازهاي شد. مقامات ايراني بارها به اين موضوع تاكيد كردهاند كه پيگير حقابه هيرمند خواهند بود و مقامات افغانستان هم به صورت مداوم بر پايبندي خود به معاهده سال ۱۳۵۱ تاكيد ميكردند، اما با تغيير حكومت در سال ۱۴۰۰، موضوع پيگيري پيچيدهتر شد.
هامون در ليست سياه كنوانسيون رامسر
تا پيش از احداث سد كمالخان در اواخر زمستان و اوايل فصل بهار، سيلابها باعث پرآب شدن بخشي از تالاب هامون ميشد، اما ديپلماسي آب همسايه شرقي ايران باعث شد كه نام تالاب هامون در كنار نام چهار تالاب ديگر در ايران، وارد فهرست سياه كنوانسيون رامسر شود. ايران و يونان دو كشورياند كه بيشترين تالابهاي در معرض انقراض را در جهان دارند. آخرين تصاوير ماهوارهاي چاه نيمهها يا همان گودالهاي طبيعي ذخيره آب شرب منطقه سيستان هم چيزي غير از وضعيت نامساعد ذخيره نامناسب آبي نشان نميدهد. دو تصوير سالهاي ۱۳۹۹ و آخرين تصوير قابل مقايسه نيست. رفتار افغانستان باعث شد كه در ارديبهشت سال ۱۳۹۷، «محمدجواد ظريف»، وزير امور خارجه وقت از ارسال دو يادداشت اعتراضي براي كشور افغانستان در خصوص حقابه هيرمند در ماههاي اسفند و فروردين خبر دهد. سال گذشته نيز معاون اول رييسجمهور بر ضرورت پايبندي افغانستان نسبت به تامين حقابه هيرمند تاكيد كرده و گفته بود كه افغانستان بايد به حقابه هيرمند متعهد باشد.
«اميرعبداللهيان» در آخرين گفتههايش در ديدار با نماينده مردم سيستان گفته بود كه پيگيري حقابه در مناسبات دوجانبه با همسايگان از جمله افغانستان در برنامه كار وزارت امور خارجه است و ايران در تحقق آن جدي است. مردادماه ۱۴۰۱ حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه ايران با سرپرست وزارت خارجه افغانستان گفتوگويي تلفني داشت و او هم نسبت به حقابه ايران اظهار تعهد كرد و گفت: «زماني كه آب موجود باشد، آن را به سوي ايران روان ميكنيم.»
«علي سلاجقه»، رييس سازمان حفاظت محيط زيست، چند ماه پيش گفته بود دستهايي در كار است تا حقابه از رود هيرمند به تالاب بينالمللي هامون نرسد. آنچه كشور همسايه مطرح ميكند، اين است كه شرايط موجود به خاطر تغيير اقليم است، اما دادههاي ما نشان ميدهد كه طي اعلام حكومت افغانستان سه تا چهار ميليارد مترمكعب آب وارد رودخانه هيرمند و سپس به سمت گودزره منحرف شده است.
مديريت افغانستان خصمانه است
تالاب هامون از سه تالاب هامون پوزك، هيرمند و سابوري تشكيل شده است. وسعت كل آن حدود ۵۷۰۰ كيلومتر مربع است. در زمان پرآبي از اين گستره ۳۸۳۰ كيلومتر مربع در محدوده ايران قرار ميگيرد و حجم آب موجود در آن به ۱۰ ميليارد مترمكعب ميرسد. «داود ميرشكار»، مديركل حفاظت محيط زيست استان سيستان و بلوچستان به «اعتماد» ميگويد كه «وضعيت فعلي تالاب كه به دليل مديريت غيركارشناسي و خصمانه كشور همسايه در راستاي بهرهبرداري از منابع آبي ايجاد شده، خشكي آن را در پي داشته و ديگر در آن آبي وجود ندارد. بخش زيادي از منابع آبي كه حقابه تالاب را تامين ميكند از رودخانه هيرمند ميآمد، بخش ديگر از سمت هامون پوزك و از رودخانههاي خاشرود و ديگر در سمت شرق و بخشي هم از سمت فراهرود و هاروترود كه هامون سابوري ايران و افغانستان را آبگيري ميكرد. بررسي تصاوير ماهوارهاي نشان ميدهد در حال حاضر در هامون سابوري افغانستان و ايران هيچ آبي وجود ندارد، در صورتي كه سال گذشته چيزي در حدود ۳۰۰ هزار مترمكعب آب در اين منطقه داشتيم. از رودخانه هيرمند هم آبي نداشتيم. اگر هم آبي از سمت اين رودخانه داشته باشيم، به دليل اولويت بحث شرب مردم، نميشود هيچ حقابهاي به تالاب داد. دستكاريها در تالاب و چراي احشام مثل گاو و گوسفند و شتر هم باعث شده حداقل پوشش گياهي كه در بستر تالاب وجود دارد از بين برود. خشكسالي را هم بايد به اين موارد اضافه كنيم و در مجموع وضعيت تالاب روزبهروز بدتر ميشود.»
مديريت خصمانه يعني انحراف آب به سمت شورهزار
ظرفيت سد كجكي افغانستان حدود ۲.۸ ميليارد مترمكعب يعني حدود يكسوم ذخيره درياچه هامون و ظرفيت سد كمال خان هم ۵۲ ميليون مترمكعب است كه با سيلابهاي عظيم به سرعت پر ميشود، ولي سرريز آن به سمت پاييندست ايران راه پيدا نميكند. در حال حاضر آب مازاد ظرفيت سد كمال خان از طريق كاسه اول به كاسه دوم و سپس به گودزره به عنوان يك منطقه شورهزار در نزديكي ايران هدايت ميشود. اين وضعيت كه خشكسالي آن را تشديد ميكند، موجب شده بادهاي ۱۲۰ روزه سيستان به بادهاي ۲۰۰ روزه تبديل شود.
ميرشكار ادامه ميدهد: «اين شرايط افزايش صعودي گردوغبار را در بستر تالاب و شهرستانهاي سيستان به وجود آورده است و مردم هر دو كشور را درگير و شرايط زندگي نامساعد ميكند. رود هيرمند يكي از بخشهايي است كه آبگيري تالاب از آن انجام ميشود. روي اين رودخانه از بالادست، سد كجكي و يك سد ديگر وجود دارد و يكي هم در مسير به بند كمالخان ميرسد. مديريت خصمانه اينجا اتفاق افتاده است؛ در بند كمال خان فقط سه دريچه به سمت امتداد رودخانه وجود دارد و سرريز آن را به سمت غرب قرار دادهاند. وقتي آب بالا ميآيد - حدود ۵۲ ميليارد مترمكعب- تا بند كمالخان آبگيري شود، از سرريز غرب آب وارد ميشود و وارد شورهزار گودزره ميشود و متاسفانه تمام آب شيرين در همين نقطه از بين ميرود. سال گذشته منابع زيادي از آبهاي رودخانه هيرمند كه بايد ميآمد و حقابه زيست محيطي تالاب و حق شرب مردم سيستان را ميداد، منحرف شد و به شورهزار گودزره رفت. هيچكس حتي كشور همسايه هم از اين آب بهرهبرداري نكرد. اين شورهزار بخشي از تالاب هامون است و در انتهاي آن يعني داخل مرز افغانستان قرار دارد. اين تالاب به شكلي تشكيل شده است كه وقتي آب از هيرمند و فراهرود ميآمد و آن را پر ميكرد، مازاد آب تالاب از منطقهاي در انتهاي آن از ايران خارج ميشد و به گودزره ميرسيد، اما آنها با احداث بند كمالخان كه با همراهي برخي كشورهاي اروپايي و امريكايي بود، به شكلي برنامهريزي كردند كه هيچ آبي وارد تالاب هامون نشود تا خشك شود.
تنها بخشي از تبعات خشك شدن تالاب هامون نابودي ۸۰ درصد اشتغال مردم در حوزه سيستان است؛ چون معاش آنها بهطور مستقيم با آب در ارتباط بوده و حالا خبري از آن نيست. كشاورزي و دامپروري از فعاليتهاي اساسي حوزه سيستان بود و اين استان زماني انبار غله كشور خوانده ميشد. مديركل حفاظت محيط زيست استان ميگويد كه حدود ۵۰ درصد دام كشور از حوزه سيستان تامين ميشد. ۴۰ تا ۵۰ درصد از منابع آبزيان حوزه شرق و مركز كشور هم از همين آبزياني كه در سيستان تكثير و پرورش داده ميشد، تامين ميكردند. غير از آن ما بستر تالاب را كه پوشش گياهي محدودي داشت، با بهرهبرداري دامها از دست دادهايم و الان به جاي اينكه هواي مطلوبي داشته باشيم، هوايي پر از گردوغبار داريم. وقتي بادهاي ۱۲۰ روزه اتفاق ميافتد اين گردو غبار به مراتب بيشتر ميشود و زندگي را در سيستان با مشكل روبهرو ميكند.»
چاهنيمهها در امتداد تالاب هامون قرار دارند و بخشي از آب شرب سيستان و زاهدان از طريق چاهنيمهها تامين ميشود و زماني كه آب به اين چاهها نرسد، به تالاب هم نميرسد.
داود ميرشكار از مصوباتي كه طبق آن بايد ۶۰ ميليون مترمكعب در سال از چاهنيمهها به تالاب حقابه داده ميشد، ولي با توجه به محدوديت منابع آبي و اولويت تامين آب شرب مردم، امكان طلب كردن حقابه محيطزيستي از چاهنيمهها فراهم نبود، گفت.
اميدي به احياي تالاب وجود دارد؟
مديركل محيط زيست استان ميگويد: «اگر افغانستان به تعهداتش عمل كند، حتما اين امكان وجود دارد كه تالاب احيا شود. حقابهاي كه در اوايل دهه ۵۰ شمسي بين دو كشور تصويب شد، حدود ۸۲۰ ميليون مترمكعب در سال بود كه هنوز هم ثابت مانده و تغييري نكرده است. ما در راستاي پايش و پژوهش در اين حوزه، در حال بررسي و يافتن منابع آبي جايگزين براي تامين آب تالاب هستيم. اين پروژه هم نياز به مطالعه دارد و در دستور كار است. علاوه بر آن پايشهاي وضعيت گردوغبار هم در كوه خواجه، قرقري و زابل انجام ميشود. در گذشته تعدادي گودي طبيعي در منطقه وجود داشت كه حالا بايد لايروبي شود. در حال حاضر در پهنهاي گسترده در حال انجام آن هستيم تا بتوانيم بخشي از آن را براي حيات وحش تالاب و پرندگان به عنوان ذخيره نگهداريم. در واقع اگر امكان رساندن اين آب به حوزه هامون سابوري وجود داشته باشد، سعي ميكنيم مدت زمان تبخير آن را كاهش دهيم. علاوه بر آن رگههايي از آبهاي خاكي در منطقه وجود دارد كه پشت بندهاي خاكي محبوس و تبخير ميشوند. تصميم داريم كه براي تامين حقابه تالاب اين منابع را شناسايي كنيم و به تالاب برسانيم.»
در حوزه تالاب هامون برنامههايي براي حفاظت و قرق حيات وحش انجام ميشود. سال گذشته ۶۴ هزار هكتار از اين تالاب در برنامه حفاظت و قرق قرار گرفت و امسال قرار است به اين رقم افزود شود تا پوشش گياهي از آسيبهاي بيشتر حفظ شود. علاوه بر آن براي تثبيت كانونهاي گردوغبار ۱۵ هزار هكتار مالچپاشي انجام شده است. داود ميرشكار ميگويد: «در حال حاضر مردم بومي براي برخي موارد مصرفي چاهك ايجاد كردند كه تعدادي از آنها به دليل بهرهبرداري زياد شور شدهاند. در سالهاي گذشته آب شيرين اين چاهكها به تامين منابع آب شرب حيات وحش تالاب كمك ميكرد. اگر اين وضعيت ادامه پيدا كند و مديريت خصمانه آب حاكم باشد احتمال دارد اين ذخيرهگاه زيستكره را از دست دهيم.»
ماجرا فقط مربوط به افغانستان است؟
يكي از ديدگاههايي كه درباره علت خشكسالي اين درياچه وجود دارد، ساخت خاكريزهايي از سوي ايران است. اين ايده اولينبار از طرف «حجت ميانآبادي»، عضو هياتعلمي گروه مهندسي و مديريت آب دانشگاه تربيت مدرس مطرح شد و به كمكاري ايران در اين مورد اشاره ميكند. او اعتقاد دارد كه در سالهاي گذشته دولتمردان ايران با توجيه جلوگيري از قاچاق سوخت در امتداد مرز مشترك دو كشور، يك خاكريز بزرگ در داخل تالاب هامون سابوري ايجاد كردهاند. اين خاكريزهاي دستساز كه با هدف مقابله با ناامني و مبارزه با قاچاق ايجاد شدهاند، درست روي خط مرزي و در وسط تالاب هامون سابوري احداث شدهاند و همين موانع دستساز احداث شده ازسوي ايران، به مانعي بسيار جدي براي ورود آب از افغانستان به ايران تبديل شده است. سازمان محيطزيست هنوز پاسخي به اين ادعا نداده است.
ميانآبادي اعتقاد دارد كه يكي از منابع اصلي تغذيهكننده و تامينكننده آب در تالاب سابوري، رودخانه فراهرود- دومين سرشاخه پرآب حوضه آبريز هيرمند- است و در سالهاي گذشته به ويژه زماني كه سيلاب به دفعات وارد هامون سابوري ميشد، با برخورد به خاكريز ساخت ايران، به داخل خاك افغانستان برميگشت و مانع رسيدن آب به داخل ايران و همچنين تالاب هامون هيرمند ميشد. به دليل جلوگيري و كاهش تبخير به شدت زياد در منطقه، ايران قبل و پس از انقلاب اقدام به بهرهبرداري از گودالهاي طبيعي به نام چاهنيمهها كرد كه حقابه قانوني شرب و كشاورزي خود از رودخانه هيرمند را در آنجا ذخيره كند. در صورت تكميل ظرفيت اين چاهنيمهها، آب موجود ميتواند نيازهاي شرب و كشاورزي منطقه را طبق معاهده تامين كند. مدتي پيش وزير نيرو به افغانستان سفر كرد و وزير آب و انرژي اين كشور در ديدار با او تاكيد ميكند كه ما به جمهوري اسلامي ايران اطمينان داديم حتي يك قطره از آب سد كمالخان به شورهزار گودزره نرود.
حالا نوبت سد بخشآباد است
دو هفته پيش گروهي از مردم سيستان در واكنش به شرايط تالاب هامون در بستر خشكيده به نشانه اعتراض در بستر خشكيده آن جمع شدند تا صدايشان شنيده شود. اعتراض آنها به عملكرد دستگاه ديپلماسي و كميسارياي آب ايران نسبت به پيگيري حقابه رودخانه هيرمند از كشور افغانستان بود كه با تشكيل زنجيره انساني در بستر تالاب هامون اعتراض خود را نشان دادند. آنها در جريان تشكيل زنجيره انساني و تجمعشان، از كميسارياي آب ايران و وزارتخانههاي نيرو و امورخارجه درخواست كردند كه پيگيري حقابه رودخانه هيرمند طبق معاهده ۱۳۵۱، حقابه زيست محيطي تالاب بينالمللي هامون، اصلاح سامانه انحرافي بند كمال خان و جلوگيري از تكميل سد بخشآباد روي فراهرود افغانستان انجام شود. اين اولين تجمع مردم منطقه براي نجات جان تالاب و زندگيشان نبود. ۱۹ اسفند سال گذشته هم مردم سيستان براي همين موضوع در مركز شهر زابل تجمع كردند.
بعد از اينكه بند كمالخان در افغانستان ساخته و آبگيري شد و فرصتي بزرگ براي جلوگيري از فاجعه در تالاب هامون از دست رفت، نام يك سد ديگر هم به ميان آمد كه ميتواند به همين اندازه براي ايران خسارت ايجاد كند. سد بخشآباد ۲۶ برابر سد كمالخان ظرفيت دارد و افغانستان تصميم دارد آن را روي رودخانه فراهرود احداث كند تا آب پشت اين سد را براي توسعه كشاورزي در سه ايالت بالابلوك، خاك سفيد و فراه و توليد برق به مصرف برساند. اين سد روي يكي از رودخانههاي اصلي تغذيه كننده تالاب هامون احداث ميشود و كارشناسان هيدروپولتيك ميگويند كه اگر اين پروژه به نتيجه برسد، تالاب بينالمللي هامون براي هميشه خشك خواهد شد. سد بخشآباد قسمت قابل توجهي از آورد اين تالاب را پشت خود ذخيره ميكند و به نظر ميرسد كه افغانستان تصميم دارد از آب به عنوان ابزار چانهزني در مقابل ايران استفاده كند. طرف افغانستاني ادعا ميكند با ساخت اين سد قرار است ۱۳۸ هزار هكتار اراضي كشاورزي را در مناطق بالابلوك، خاك سفيد و فراه زير كشت آبي ببرد. هدف ديگري كه براي سد بخشآباد تعريف شده، توليد برق با ظرفيت ۲۷ مگاوات است. حجم سد بر اساس ادعاي افغانستان يك ميليارد و ۳۶۰ ميليون مترمكعب است و حجم ذخيره آن تقريبا برابر با سد مارون يعني يك ميليارد و ۲۰۰ ميليون مترمكعب است. البته اين سد حجم مرده ۱۲۰ ميليون مترمكعبي هم دارد.
براي سد دو كانال انحراف تعريف شده و اين دو كانال ظرفيت انحراف حدود ۲۴ مترمكعب بر ثانيه آب را خواهند داشت. اين شيوه طراحي به خوبي نشان ميدهد كه حجم قابل توجهي از آورد رودخانه فراه به سمت هامون ميآيد و قرار است كه از دسترس اين تالابها خارج شود. به ظاهر هدف افغانستان از ساخت سد، توليد برق و توسعه كشاورزي است، اما احتمالا اهداف ديگري از ساخت آن در كنار توسعه كشاورزي وجود دارد. فراهرود كه منبع تغذيه اين سد است، از خاك افغانستان سرچشمه ميگيرد و وارد تالاب مرزي هامون سابوري ميشود. هامون سابوري روي مرز ايران و افغانستان قرار دارد و بخشي از تالابهاي بينالمللي هامون است. حجم سد هم برابر آورد رودخانه و حتي كمي بيشتر است. اين سد ميتواند كل آب رودخانه را كنترل و ورودي به هامون سابوري را تقريبا صفر كند. در حال حاضر اطلاعات دقيقي از ميزان پيشرفت اين سد وجود ندارد، اما در سيماي طرح آن مشابه سد كمالخان، هيچ توجهي به محيط زيست و حيات و زيست مردم پاييندست نشده است. اين در حالي است كه افغانستان بايد در احداث سد بخشآباد حقابه تالابهاي بينالمللي هامون را ببيند و آسيبهاي اقتصادي-اجتماعي و زيست محيطي منتج از احداث اين سد را كه در پاييندست توليد ميشود، مورد توجه قرار دهد. طبق قواعد بينالمللي، مطالعات ارزيابي اثرات زيست محيطي سد بخشآباد بر پاييندست بايد توسط كشور افغانستان انجام شده و آسيبهاي فرامرزي آن اصلاح شود؛ چون در نهايت احداث آن باعث خشك شدن تالاب سابوري و توسعه كانونهاي گرد و خاك ميشود كه نه تنها ايران بلكه مردم افغانستان را هم تحت تاثير قرار ميدهد و خسارتهاي اقتصادي، اجتماعي و بيماريهاي متعددي را براي مردم منطقه در هر دو سوي مرز به بار ميآورد.
در دوره رياستجمهوري اشرف غني مقرر شده بود كه سندي جامع در پنج محور بين ايران و افغانستان مبادله شود كه يك محور آن مبتني بر مساله آب بود و صورتجلسه مربوط به آن توسط دو كشور تدوين و امضا شده بود. در اين صورتجلسه بندي وجود دارد كه دو طرف در ارتباط با تالابهاي بينالمللي هامون بايد مطالعات مشتركي به كمك يك مشاور بينالمللي انجام دهند و دلايل خشك شدن هامونها و روش احياي آنها را بررسي كنند كه در حال حاضر توسط حكومت فعلي افغانستان مسكوت مانده است.
ماموريت ويژه به دولت براي حل بحران هامون
يك هفته پيس سخنگوي كميسيون كشاورزي مجلس اعلام كرد كه دولت طالبان از اين موضوع به عنوان اهرم استفاده ميكند و رييسجمهور سابق افغانستان نيز ادعاي بيشرمانه نفت در برابر آب را مطرح كرده بود. از طرف ديگر وضعيت بحراني منابع آبي استان سيستان و بلوچستان باعث شده كه مساله حقابه اين تالاب بر اساس ديپلماسي آب پيگيري و برطرف شود. آخرين خبرها از پس گرفتن حقابه هامون نشان ميدهد اقدامات مهمي از سوي دولت در جريان است. مهمترين خبري كه در چند روز گذشته درباره اين موضوع اعلام شد، دستور ابراهيم رييسي به وزراي امورخارجه و نيرو بود. او به آنها ماموريت داد تا با توجه به اهميت حقابه ايران از رود هيرمند، اين مساله را بهطور ويژه و با جديت پيگيري كنند. در جلسهاي كه ديروز برگزار شد، گزارش مهمي درباره حقابه هامون اعلام شد؛ طبق اين گزارش دولت طالبان متعهد به عملياتي كردن معاهده هيرمند و پرداخت حقابه ايران بر اساس اين معاهده شده است.وزير نيرو هم به تازگي خبر داده است كه دولت براي تامين منابع آب هيرمند گامهاي جدي تعريف كرده و بر اساس برنامهريزي انجام شده ما حقابه ايران از رود هيرمند را وصول خواهيم كرد.