گزارش ميداني «اعتماد»
از تهديدات پيشروي منطقه حفاظت شده البرز مركزي
زيبايي رو به زوال «لار»
محمد معصوميان
در گذر از جاده خاكي كه از پلور به سوي چمنزاران بيمرز دشت لار ميرود آن چيزي كه چشم را خيره ميكند تركيب تمام انتظاراتي است كه از يك مكان طبيعي در ذهن داريد؛ باد دلنشين، تپههاي سبزپوش از آويشن و والك و باريچه و دماوندي كه در تمام مسير همراهي ميكند. پارك ملي لار تاريخچهاي بلند دارد كه آن را به هزاران سال ميرساند. پارك ملي لار يكي از مناطق حفاظت شده كشور و داراي اكوسيستمي كوهستاني است. اين منطقه سرسبز در البرز مركزي و مرز ميان استان تهران و مازندران واقع شده است. اما اولينبار در سال 1354 بود كه در حدود 73500 هكتار از آن پارك ملي نامگذاري شد. سال1370 هم اين مكان را منطقه حفاظت شده ناميدند و از 1380 هم 35765 هكتار از اين محدوده به عنوان پارك ملي لار نام گرفت و بقيه آن به مناطق شكار ممنوع تبديل شد. اين دشت هميشه مورد توجه مردم براي تفريح و دامداران براي چراي دام بوده است. اين توجهات اما تهديداتي را ايجاد كرده و آسيبهايي را براي اين منطقه زيبا به همراه داشته است.
چراي بيرويه دام
نزديك ظهر است و آفتاب از پس خنكي بادي كه از روي آب كم عمق پشت سد لار ميگذرد، برنميآيد. دماوند نزديك به نظر ميآيد و ابرها هر لحظه نمايي جديد از او ميسازند. تاثير كم بارشي را ميتوان در تنك شدن پوشش گياهي منطقه ديد. اما همه آسيبهايي كه اين دشت در تمامي اين سالها ديده چيزي نيست كه به راحتي قابل رويت باشد. آنطور كه عباس محمدي، فعال محيط زيست به روزنامه اعتماد ميگويد بزرگترين تهديد اين دشت چراي دام اهلي مانند بز و گوسفند است. محمدي ميگويد: «متاسفانه به علت چراي بيرويه دام در اين منطقه پوشش گياهي آن در حال تخريب است. فرسايش خاك و شكافهاي عميق كه ديده ميشود نتيجه اين چراي بيرويه است.» محمدي معتقد است چراي دام در دشت لار چند برابر طرفيت منطقه است. چراي دامي كه از 15 خرداد شروع ميشود. عشايري كه كمكم مشغول كوچ هستند هم دشت لار را يكي از نقاط هميشگي كوچ ميدانند. عباس محمدي از بعضي از ذينفعان اين دشت كه پيش از انقلاب حقوق خود را گرفتند، ميگويد كه بعد از انقلاب فرصتطلبانه دوباره دام را وارد منطقه كردند.
آسيب عشاير و دامداران به لار
رودخانه دليچاي كه از دامنههاي اطراف سرچشمه ميگيرد و به پاييندست و سد لار ميريزد، زيبايي چشمنوازي دارد. شنيدن صداي خروش رود در بستر كوهستان از لحظات زيبايي است كه ميتوان در اين دشت تجربه كرد. اما آنطور كه يكي از بوميان منطقه به ما ميگويد اين رود خروش سالهاي گذشته را ندارد: «اين رود به حدي پرآب بود كه آب آن از روي پل ميگذشت، اما امسال ميزان بارش آنقدر پايين بوده كه وضعيت اينگونه شده است. شايد ديدن اين رود براي كساني كه يكبار به اينجا ميآيند زيبا باشد، اما براي ما كه هر سال در اين منطقه هستيم كمي نگرانكننده است. امسال بارش بسياري كمي در منطقه بود و تنها يكبار بارش برف خوب داشتيم كه بعد از آن به سرعت آب شد. سالهاي پيش اين دشت بسيار پوشش گياهي پرپشتتري داشت، اما حالا در اواخر ارديبهشت هستيم و با اين روند به نظر تا دو يا سه هفته ديگر بسياري از نقاط دشت به زردي ميرود.» چشم ميچرخانم و آلونكهايي پشت سر هم در كنار بستر رود را ميبينم. چهارديواريهاي سنگي و چوبي كه به توالتهاي صحرايي ميماند. محمدي با انتقاد از ساخت چنين توالتهايي در بستر رودخانه براي عشايري كه قرار است در اين منطقه ساكن شوند، ميگويد: «متاسفانه نميتوان گفت تمام كساني كه دام خود را وارد اين منطقه ميكنند، عشاير هستند و بعضي از آنها چندين برابر حق و حقوق خود گوسفند و بز وارد منطقه ميكنند. بسياري از آنها را ديدهام كه با اتومبيلهاي مدل بالا به اين منطقه ميآيند. اين اتفاقات آسيب جدي به پوشش گياهي منطقه وارد ميكند.»
پوشش گياهي زير چرخ موتورسيكلت
همينطور كه اطراف دليچاي قدم ميزنم و به دوردستها خيره ميشوم، موتورسيكلتهايي را ميبينم كه به سرعت از راههاي صعبالعبور گذر ميكنند. بعضي از آنها كيسههايي را در پشت موتور بار كردهاند و صورتهاي خود را پوشاندهاند. مرد بومي كه همراه ماست آنها را كساني ميداند كه براي برداشت قارچ طبيعي وارد منطقه ميشوند. قارچهاي خوشمزهاي كه بعد از رگبار از دل خاك بيرون ميزنند و آنطور كه او ميگويد كيلويي 700 هزار تومان به فروش ميرسد و مشتريهاي پروپاقرص هم دارد: «شما در مغازههاي پلور هم ميتوانيد اين قارچها را ببينيد كه براي فروش گذاشتهاند من شنيدهام كه تا يك ميليون هم به فروش ميرسد.» با خنده از او ميپرسم چرا آنقدر گران است و مرد بومي ميگويد: «بايد يكبار آن را با كره محلي سرخ كنيد تا بفهميد چرا از گوشت گوسفند هم گرانتر است.» محمدي گذر موتورسيكلتها و ماشينهايي كه به اين دشت ميآيند را يكي از ديگر نقاط ضعف مديريت منطقه ميداند: «خيلي از مردم محلي با ورود بيحساب و كتاب به اين منطقه با هر وسيلهاي كه ميتوانند پوشش گياهي را به هم ميزنند. من دو هفته پيش آنجا بودم دهها موتورسيكلت را ديدم كه آنجا جولان ميدادند. موتورهايي كه با عاجهاي بلند لاستيكها خاك و پوشش گياهي منطقهاي كه من سعي ميكردم حتي روي آنها قدم نگذارم را شيارهاي عميق ميانداختند. ديدن خاك و پوشش نرم باران خوردهاي كه زير چرخهاي آنها شيار ميخورد واقعا نگرانكننده بود. آنها به دلايل گوناگون به اين منطقه ميآيند از جمله ورزش، سبزيچيني يا قارچچيني اما هيچ توجهاي به آسيبهايي كه وارد ميكنند، ندارند و به نظر ميرسد خيلي هم نميتوانند جلوي آنها را بگيرند.» اين آمد و شدهاي بيضابطه اما تنها به پوشش گياهي منطقه آسيب نميرساند و يكي از نكات مثبت چنين عرصههايي كه سكوت و آرامش آن است را به هم ميزنند. محمدي ميگويد: «حالا فصل زادآوري و شيردهي بسياري از گونههاي حيواني است كه در اين منطقه زندگي ميكنند. گونههايي مانند كل و بز از اواخر زمستان و اوايل بهار زادآوري ميكنند و به فرزندان خود شير ميدهند اين صداها باعث به هم ريختن آرامش منطقه و فراري دادن آنها ميشود.»
كمبود محيطبان
او اولين و مهمترين دليل اين اتفاقات را كمبود نيروي محيطبان در منطقه ميداند. محيطباناني كه از نظر محمدي در نبود پشتوانه محكم و حمايتهاي همهجانبه توان ايستادگي در برابر چنين تهديداتي را ندارند: «شما اگر از منطقه رودبار قصران وارد لار بشويد اول منطقه حافظت شده ورجين يك پاسگاه وجود دارد و آنطور كه من ديدهام يك محيطبان در آن حضور دارد. چطور يك نفر آدم ميتواند مراقب صدها مردمي بشود كه به هر طريقي ميخواهند وارد منطقه بشوند؟ اگر خيلي قاطعيت به خرج بدهد مورد تعدي قرار ميگيرد اگر هم نرمش به خرج بدهد شرايط به گونهاي ميشود كه حالا اتفاق ميافتد. صدها نفر با موتورسيكلت و اتومبيلهاي آفرود وارد منطقه ميشوند و پوشش ارزشمند آن را از بين ميبرند و آرامش حيوانات و پرندگان را به هم ميزنند.» محيطباني شغلي سخت با حمايتهاي اندك است. مرداني كه چه از طرف جوامع محلي كه خود را ذينفعان منطقه ميدانند تحت فشار هستند و هم آنطور كه بايد به نيازهاي آنان از طرف دولت پاسخ داده نميشود. محمدي معتقد است تعداد محيطبانان منطقه لار كم است و با اين تعداد نميتوان جلوي آسيبها ايستاد.
گردشگري غيرمسوولانه
يكي از مشكلات هر عرصه طبيعي گردشگري مواجه با گردشگراني است كه مسوولانه با طبيعت برخورد نميكنند. در ذهن آنها طبيعت يك مكان عمومي است كه هر كاري كه در خانه خود نميتوانند انجام بدهند اينجا براي انجام آن مجاز هستند. روشن كردن آتش يكي از آن كارهايي است كه باعث از بين رفتن مواد آلي خاك ميشود. بسياري فكر ميكنند با خاموش كردن كامل آتش مشكل برطرف ميشود و اساسا اگر كارشناسي از آتش روشن نكردن در طبيعت ميگويد تنها به گسترش آتشسوزي نظر دارد در حالي كه روشن كردن آتش حتي در منطقه كوچكي كه يك گردشگر از آن استفاده ميكند هم ميتواند پيامدهاي زيادي براي طبيعت و خاك داشته باشد. آنطور كه كارشناسان ميگويند در همان منطقهاي كه آتش روي آن روشن ميكنيم تا حداقل 15 سال هيچ گياهي نخواهد روييد. اين مكانهاي كوچك كه حالا در هر عرصه طبيعي به وفور با آن روبهرو هستيم خاك را به فرسايش بيشتر ميكشانند. ريختن مواد آتشزا هم روي آتش كه به خاك نفوذ ميكند هم ميتواند به آن آسيب وارد كند. محمدي معتقد است يكي ديگر از كه آسيبهايي كه طبيعت لار با آن روبهرو است، روشن كردن آتش روي عرصههاي طبيعي است: «متاسفانه بسياري از گردشگران در اين فصل به دلايل مختلف دست به روشن كردن آتش ميزنند و به راحتي بوتههاي گوني كه شايد هر كدام دهها سال عمر دارند را ميسوزانند.» او ماهيگيري و گاهي شكاري كه دور از چشم محيطبانان اندك اين منطقه اتفاق ميافتد را از ديگر مشكلات اين منطقه ميداند.
حسن اكبري، معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي سازمان محيط زيست در گفتوگو با جمعی از خبرنگاران يكي از معضلات زيستمحيطي مهم كشور را چراي بيرويه دام عنوان ميكند و ميگويد: «در بسياري از زيستگاهها شاهد گلههاي دام به صورت مازاد بر پروانههاي صادر شده توسط سازمان منابع طبيعي و ظرفيت مراتع هستيم. در اين زمينه در حال رايزني با سازمان منابع طبيعي و وزارت جهاد كشاورزي هستيم تا برنامههايي جدي براي جلوگيري از ورود دام مازاد به مراتع اجرا كنند.» اكبري در ادامه ميگويد: «براي جلوگيري از ورود دام مازاد به زيستگاهها، بخش وضعيت مراتع موجود در مناطق حفاظت شده و ظرفيت چراي دام در هر مرتع را به سامانه جامع محيطزيست كشور اضافه كردهايم. بر اين اساس ادارات كل استاني محيطزيست موظف شدهاند كه سامانههاي عرفي هر مرتعدار هم از نظر تعداد دامهاي مجاز و هم نقشه مربوط به هر سامانه عرفي را در اين بخش از سامانه جامع محيطزيست ثبت و در فصل چرا نيز وضعيت حضور گلههاي دام در سامانههاي عرفي را پايش كنند و نتايج آن را به ثبت برسانند.» اكبري با اشاره به اينكه ادارات كل استاني موظف شدهاند كه حتما در فصل چراي دام، وضعيت مراتع را مورد پايش قرار دهند، ميگويد: «تا به اين ترتيب اگر چراي مازادي صورت ميگيرد، به متخلفان اخطار دهند و در صورت نياز به دادگاه معرفي كنند البته اين صرفا مربوط به مناطق چهارگانه تحت حفاظت محيطزيست است و در خارج از اين مناطق براي جلوگيري از چراي دام مازاد، صرفا ميتوانيم موضوعات را از سازمان منابع طبيعي مطالبه كنيم و در همين زمينه در سال مكاتبات زيادي را با اين سازمان انجام دادهايم.»
آفرودها نه تنها پوشش ارزشمند پارك لار را از بين ميبرند كه آرامش حيوانات و پرندگان را به هم ميزنند
بعضي از ذينفعان اين دشت كه پيش از انقلاب حقوق خود را گرفتند، بعد از انقلاب فرصتطلبانه دوباره دام را وارد منطقه كردند
متاسفانه بسياري از گردشگران در اين فصل به دلايل مختلف دست به روشن كردن آتش ميزنند و به راحتي بوتههاي گوني كه شايد هر كدام دهها سال عمر دارند را ميسوزانند