«اعتماد» آخرين اخبار مرتبط با تحركات انتخاباتي اصولگرايان را بررسي ميكند
در كشاكش قدرت
مهدي بيكاوغلي |در غياب طيفهاي اصلاحطلب كه هنوز نميدانند تيغه تيز نظارت استصوابي آيا امكان مشاركت در انتخابات را به آنها ميدهد يا نه؟ اين اصولگرايان هستند كه ميتينگهاي انتخاباتي خود را استارت زدهاند. اما اينبار نه خبري از «اصولگرايان سنتي» است و نه نشانهاي از تحركات انتخاباتي وسيع «نو اصولگرايان» پيداست؛ بلكه اين اعضاي جبهه پايداري همراه با طرفداران سعيد جليلياند كه در بيعتي خودخواسته، تلاش ميكنند سكه اصولگرايي را يكسره به نام خود ضرب كنند. با هر متر و معياري كه به تحركات جبهه اصولگرايي نگاه شود، نميتوان ترديد داشت كه پايداريچيها اينبار مستقل از ساير گروههاي اصولگرايي قرار است در انتخابات مجلس دوازدهم حاضر شوند. ريشه اين بينيازي هم برآمده از نقشي است كه اين طيف طي سالهاي اخير در فضاي سياسي كشور به عهده گرفتهاند. ليدرهاي پايداري با توجه به نقشي كه اين طيف در چينش تركيب كابينه، تصميمسازيهاي مجلس و... ايفا كرده، احساس ميكنند بينياز از ساير طيفهاي جناح راست ميتوانند كل قلمروي اصولگرايي را فتح كنند. در نقطه مقابل اما نواصولگرايان كه بارها زير ضربات پي در پي جبهه پايداري تلو تلو خوردهاند، تلاش ميكنند بازي را به زميني كه توانايي بيشتري در آن دارند، بكشانند. در غياب اصلاحطلبان كه اساسا هنوز در دوراهي حضور يا عدم حضور قرار دارند، تنها برخي گروههاي ميانهرو به ليدري حزب توسعه و اعتدال و حاميان حسن روحاني هستند كه نشانههايي از تحركات انتخاباتي در ميان آنها مشاهده ميشود. راهاندازي سايت حسن روحاني در كنار از پرده بيرون آمدن چهرههايي چون محمود واعظي، محمدباقر نوبخت و محمدرضا نعمتزاده به عنوان بازوان سياسي، ارتباطي و اقتصادي طيف نزديك به روحاني، برخي از تحليلگران را به اين نتيجه مشخص رسانده كه طيف ميانهروي كشور تلاش ميكند سهمي را در انتخابات پيش رو به خود اختصاص دهد.
اصولگرايان به دنبال حذف هم
ليدرهاي اصلي اصولگرا، اين روزها بيشترين تحركات انتخاباتي را برنامهريزي ميكنند. به عنوان نمونه صادق محصولي دبيركل جبهه پايداري در روزهاي ابتدايي هفته راهي نشست سياسي بسيج دانشجويي علامه ميشود و پايداري را ايستادگي تا پاي دار معنا ميكند و دو روز بعد، سعيد جليلي در همان دانشگاه در حركتي تبليغاتي در سلف سرويس دانشگاه حاضر ميشود و در كنار دانشجويان غذا صرف ميكند. حركتي كه يكي از دانشجويان آن را پوپوليستي و بيمعنا ارزيابي ميكند و از جليلي ميخواهد كه به جاي يك چنين رفتارهايي توضيح دهد چرا شرايط امروز كشور در بخشهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، ارتباطي و... اينگونه است. پاسخ جليلي به اين مطالبات دانشجويي اما از جنش همان اظهاراتي است كه پيش از اين هم بارها از زبان او بيرون آمده است. حواله مشكلات به دلوتهاي قبلي و تطهير كامل طرفدارانش از مشكلات به وجود آمده. اما تلاش براي سيطره كامل جبهه پايداري و عدالتخواهان بر جناح راست، حركتي است كه نه از امروز و اين انتخابات بلكه از ميانههاي دهه 80 خورشيدي آغاز شده است. از دورهاي كه محمود احمدينژاد برنده انتخابات لقب گرفت و تلاش ميكرد به جاي اصولگرايان سنتي، طيف تازهاي از فعالان سياسي را در منتهياليه جناح راست، پايهگذاري كند. بر اين اساس بود كه صادق محصولي در شمايل وزير كشور دولت احمدينژاد راهي ساختمان ميدان فاطمي شد تا با استفاده از منابع و ارتباطاتش، زمينه تثبيت گفتمان احمدينژاد را فراهم سازد. انحراف محمود احمدينژاد از گفتمان اصولگرايي، اما برنامههاي پايداري را براي حداقل يك دهه به تاخير انداخت. هجران پايداريچيها با نهادهاي قدرت، اما در انتخابات مجلس يازدهم به پايان رسيد و دور تازهاي از قرابت اين طيف با قدرت آغاز شد. انتخابات سال 1400 جبهه پايداري را به رفيعترين ايجاد جايگاه سياسي از بدو تاسيس رساند. دورهاي كه در آن هم شانس چينش كابينه و هم تاثيرگذاري در حوزه تقنيني كشور نصيب اين طيف شد. اما بسياري از تحليلگران معتقدند، مانند هر طيف سياسي ديگري، نزول پايداريچيها در زمان اوج آغاز ميشود و نشانههاي اين نزول را هم انتخابات 1402 ميدانند. يعني همان برههاي كه پايداري احساس بينيازي كرده و تلاش ميكند به تنهايي بار حضور در انتخابات را به دوش بكشد.
تلاش نواصولگرايان براي تنفس
در برابر اين تحركات تند پايداريچيها اما اين قاليباف است كه راسا وارد ميدان شده و با استفاده از همان ادبيات مرسومش درخصوص «سوپرانقلابيها» تلاش ميكند، ناف طيفهاي راديكال جناح راست (جبهه پايداري و عدالتخواهان) با اصولگرايان را قطع كرده و نو اصولگرايان را تنها وارث واقعي جناح راست معرفي كند. قاليباف كه ديروز همراه با چهرههايي چون سياهكلي، روحالله عباسپور و فاطمه محمدبيگي راهي استان قزوين شده بود، باز هم پاي گفتمان انقلاب را پيش ميكشد و ميگويد: «انقلابي بودن به شعار دادن و داد زدن نيست، بلكه باز كردن از گره كار مردم است.» ادبياتي كه قاليباف پيش از اين هم هر بار كه از سوي پايداريچيها با حمله تندي مواجه ميشد از آن بهره ميگرفت تا اين واقعيت عريان را يادآوري كند كه نسبت جبهه پايداري با آرمانهاي اصيل انقلاب، نسبت دوري است و گفتمان اين گروه فاقد محتواي لازم براي نمايندگي گفتمان انقلاب است. از سوي ديگر برخي تحليلها حاكي از آن است كه قاليباف به دنبال آن است كه از آتش زير خاكستر اصولگرايان سنتي هم براي مقابله با جبهه پايداري بهره ببرد. مبتني بر اين تحليلهاست كه قاليباف برنامه ديدار با چهرههايي چون علي لاريجاني، حداد عادل و ناطق نوري را برنامهريزي ميكند تا اين پالس را به فضاي سياسي ارسال كند كه نواصولگرايان بهرهمند از شركاي متنوعي هستند. در كشاكش اين آيند و روندهاي عجيب، هنوز مشخص نيست انتخابات سال 1402 چه نوع انتخاباتي است. آيا در اين انتخابات هم بايد منتظر مشاركت حداقلي و پيروي طيفهاي اصولگرا بود يا اينكه در براي اصلاحطلبان و گروههاي ميانهرو به گونهاي متفاوت ميچرخد؟