فرهنگ؛ كتاب با پرتعدادان كمرونق و اقليت پررونق
علي ربيعي
معمولا در دنيا، برگزاري نمايشگاههاي سالانه كتاب يك اتفاق مهم در عرصه علم، دانش، فرهنگ و ادبيات محسوب شده و هم نشانگاني از سياستهاي دولتها و گرايشهاي مخاطبان اجتماعي آن جامعه است. لذا بررسي حتي سطحي يك نمايشگاه كتاب به عنوان يك حجم نمونه از جامعه آماري بزرگتر، حال و روز فرهنگ، نشر، سلايق و نيز تحولات ارزشي جامعه را نمايان ميكند. بازديد و گفتوگوهايي با غرفهداران و بازديدكنندگان نمايشگاه كتاب امسال، چند نكته قابل تامل در برداشت:
۱- معمولا اندازه نمايشگاه، چيدمان غرفهها، تعداد بازديدكنندگان، ميزان حضور و تنوع ناشران و حتي حوزههاي تخصصي ناشران نشانگر سياستهاي فرهنگي هر دورهاي ميتواند باشد. به نظرم رسيد در نمايشگاه كتاب امسال، به شكل قابل توجهي، غرفهها و تعداد كتابهايي كه به چشم ميخورد متعلق به بخش دولتي يا بخشهايي بود كه از بودجه دولتي استفاده ميكردند . همچنين اكثر مكانهاي مرغوب و نقاط در معرض ديد براي بينندگان، در اختيار نهادهاي مستقيم و غيرمستقيم دولتي قرار داشت.
۲- از انتشاراتيهاي برجسته و شناخته شده كه معمولا كتابهايشان حاوي انديشههاي نو و به نوعي به پرسشآفريني فكري دامن ميزنند و نيز خوانندگاني در ميان نسلهاي جديد دارند، خبري نبود. ناشراني از قبيل چشمه، ققنوس، ثالث، ني، مرواريد، نگاه، اختران، مهرگان خرد، گمان و... و ناشران صوتي مثل آوا نامه، ماه آوا، نوين كتاب، راديو گوشه، شادي پژواك و و نيز پلتفرمهاي عرضه كتاب ديجيتال مثل كتاب راه، طاقچه، نوار و... كه اينها در مجموع قسمت عمدهاي از بازار نشر پرمخاطب را در اختيار داشتند. اين امر حاكي از نوعي سياست فرهنگي است كه آثار آن را در ساير حوزهها همچون سينما و مطبوعات نيز ميتوان مشاهده كرد. خبرهاي رسيده حاكي از آن است كه عدم حضور تعدادي از اين ناشران در اعتراض به سياستهاي فرهنگي بوده است.
۳- از غرفهداران بسياري پرسوجو كردم. آنها معتقد بودند ميزان فروش كتاب، حتي نسبت به سالهاي نزديك گذشته هم، تقريبا پنجاه درصد كاهش نشان ميدهد. يكي از دلايل اين امر، گراني كتاب و دليل ديگر به عدم تنوع كتابهاي ارايه شده در نمايشگاه برميگردد. بر اين اساس، به نظر ميرسد آمارهاي ريالي فروش اعلامي بنا بر علل افزايش قيمت كتابها (حتي نزديك به صد درصد نسبت به گذشته) و همچنين ميزان خريدهايي كه توسط ارگانها و نهادها و مراكز دولتي صورت ميگيرد، شاخص مناسبي براي سنجش ميزان فروش نيست.
۴- نكته قابل تامل ديگر، ميزان جمعيت حاضر در نمايشگاه بود كه كاهش چشمگيري نسبت به سالهاي پررونق قبل را نشان ميداد. در سالهاي نه چندان دور، نمايشگاه كتاب، همراه با نمايشگاه مطبوعات يك رخداد فرهنگي بزرگ به شمار ميرفت و به تعبير چند تن از غرفهداران، هميشه سالنها لبريز از جمعيت و آدمها بود، دانشجويان، دانشپژوهان و دانشآموزان زيادي را با ساكهاي مملو از كتاب مشاهده ميكرديم. ولي امسال، تا لحظه نگارش اين متن، جمعيت بازديدكننده اندكي در نمايشگاه كتاب حضور يافتهاند. وضعيت سالنها از لحاظ تهويه و فضاي فيزيكي نامناسب بوده و فاقد جذابيتها لازم براي جذب مخاطب داشت.تعدادي از ناشران معتقد بودند متاسفانه بعد از سي و چهار دوره از برگزاري نمايشگاه فضاي دايمي و مناسبي براي كتاب نداشتند.
۵- در بازديد از نمايشگاه، هم بر اساس مشاهدات عيني نگارنده و هم بر اساس گفتوگو با غرفهداران، بيشتر كتابهاي خريداري شده توسط مردم، در درجه اول رمان بوده است؛ (به خصوص رمانهاي قديمي از نويسندگان شناخته شده حداقل شصت، هفتاد سال پيش) و تعداد كمي از رمانهاي نويسندگان جديد ايراني مورد اقبال قرار گرفتهاند. همتاي فروش رمانها، بيشترين استقبال از كتابهايي است كه به زندگي روزمره و مناسبات اجتماعي و به موضوعاتي در خصوص جستوجوي آرام بخشي، زندگي خوب، موفقيت و از اين قبيل موارد پرداختهاند و غرفههاي داراي اين نوع كتابها بيشتر مورد استقبال عمومي قرار ميگرفتند.
به نظرم غرفههاي پرتعداد كم رونق و برخي غرفههاي در اقليت پررونق، نمايانگر نوعي تغييرات ارزشي، سبك زندگي و مصرف كالاي فرهنگي و نيازهاي چند نسل متاخر است. استقبال از اين نوع كتابها با توليدات دلخواه فرهنگ رسمي بهطور معناداري فاصله ارزشهاي نياز جامعه و توليدات سيستمي را نشان ميدهد. استقبال خريد از برخي انواع كتاب، به خصوص در ميان نسلهاي دهه هفتاد و هشتاد، نشانگر ذهنيت و نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و زيستي آنهاست. كتابهاي مورد توجه نسل جديد، غالبا يا رمان بود يا كتابهايي كه در راستاي بهبود زندگي نگاشته شده يا آنهايي كه توصيه به زيست همراه با شادي ميكردند. شايد اين اقبال به نوع خاصي از كتابها، نشانگر آن است كه مردم ميخواهند آنچنان به زندگي خود معنابخشي كنند كه «زيستي شاد» داشته باشند.
۶- نمايشگاه كتاب از اين جهت هم يك معيار است. ميزان كتابخواني در جامعه و ديدن كتاب در دستان افراد، ميتواند نمايانگر نوع ارزشهاي زيستي آن جامعه بهطور كلي باشد. به نظرم، جامعه كه در آن نسلها كتاب، شعر، هنر، ادبيات، تاريخ، سينما و تئاتر را درك نكرده باشند، جامعهاي بياميد، بدون راهگشايي و افقگشايي است. كتابها و رمانها، تخيلات را افزايش ميدهند. كتاب را نبايد فقط از جنبه كاركرد دانايي و دانشافزايي سنجيد، بلكه كتابخواني يك نوع نگاه، سبك و شيوه انديشيدن و تفكر پيرامون جهان است. با كتاب است كه فارغ از موضوع و نوع نگاه و نگارش آن، زمينه ذهني براي گفتوگو تقويت ميشود و چالشهاي نظري شكل ميگيرند. از اين جهت، كتاب خواندن، همواره يك معيار بزرگ براي قضاوت جامعه است. ظريفي ميگفت: ميزان توسعه، پيشرفت، تحولآفريني و اداره خوب يك جامعه به ميزان كتاب خواندن از تاريخ جهان، هنر، ادبيات و حتي رمان در میان مدیران و نخبگان سیاسی آن بستگي دارد!