ابهامات اقدام شستا براي خريد باشگاه سرخها
مالكيت مشترك پرسپوليس و باشگاههاي اصفهاني؟
گروه ورزش
آخرين باري كه تنه شستا (شركت سرمايهگذاري تامين اجتماعي)، هلدينگ بزرگ اقتصادي كشور به تنه فوتبال خورد خاطرات تلخي براي هم علاقهمندان به فوتبال و هم سهامداران اين شركت بهجا گذاشت. زماني كه ويلموتس بلژيكي پولش را از فدراسيون فوتبال تحت مديريت مهدي تاج، طلب ميكرد و فدراسيون پولي نداشت، شستا دو ميليون يورو به فدراسيون قرض داد تا بدهي مربي بلژيكي پرداخت شود. اين پول به حساب ويلموتس ننشست و هنوز در زراعت بانك تركيه بلوكه است. ويلموتس هم رفت و شستا نيز عوض آن بدهي ساختمان فدراسيون و باشگاه پرسپوليس را مال خود كرد؛ اتفاقي كه هنوز در پيچ و خم موارد قانوني گير كرده است. حال گفته شده شستا براي خريد باشگاه پرسپوليس خيز برداشته است؛ تصميمي كه واكنشهاي متفاوتي را برانگيخته است.
شستا وارد ميشود
چند روز قبل وزير ورزش و جوانان گفت دو باشگاه استقلال و پرسپوليس تا پايان سال واگذار ميشوند. بر همين اساس اعلام شد 51 درصد از سهام اين دو باشگاه به فروش ميرسند؛ سرخها 2100 ميليارد و آبيها 1800 ميليارد. از همان زمان گمانهزنيها مبني بر خريداران احتمالي سرخابيها شروع شد. ابتدا به نظر ميرسيد ايرانسل - همراه اول يا ايرانخودرو - سايپا كه به عنوان شركتهاي دوقلو شناخته ميشوند پا پيش بگذارند ولي روز شنبه عارف نوروزي، مديرعامل جديد شركت شستا در نامهاي به وزارت ورزش و جوانان با مطرح كردن درخواست خريد باشگاه پرسپوليس خواستار تعيين تكليف قانوني موضوع ازسوي اين وزارتخانه شد. مديرعامل شستا در اين نامه با اشاره به ماده 18 اساسنامه فدراسيون فوتبال و همچنين كنفدراسيون فوتبال آسيا مبني بر اينكه «هيچيك از اشخاص حقيقي و حقوقي همزمان نميتوانند كنترل و هدايت بيش از يك باشگاه را برعهده داشته باشند در غير اينصورت، تماميت يك مسابقه يا مسابقات را زير سوال خواهند برد» اين پرسش را مطرح كرده كه با توجه به دراختيار داشتن 50درصد سهام ذوبآهن، آيا ميتوانند سهام باشگاه پرسپوليس را نيز داشته باشند يا خير؟ از آن سمت شنيده شد هلدينگ پتروشيمي خليجفارس هم قصد خريد استقلال را دارد.
شستا ميتواند پرسپوليس را بخرد؟
هنوز سر اينكه واقعا شستا با ميل باطني براي خريد پرسپوليس پا پيش گذاشته يا مامور به اين كار شده حرفهايي وجود دارد. علاوه بر اين به نظر ميرسد موانع قانوني بزرگي سر راه اين اقدام است. در نامه مديرعامل شستا آمده كه اين باشگاه 50 درصد سهام باشگاه ذوبآهن را دراختيار دارد. همين يك مورد براي اينكه شستا نتواند پرسپوليس را بخرد، كافي است. اما شستا به جز ذوبآهن در كارخانه فولاد مباركه كه صاحب باشگاه سپاهان است نيز سهم مديريتي دارد. فولاد مباركه از طريق سهام مديريتي با سازمان تامين اجتماعي و شستا در ارتباط است و يك كرسي هيات مديره آن در اختيار بانك رفاه قرار دارد، چنين ارتباطاتي مصداق وجود تعارض منافع و طبق قانون ممنوع است. مساله اينجاست كه بسياري از هلدينگهاي بزرگ اقتصادي كشور بعضا صاحب مجامع مشترك هستند و ممكن است در صورت خريد باشگاه پرسپوليس توسط شستا هنگامي كه اين باشگاه براي درخواست مجوز حرفهاي اقدام ميكند با ممانعت AFC مواجه شود.
شستا و پرسپوليس هر دو مشكل دارند!
اين روزها بحرانهاي كارگري و بدهكاريهاي صندوقهاي بازنشستگي زياد به گوش ميرسد. بخش عمدهاي از اين مشكلات هم متوجه شستا شده است. باوجود چنين شرايطي ورود اين هلدينگ به عرصه فوتبال براي خريد باشگاه پرسپوليس تعجببرانگيز است. باشگاه پرسپوليس بدهيهاي سنگيني دارد و خود شستا هم از اين قضيه مستثنا نيست. سوال اينجاست كه وصل كردن دو مجموعه كه هركدام مشكلات حاد خودشان را دارند چه كمكي قرار است به اين دو مجموعه كند؟ ضمن اينكه از همان پرونده ويلموتس بين فوتبال و مخصوصا هواداران پرسپوليس با شستا عداوتي به وجود آمده است كه هنوز از ذهن كسي پاك نشده است. برخي كارشناسان معتقدند شستا همين كه حواسش به سهامداران خودش باشد و بتواند كمكي به حل مشكلات كارگران و بازنشستگان كند، هنر كرده است، ضمن اينكه بايد درنظر داشت اگر شستا بخواهد پرسپوليس را بخرد بايد تكليف بدهيهاي باشگاه و نحوه پرداختشان هم مشخص شود.
كدام شركتها ميتوانند خريد كنند؟
شرايط به گونهاي شده كه شركتهاي تماما خصوصي به هيچ عنوان نميتوانند تملك دو باشگاه بزرگ پايتخت را در اختيار بگيرند. اول از همه به خاطر مسائل امنيتي و اهليتي اين دو تيم به شركت خصوصي فروخته نميشود. البته حتي اگر اين مشكل برطرف شود به نظر نميرسد هيچ شركت خصوصي حاضر شود پا پيش بگذارد، چرا كه رغبتي وجود ندارد. دليل وجود نداشتن رغبت براي خريد دو باشگاه زيانده بودن آنهاست. فوتبالي كه حق پخش ندارد و تنها راه كسب درآمدش تبليغات روي پيراهن است چه جذابيتي ميتواند داشته باشد؟ بنابراين تنها شركتها يا همان هلدينگهاي خصولتي ميتوانند در بحث خريد دو باشگاه وارد شوند كه آنها هم همانند شستا و خليجفارس مشكلاتي دارند. حتي همراه اول و ايرانسل يا سايپا و ايرانخودرو نيز دچار چنين دردسرهاي قانوني هستند. در اين شرايط اگر قرار است دو باشگاه واگذار شوند دولت بايد بگردد دنبال دو هلدينگي كه هيچگونه ارتباطي از لحاظ سهامداري يا مجمع با هم نداشته باشند كه البته با شرايط فعلي كشور و در هم آميختگي بنگاههاي اقتصادي بزرگ كار بسيار سختي است.
واگذاري پرابهام يا اجبار به خريد؟
واگذاري دو باشگاه استقلال و پرسپوليس كه قرار است در سهماهه پاياني سال به پايان برسد و اولين مرحلهاش هم در تاريخ 12 دي صورت ميگيرد ابهامات زيادي دارد. بدهكاري و زيانده بودن اين دو باشگاه بهعلاوه گرههايي در مورد سهامداران دو باشگاه در كنار انبوهي از پروندههاي مالي متعلق به مديران گذشته اين دو تيم شرايط را براي واگذاري دو باشگاه سخت كرده است. آنچه در ابتدا تحت عنوان خصوصيسازي دو باشگاه و ورود آنها به بورس عنوان شد، ايده بسيار درستي بود اما طي فرآيند اجراي آن مسائلي به وجود آمده است كه نياز به مقدار بيشتري درنگ دارد. طبق نظر برخي كارشناسان اساسا بهتر است يك كارگروه شامل عقلاي فوتبال كه هم به حوزه ورزش و هم به حوزههاي اقتصاد و بورس و همينطور مسائل بينالمللي تسلط دارند جمع شوند و بعد از يك كار كارشناسي طولانيمدت نظرات خود را دراختيار شخص رييسجمهور قرار دهند و ايشان درنهايت تصميم نهايي را بگيرد. شرايط اين دو باشگاه و جايگاهشان ميطلبد كه نفر اول اجرايي كشور تصميم نهايي را بگيرد. نكتهاي كه باز هم بايد روي آن تاكيد كرد اين است كه اين دو باشگاه ساليان سال با وجود هشدارهاي كارشناسان به صورت دولتي و با مالكيت مشترك اداره شدند و ميتوانند تا چند ماه آينده نيز به همين شكل اداره شوند. عجله در واگذاري دو تيم ميتواند عواقب بسيار بدي براي دو تيم به همراه داشته باشد. اولين آن اقناع افكار عمومي است. همين حالا هواداران پرسپوليس فضاي مجازي را روي سرشان گذاشتهاند كه چرا باشگاه ما بايد به شستا برسد و استقلال به يك شركت پتروشيمي؟
از آن سمت برخي شايعات به گوش رسيده كه اصلا اين دو هلدينگ و مخصوصا شستا قصد خريد پرسپوليس را ندارد و به نوعي تحت تكليف قرار گرفته است و براي همين خودش به صورت پيشقدم حاضر شده موانع قانوني اين مسير را رسانهاي كند؛ مسالهاي كه اگر واقعيت داشته باشد نشاندهنده آينده تيره باشگاه است.