گروه اجتماعی
نيمه آبان امسال و در سيامين روز جنگ اسراييل و غزه، شوراي جهاني موزهها ICOM با صدور بيانيهاي، ضمن تاكيد بر ضرورت توجه طرفين به كنوانسيون ۱۹۵۴ لاهه و كنوانسيونهاي ژنو، نسبت به تخريب آثار تاريخي و ميراث فرهنگي در اين منطقه باستاني ابراز نگراني كرد و خواستار آتشبس فوري شد .
به دنبال اين بيانيه، عزتالله ضرغامي؛ وزير ميراث فرهنگي ايران هم در نامهاي به دبيركل يونسكو، درباره تخريب آثار تاريخي در اين منطقه كهن ابراز نگراني كرد و از دبيركل اين نهاد وابسته به سازمان ملل خواست كه براي حفاظت از ميراث جهاني در جريان جنگ اقدامي موثر داشته باشد .
منطقهاي كه امروز به نوار غزه معروف است، در ساحل شرقي درياي مديترانه واقع شده و گفته ميشود كه قدمت حضور انسان در اين منطقه به 5 هزار سال ميرسد، اما همچنان باستانشناسان از اين منطقه به عنوان تاريخي مدفون در دل زمين ياد ميكنند، زيرا بخشهاي بسياري از آثار تاريخي اين منطقه كشف نشده و ناشناخته است . محدودهاي كه امروز به نام غزه و اسراييل ناميده ميشود، تنها مناطقي نيستند كه تاريخ و ميراثشان به دليل وقوع جنگ در معرض نابودي قرار گرفته است . طي دهههاي اخير، وقوع جنگهاي داخلي و منطقهاي يا هجوم استعماري به كشورهاي مختلف در آسيا و آفريقا باعث نابودي ميراث بشري شده است. آثار تاريخي، مظلومترين قربانيان جنگها هستند . اين آثار در زمان خودشان بنا و ايجاد شدهاند تا چرخ تمدن براي ملتي و سرزميني بچرخد و در زمان توليد و احداثشان شايد تنها انديشهاي كه متصور نبوده همين است كه براي آيندگان به يادگار بماند . اسنادي كه از تخريب آثار تاريخي موجود است، نشان ميدهد كه در دهههاي اخير، ابناي بشر با قدرناشناسي نسبت به ميراثي كه به رايگان در اختيارش قرار گرفته، آن را به آتش ميكشد و پتك بر پيكرش ميكوبد و آن را زير خروارها آوار جنگ زنده به گور ميكند غافل از اينكه آيندگاني بعد از او هم ميراثدار اين آثار هستند . از ابتداي قرن بيستم به دنبال درك اهميت آثار تاريخي و ميراث فرهنگي كه به عنوان يادگارهايي كهن و منحصربهفرد و برآمده از انديشههايي ناب، ديگر با اين ذات و ماهيتي كه دارند، قابل تكرار نيستند، قوانيني براي حفظ و حراست از اين آثار تعريف شد و توسط همه دولتها به امضا رسيد . ضمانت اجراي كنوانسيون لاهه وكنوانسيون ژنو كه قوانين و تعهدات صريح درباره ممنوعيت تخريب آثار تاريخي در جنگها هستند، همان تلاش خود دولتها براي حفاظت از اين آثار است، چون در عصر جديد، دولتها دريافتهاند كه پايدارترين درآمدي كه ميتواند بازوي قدرتمندي براي اقتصاد يك كشور باشد، درآمد گردشگري و مسافرپذيري است و به خصوص، درآمد حاصل از بازديد آثار و بناهاي تاريخي، حتي از درآمد تورهاي ويژه و خاص همچون طبيعتگردي هم بيشتر و موثرتر است. با وجود آنكه دولتها به اهميت اين درآمد پايدار واقفند، اما اسناد متعدد از نابودي عامدانه آثار تاريخي در كشورها در قرن اخير كه بشر خود را فرهيختهتر و عالمتر از پيشينيان ميدانسته، نشان ميدهد كه جنگ، هم آدمها را بيشعور ميكند و هم ارزش و خاصيت قوانين به صفر ميرسد .
آنچه در سالهاي اخير بر سر محوطه باستاني پالميرا در 210 كيلومتري شهر دمشق در سوريه آمد، از جمله اسناد غيرقابل انكاري است كه به آيندگان، حماقت تنيده در انديشه جنگ را يادآوري ميكند . پالميرا به معني معبد آفتاب است و قدمت اين محوطه باستاني به قرن اول و دوم بعد از ميلاد ميرسد . آنچه تا پيش از آغاز جنگ داخلي سوريه از اين شهر باستاني باقي مانده بود و سالانه بيش از 150 هزار بازديدكننده داشت، بناهاي ساخته شده با تلفيقي از معماري يوناني و رومي و ايران باستان بود . پالميرا سال 1980 در فهرست ميراث جهاني يونسكو ثبت شد. اين سايت از سال 2013 و به دنبال آغاز جنگ داخلي در سوريه دچار خسارات فراواني شد . علاوه بر اينكه در زمان درگيري نيروهاي دولتي و تروريستها، دولت، نيروي نظامي خود را در محوطه باستاني مستقر كرد و در جريان درگيريها خسارات فراواني به محوطه و بناهايش وارد شد، از ارديبهشت 1394 (مه ۲۰۱۵) كه پالميرا توسط داعش اشغال شد، ميزان خسارات اوج گرفت . سال 2015 ، داعش در چند عمليات مختلف، معبد بعل و ستونهاي اطرافش، تاق پيروزي، شش تنديس باستاني و بخشي از آمفيتئاتر واقع در محوطه باستاني را نابود كرد و روي سِن اصلي آمفيتئاتر، اعدام گروهي به راه انداخت . پالميرا اوايل سال 2017 توسط ارتش سوريه آزاد شد و از آن پس، بازسازي آنچه داعش ويران كرده بود، آغاز شد. تخريب « بودا» در افغانستان، سند ديگري از آسيب و آثار تحجر است. در برخي روايات، سابقه ساخت تنديس غول پيكر بودا در باميان افغانستان به قرنهاي سوم تا پنجم بعد از ميلاد و دوران رواج آيين بودايي در اين كشور و در برخي روايات، به 800 سال قبل از ميلاد باز ميگردد كه تا پيش از تخريب، بلندترين مجسمه سنگي در جهان به شمار ميآمد . نهم مارس سال ۲۰۰۱، طالبان به فتواي ملا محمد عمر؛ سركرده اين گروه افراطي، مجسمه بودا را به توپ بستند در حالي كه دو سال قبل از اين تاريخ، ملا عمر فرمان حفاظت از بودا را داده بود، اما بعد از تخريب مجسمه اعلام كرد: «من نميخواستم تنديسهاي بوداي باميان را نابود كنم. برخي خارجيها نزد من آمدند و گفتند كه مايلند بهسازي بوداي باميان را كه در پي بارندگي كمي آسيب ديده بود، انجام دهند. اين مرا شوكه كرد. من فكر كردم اين افراد بياحساس به هزاران انسان زنده كه از گرسنگي ميميرند، توجهي ندارند، اما نگران اشياي غير زنده مانند بودا هستند. اين بسيار اسفناك بود. از همين روي، من دستور نابودسازي آن را دادم. اگر آنها براي كارهاي بشردوستانه آمده بودند، من هرگز اين دستور را نميدادم.» اقدام طالبان، اعتراضات گسترده بينالمللي از كشورهاي ژاپن، هند، سريلانكا، كره جنوبي، نپال، ايران، قطر، روسيه، عربستان سعودي و امارات متحده عربي را به دنبال داشت و از سوي يونسكو، دهشتآفريني فرهنگي و اقدام وحشيانه نام گرفت . گفته ميشود كه رنگ سرخ در پرچم هر كشور نشانه خونهاي بيشماري است كه در جنگهاي داخلي و منطقهاي در اين كشور بر زمين ريخته شده است . به پرچم كشورها كه نگاه كنيم، ميبينيم تقريبا هيچ كشوري از جنگ در امان نبوده، اما در كدام كشور براي پاسداشت مرگ ميراث فرهنگي و تاريخي يك ملت و متعلق به جهان سوگواري ميشود؟ مهدي حجت؛ بنيانگذار سازمان ميراث فرهنگي، استاد دانشگاه و فارغالتحصيل دكتراي حفاظت از بناهاي تاريخي از دانشگاه يورك انگلستان در گفتوگو با «اعتماد» انديشه پنهان در خصومت جنگافروزان با بناهاي تاريخي و ميراث فرهنگي بشر را تحليل كرده است .
چندي قبل آقاي ضرغامي پيامي براي دبيركل يونسكو فرستاد و بابت تخريب آثار تاريخي در جنگ بين غزه و اسراييل ابراز نگراني كرد . در دو قرن اخير و از زماني كه بشر، جنگافزارهاي مدرن توليد كرده، علاوه بر اينكه آمار تلفات انساني در جنگها افزايش يافته، تخريب آثار تاريخي؛ آثاري كه متعلق به بشر است هم، رتبه دوم ويرانيها را داشته . در يك نگاه تاريخي چه تحليلي بر اين رخدادها داريد؟
ضمن تقدير از آقاي ضرغامي براي اين اقدام، تاييد ميكنم كه جنگها، علاوه بر اينكه به كشتار انسانها منجر شده، ميراث فرهنگي كشورها را هم نابود كرده است . در تحليل تاريخي اين رخداد در ابتدا بايد گفت كه مجموعهاي از مردم، در يك سرزمين، در طول يك دوره زماني، با اعتقاداتي زندگي ميكنند . هر كدام از اين سه عنصر؛ اين انسانها در يك سرزمين و در طول تاريخ، مجموعهاي از رفتار دارند و رابطه انسان با محيط پيراموني، موجب به وجود آمدن آثار فرهنگي ميشود و مجموعه ميراث فرهنگي ما، حاصل تعامل بين انسان با محيط بر اساس مجموعه اعتقادات است . در بررسي اصالت و قوام و ريشههاي يك ملت، همين عناصر مهم است. ايرانياني كه هزاران سال در سرزمين ايران زندگي كردهاند، مردمي هستند كه وجودشان در يك سرزمين تداوم داشته . ريشههايي كه از تركيب عنصر مكان و زمان و انسان شكل ميگيرد و كيفيت حضور انسان در يك سرزمين را تاييد ميكند، همان ميراث فرهنگي است . ميراث فرهنگي مولود رابطه انسان با محيط در طول زمان و بر اساس مجموعه اعتقادات است . در ميراث فرهنگي ميتوان مظاهر فرهنگي را شناسايي كرد و به همين سبب، ميگوييم فرهنگ، روح ملتهاست، چون روح يك ملت در مظاهر فرهنگي ظاهر ميشود و مظاهر فرهنگي شامل زبان، معماري، پوشاك، خوراك و آداب و آيين است . با اين تعاريف، منظور از اصطلاح «مردم بيريشه» هم روشن ميشود . مردم بيريشه، اصلا قوم نيستند . امريكاييها و كاناداييها واضحترين مثال براي اين تعريف هستند . امريكاييها و كاناداييها، مجموعهاي از انسانها هستند كه پيشينه خانوادگي هر كدامشان به يك كشور اروپايي ميرسد و بنابراين اين مردم، چون هيچ سابقهاي در اين سرزمين ندارند، ريشه تاريخي هم ندارند، چون اصلا در هيچ مكاني به مدت طولاني سكني نداشتهاند . البته اين بحث هيچ ربطي به اوضاع 8 دهه اخير ندارد، چون بعد از جنگ جهاني دوم و به دنبال نحوه دخالت امريكا در پايان گرفتن جنگ، اين كشور به اقتدار نظامي و اقتصادي و سيطره بر عالم رسيد كه به همين سبب هم برخي كشورها مثل انگلستان و فرانسه را با خود همراه كرد ولي امريكاييها ميدانند كه شامل تعريف اقوام تاريخي و كهن نميشوند، چون در پيشينه ملتشان، سابقهاي از زندگي اجتماع مردم در طول زمان مشخص و در سرزميني مشخص وجود ندارد . ملتي كه واجد اين تعريف نيست، سابقه فرهنگي هم ندارد، چون آثاري در يك سرزمين خلق نكرده است . مشكل اصلي اينجاست كه بعضي ملتهاي بيريشه و فاقد سابقه فرهنگي، يك عنادورزي آگاهانه نسبت به اقوام كهن دارند كه نمونه اين رفتار را ميتوان در سابقه حضور استعماري برخي كشورها از جمله انگلستان ديد . لشكر انگليس وقتي به هند رفت، تلاش كرد مظاهر فرهنگي اين ملت را تغيير دهد . سعي كرد زبان مردم را عوض كند و حتي تلاش كرد معماري خاص انگليسي را در اين كشور ترويج كند و براي تغيير پوشش و آيينهاي مردم هم دست به كار شد تا از اين طريق، ميراث فرهنگي هند را از بين ببرد . قوام و دوام و ريشه يك ملت، به اسنادي از كيفيت تاريخي حضورش و نحوه رفتارش در سرزمينش باز ميگردد . اين اسناد، آثار تاريخي يك ملت در يك سرزمين هستند . چغازنبيل و تخت جمشيد، نشانه حضور ما از هزاران سال قبل در اين سرزمين است . اين آثار، ريشه ماست . وقتي كشوري قصد ميكند كه ملتي را از بين ببرد، هم ملت را ميكشد و هم سابقه و گذشتهاش را پاك ميكند چنانكه آن مقام صهيونيست هم گفته بود كه «بزرگترها ميميرند و كوچكترها هم فراموش ميكنند.» (داويد بن گوريون - بنيانگذار و اولين نخست وزير اسراييل، سال 1949 اعلام كرد: «فلسطينيها هرگز به خانههاي خود باز نميگردند. پيرها خواهند مرد و جوانها فراموش خواهند كرد.») كشتاري كه امروز در غزه شاهديم، مصداق همين جمله است با اين تفاوت كه اكنون در غزه، هم بزرگ و هم كوچك را ميكشند و ميخواهند سابقه اين ملت را پاك كنند . مشابه اين اتفاق را چند سال قبل در عراق هم ديديم كه يادآوري آن باعث تاسف است، چون اولين اقداماتي كه بعد از اشغال عراق انجام دادند، علاوه بر كشتار مردم، دزديدن مجموعه آثار موزهها و نابود كردن موزهها و آثار تاريخي اين كشور بود . (عمليات نظامي با نام عمليات آزادسازي عراق كه پايان اسفند 1381 و با حمله يك ائتلاف بينالمللي به رهبري ايالات متحده و انگليس به عراق آغاز شد و تا پايان مرداد 1389 ادامه داشت) در سوريه هم همين اتفاق افتاد وقتي داعش آثار تاريخي سوريه را بمباران كرد . سوال مهم اين است؛ اشغالگري كه ميخواهد يك كشور را تصرف كند و در جريان اين تصرف، انسانها را ميكشد، چرا زمان و انرژي و جنگافزارهاي خود را براي بمبگذاري زير پايههاي يك اثر تاريخي و انفجار و تخريب اين اثر صرف ميكند؟
فكر ميكنم وقتي «پالميرا» نابود شد، خيليها در دنيا گريه كردند.
البته همينطور است . مشابه اين اتفاق در افغانستان هم رخ داد .
با انفجار بوداي باميان .
اين اشغالگران بيريشه هر جا كه پا ميگذارند به صراحت ميگويند اگر ما ريشه نداريم، شما هم نميتوانيد ريشه داشته باشيد . به همين دليل در اين جنگها، علاوه بر اينكه مردمِ حامل اين ريشهها را كشتهاند، آثاري را هم كه گواه سابقه فرهنگي اين مردم بوده از بين بردهاند . حتما به ياد داريد كه سال 1398 ترامپ؛ رييسجمهور امريكا بعد از تمام تهديدها عليه ايران، اعلام كرد كه 52 اثر تاريخي ايران را نابود خواهد كرد . (نيمه دي 1398 دونالد ترامپ اعلام كرد: اگر ايران به امريكاييها يا منافع امريكا حملهاي بكند، ما ۵۲ سايت ايران را به عنوان نمادي از ۵۲ امريكايي كه ايران سالها پيش گروگان گرفته بود، هدف قرار ميدهيم، برخي از اين سايتها در سطح بسيار بالا و مهم براي ايران و فرهنگ ايران است كه از اين طريق، ايران، ضربهاي خيلي سريع و سخت خواهد خورد.) چرا بايد اين حرف را ميگفت؟ چون ميدانست كه ميخواهد ريشههاي ملت ايران را به كلي نابود كند . در مورد جنگ اسراييل و غزه هم همين وضع را شاهديم . اسراييل ميخواهد ريشه مردم غزه را نابود كند . كشور اسراييل، مجموعهاي از انسانهاي متفرقي است كه از اين سو و آن سوي دنيا آمدهاند و در اين مكان جديد هيچ سابقهاي ندارند و اهل اين مكان نيستند و عمق حضورشان در اين سرزمين، بيش از 100 سال نيست و بنابراين، در اين مكان آثاري ندارند . صهيونيستها، بارها در قدس دست به حفاري زدهاند تا سابقهاي براي حضورشان جعل كنند و به همين دليل ميگوييم اسراييل يك حكومت جعلي است، چون نه تنها هيچ كدام از عناصر مويد سابقه تاريخي يك ملت را ندارد، اعتقادات و تاريخ و مكان حضورش با ملت فلسطين منطبق نيست . به همين دليل حكومت اسراييل فكر ميكند كه با بمباران غزه، به دو هدف نايل ميشود؛ مردم غزه را از بين ميبرد و سوابق تعلق تاريخي اين سرزمين به اين مردم را نابود ميكند . در تمام جنگها هم شاهد همين رفتار بودهايم؛ نابود كردن سوابق تاريخي متعلق به مردم سوريه، نابود كردن سوابق تاريخي متعلق به مردم عراق، نابود كردن سوابق تاريخي متعلق به مردم افغانستان و نابود كردن سوابق تاريخي كه گواهي ميدهد اين سرزمين متعلق به اين مردم است . وقتي ميگوييم حكومتهايي مثل امريكاييها و صهيونيستها ريشه ندارند، به اين معناست كه اين حكومتها زمين ندارند و زمان ندارند و آثار هم ندارند . چنين حكومتهايي نسبت به مجموعه انسانهاي ريشهدار مثل فلسطينيها و ايرانيها بغض دارند و در عراق و افغانستان و يمن هم سعي كردند كه اين ريشهها را نابود كنند .
با وجود آنكه اولين تمدنها در منطقه بينالنهرين و فلات ايران شكل گرفته است .
به همين سبب بزرگان كشور ما ميگويند كه جوانان بايد تاريخ بخوانند . متاسفانه ما از آگاهي به اينكه كي هستيم، غافل شدهايم . ما اولين انسانهايي در عالم بوديم كه بسياري از اولينها را در جهان خلق كرديم در محدودهاي كه از فلسطين و سوريه آغاز ميشود و تا كوههاي زاگرس و خوزستان ادامه مييابد . اين محدوده، به گواه اسناد تاريخي متعددي كه در سوريه و تركيه و عراق و ايران داريم، مكان شكلگيري اولين تمدنهاست و اين محدوده، مورد هجوم فرهنگي قرار گرفته و فرهنگ جاري شامل نوع زندگي، اعتقادات، نوع معماري، نوع لباسي كه ميپوشيم، نوع غذايي كه ميخوريم، نوع موسيقي كه گوش ميدهيم، همه اينها در مظان يك حمله فرهنگي واقعي قرار گرفته تنها به اين سبب كه اين مظاهر، همگي فرهنگ زنده ماست و علاوه بر اين فرهنگ زنده، ميراث فرهنگي ما در اين محدوده هم در معرض خطر است . ميراث فرهنگي، اندامهاي تشكيلدهنده اين سرزمين است و به همين دليل ميراث تاريخي در غزه هم نابود شد همچنانكه در يمن هم، معماري و آثار تاريخي يك ملت با خطر تخريب در جنگ مواجه بود .
و البته در اين سالهاي جنگ، آثار تاريخي يمن هم نابود شد .
تمام آثار تاريخي يمن نابود شد و البته مشابه اين تخريب را در شهرهاي سوريه و عراق هم ديديم .
تا چند سال قبل، طبق گزارشي كه نهادهاي بينالمللي پاكسازي مين ارايه ميدادند، مصر بابت تعداد مينهاي خنثي نشده، آلودهترين كشور جهان بود .
بله درست است . امروز مجموع فعاليتها و تبليغات منجر به پاكسازي فرهنگي در مصر بسيار بيشتر از اقدامات نگهداشت آثار تاريخي اين كشور است . اگر هر 10 سال يكبار، وضعيت مصر را رصد كنيد، ميبينيد كه رفتارهاي اجتماعي مردم تا چه حد متفاوت شده اگرچه كه بسياري از اين فعاليتهاي مخرب به ثمر نميرسد، چون ريشههاي تاريخي مصر، بسيار قدرتمند است . خداوند در قران كريم ميفرمايد حرف حق مثل درختي است كه ريشههايش در زمين و شاخههايش در آسمان است در حالي كه درخت باطل ريشه ندارد . ريشهها و اسناد هويت يك ملت، همين اسناد تاريخي است و يك ملت براي آنكه بفهمد كه بوده، فقط كافي است به همين اسناد رجوع كند .
بنابراين با توجه به اينكه در يونسكو، هم ميراث ناملموس و هم ميراث تاريخي ثبت ميشود، مهمترين تاثير جنگهاي استعماري و منطقهاي اين است كه هم ميراث ناملموس و هم ميراث ملموس و تاريخي از بين ميرود .
بله و متاسفانه ميزان صدمه به ميراث ناملموس، از ميزان آسيب به ميراث ملموس بسيار بيشتر است، چون مردمي كه بعد از پايان يك جنگ زندگي ميكنند، با انسانهايي كه جنگ نديدهاند، بسيار متفاوت هستند .
در جريان جنگ جهاني دوم و به دنبال حمله آلمانيها به روسيه، آثار تاريخي اين كشور و بهطور مشخص كاخهاي واقع در دهكده تزارها در سنپترزبورگ تخريب شد، اما بعد از پايان جنگ، معماران روسي بر اساس نقشه قديمي، بناهاي تخريب شده را دوباره ساختند . بازسازي يك اثر تاريخي در زنده نگهداشتن تاريخ يك كشور تا چه حد تاثير دارد آن هم وقتي مردم ميدانند كه اين اثر، يك نسخه دوم از واقعيت است؟
بناهاي تاريخي هم مثل انسانها، جسمي و جاني و روحي دارند . حضور جسماني بعضي انسانها، مهمتر از ميزان مشاركت روحاني و رواني آنهاست، اما تاثيرات روحي و رواني بعضي آدمها، حتي با از بين رفتن جسمشان باقي ميماند چنانكه ما اعتقاد داريم شهدا زنده هستند و به قدري تاثير رواني دارند كه از بين رفتن جسمشان خيلي مهم نيست . بناي تاريخي هم همينگونه است . به نظرم اگر حرف و پيام اين بنا، خيلي عميق باشد، بازسازي مجدد آن مانعي ندارد چنانكه در بسياري كشورها اين اتفاق رخ داد و مثلا به دنبال تخريب كليساي كايزر ويلهلم در آلمان يا تخريب كاخها در سنپترزبورگ، دولتها گفتند كه اين آثار بايد مطابق نسخه اوليه بازسازي شود، چون خاطره و تاثير رواني و روحاني اين اثر در جامعه ما، بيشتر از تاثير شكل جسماني اصل و اوليه است در حالي كه بعضي بناها و مثلا يك خانه تاريخي، چنين ويژگي ندارند و به همين دليل، بازسازي آنها بي معناست، چون هر پيامي كه بايد از طريق اين بناها منتقل ميشده، با تخريب جسم اين ابنيه از بين رفته است . بناهايي كه نماد يك كشور هستند، بازسازي آنها هم جنبه نمادين دارد . در هيروشيما، بعضي از ساختمانهاي آسيب ديده بر اثر بمباران اتمي، با همان شكل حفظ شده، در خرمشهر، بعضي از ساختمانهاي موشك خورده، با همان شكل حفظ شده، چون اين بناها، با همين شكل يادآور يك خاطره و اتفاق هستند و حتي در صورت بازسازي هم بايد با همين شكل بازسازي شوند، چون ارزش اين يادآوري، بيشتر از اصالت جسماني اين بناهاست .
در چند دهه اخير، سازمان يونسكو بارها هشدارهاي مشابه پيام آقاي ضرغامي و نگراني بابت تاثير جنگها بر آثار تاريخي كشورها را مطرح كرده است . يونسكو و نهادهاي بينالمللي حافظ ميراث تاريخي ملموس و ناملموس تا چه حد ميتوانند براي حفظ آثار در جنگها تاثيرگذار باشند؟
اين هشدارها چندان موثر نبوده و نيستند در حالي كه كنوانسيونهاي لاهه و ژنو به صراحت تخريب بناهاي تاريخي و مراكز درماني را ممنوع كرده و به دولتها پيشنهاد ميدهند كه روي اين بناها، علامتي نصب كنند تا خلبان هواپيماهاي دشمن با ديدن اين علامت از بمباران آن خودداري كند ولي حالا شاهديم كه اسراييل، مراكز درماني غزه را هم به بهانه وجود پناهگاههاي زيرزميني حزبالله بمباران ميكند كه البته كنوانسيونهاي بينالمللي، حتي اين بهانهها را هم مردود ميدانند . به ياد دارم كه در دوران جنگ تحميلي و زماني كه رياست سازمان ميراث فرهنگي را بر عهده داشتم، اين نگراني را در اجلاس يونسكو مطرح كردم كه از من سوال شد آيا بناهاي تاريخي و بيمارستانهايتان را علامتگذاري كردهايد كه عراق بمباران نكند؟ گفتم ما ميترسيم بعد از نصب اين علايم، خلبان عراقي به عمد همين مكانها را بمباران كند . سازمان يونسكو يك محفل فرهنگي با اختيار محدود براي توصيه است. درصد زيادي از مخارج يونسكو از سهم پرداختي امريكا تامين ميشود . چند سال قبل دولت امريكا از يونسكو خارج شد، چون مصوبات يونسكو جنبه دموكراتيك داشت و براي امريكا قابل قبول نبود . (اكتبر 2017، ترامپ با محكوم كردن سوگيري ضداسراييلي يونسكو، اعلام كرد كه امريكا از يونسكو خارج ميشود . كمتر از يكسال بعد از اين اعلام، اسراييل هم از يونسكو خارج شد) با خروج امريكا از يونسكو، پرداخت اين سهم هم متوقف شد كه البته براي يونسكو مشكلاتي ايجاد كرد. بنابراين، پرداخت سهم امريكا، به توصيههاي مشخص مشروط شده و در غير اين صورت، يونسكو بايكوت ميشود . به همين دليل هم يونسكو صرفا براي حفظ آبروي بينالمللي به توصيههايي در حد بيانيه بسنده كرده و كاري بيش از اين نميتواند انجام بدهد . البته شرايط متفاوت هم تاثيرات متفاوت دارد . بعد از زلزله بم، يونسكو براي ترميم خسارات ارگ بم كمكهاي مالي به ايران داد، چون اين خسارات بر اثر زلزله ايجاد شده بود ولي در مورد عراق و افغانستان و غزه كه پاي طرفيني در ميان بوده، جز صدور بيانيه كار ديگري انجام نداده است .
آنچه از دوران معاصر ميبينيم، بيشترين تخريب آثار تاريخي در منطقه خاورميانه و مديترانه شرقي و آفريقا بوده، چون در اين مناطق، جنگهاي داخلي و خارجي بيشتر بوده در حالي كه در اروپا، تا اين حد شاهد تخريب آثار تاريخي بر اثر جنگ نيستيم .
به صراحت گفتند كه كشته شدن يك اوكرايني، مثل كشته شدن يك آفريقايي يا يك آسيايي نيست . اروپاييها بايد بر آثار تاريخيشان علامت بگذارند و از آنها حفاظت كنند، چون نميخواهند آثار تمدنشان را از بين ببرند ولي اگر آثار تاريخي باقي ملتها را نابود كنند، اشكالي ندارد! دنيا، بسيار بد شده، بسيار غيرقابل تحمل شده ...