تشنجخواران!
جعفر گلابی
به نظر ميرسد اوضاع سياسي در ايران از قاعده خاصي پيروي نميكند! در اغلب كشورها نزديك به اتفاق نخبگان و مردم و بيشتر از آنان حكومتها به دنبال آرامش هستند و نهادها و سازمانهاي متعددي مسوول مستقيم ايجاد امنيت و ثبات و قرارند و همه اجزاي حكومت با سماجت از ايجاد كوچكترين تشنجها پرهيز ميكنند و اگر نتوانستند آن را كنترل و محدود و اگر توانستند به پنهانسازي روي ميآورند، اما گويا در كشور ما چنين قاعده ضروري چندان حاكم نيست و بعضا خود مسوولان از تشنجزايي اجتناب آشكاري نشان نميدهند! طي چند ماه منتهي به انتخابات خط و نشان كشيدن و تهديد كردن بيحجابان فروكش كرده بود و البته در اين مدت گزارشي از گسترش بيحجابي يا تعميق آن هم نشد و ذرهبين شبكههاي اجتماعي هم مورد خاص و غيرمعمولي از آن منتشر نكرده بودند. به عبارت بهتر در اين حوزه شاهد آرامش نسبي بوديم و اتفاقا ثابت شد كه حتي در غيبت فضاي رعب و وحشت خود جامعه به سمت يك تعادل واقعي و طبيعي پيش ميرود و حجابها واقعي شده، تظاهر و تبرج موردي است و قابل توجه نيست. درست در همين مدت هيچ درگيري و بلوايي بر سرحجاب پيش نيامد و شبكههاي ماهوارهاي هم در اين مورد دست خالي و دكانشان بيرونق بود. متاسفانه هنوز چند روز از انتخابات نگذشته بود كه عدهاي احساس تكليف كردند و بر تنور خاموش شده ماجرا دميدند و خيلي زود باز هم صحنهاي جنجالساز توجهها را به خود جلب كرد و مترصدان هم دكان خويش را دوباره باز كردند تا وانمود كنند كه در ايران حتي در بيمارستانها هم زنان امنيت ندارند! ظاهرا عدهاي تحليل يا منفعتشان اين است كه آرامش در كشور مثبت و مفيد نيست و دائما بايد اذهان مردم را مشغول و در التهاب نگه داشت. آرام بودن روح و روان مردم سبب تفكر و تعمق و تامل و سوال و پيدا كردن عيبها و تلاش در جهت رفع آنها ميشود و اين چيزي است كه نبايد تحقق پيدا كند!
آنقدر در كشور ما بلوا پشت بلوا رخ داده است كه تا حادثهاي پيش ميآيد حتي عوام هم ميپرسند كه باز چه چيزي اتفاق افتاده يا ميخواهد اتفاق بيفتد كه ميخواهند اذهان را منحرف كنند و به اصطلاح مردم را سر كار بگذارند؟!
اگر موجود بودن چنين ديدگاهي را بپذيريم واقعا بايد افسوس خورد كه چه ميزان از وقت و انرژي و روح و روان مردم دايما به مسالهسازيها مشغول و چه خسارات عظيمي دقيقا از همين ناحيه متوجه اقتصاد كشور ميشود؟!
قطعا يكي از دلايل گسترش خسارتبار مهاجرتها استمرار فضاي التهاب و درگيري و تشنجهاي كوچك و بزرگ است. سرمايههاي مادي و معنوي هر ملتي هنگام ثبات و تعادل و آرامش ازدياد پيدا ميكند و شكوفا ميشود. چرا اخبار حوادث گوناگون خصوصا تنشهاي سياسي و اجتماعي كشورمان بايد در صدر خبرها باشد و كدام سرمايهگذار است كه اين همه را بشنود و خيال آمدن به سرش بزند؟ افزون بر امنيت فيزيكي امنيت و آرامش رواني جامعه است كه بايد به شدت مواظب آن بود و متوجه خطرات و زيانهاي عظيم اغتشاش فكري مردم شد. كاش در اين زمينه تحقيقي صورت گيرد تا با عدد و رقم روشن شود كه وقوع انواع مناقشههاي كوچك و بزرگ تا چه حد به منافع ملي و مصالح عمومي ضرر زده است. تريبونداراني كه بايد مبلغ ثبات و آرامش باشند آشكارا مردم را عليه يكديگر تحريك ميكنند و هيچگاه مواخذه نميشوند. آيا كساني كه مرتب از طمع دشمنان ميگويند، نميبينند كه آنها از كوچكترين درگيريها تا چه حد به شعف ميآيند؟ بايد جستوجو كرد كه مسالهسازيها و التهابآفرينيهاي عامدانه با چه هدفي صورت ميگيرد و چه كساني از فضاي تيره و تار و آشوب و درگيري ميان مردم منفعت ميبرند؟ آرامش نسبي پيش از انتخابات چه ضرري داشت كه موردپسند برخي واقع نشد و فورا دست بهكار شدند تا فعاليتهاي مخرب خود را آغاز كنند؟! لطفا بگذاريد مردم با دردها و رنجهاي خود دمي آرام باشند. گراني و تورم و بيكاري به اندازه كافي اعصاب آنها را شخم ميزند، بيش از اين روي روح و روان ملت پا نكوبيد و براي خود غزل پيروزي و مديريت نخوانيد.