شهر مكان مشاركت!
بهروز مرباغي
چند دهه پيش، هرگز كسي تصورش را هم نميكرد جهان اينقدر كوچك شده باشد كه همه از احوال همديگر در گوشهگوشه دنيا بتوانند خبر بگيرند، آن هم بدون واسطه و دخالت ديگران. سرعت پيشرفت وسايل ارتباطي چنان شده كه احتمالا در آيندهاي بسيار نزديك هيچ حياط خلوتي براي هيچ مدير و مسوولي نخواهد ماند. آنجاست كه شهر به تمامه تبديل خواهد شد به يك مكان عمومي و مشاركتي براي همه افراد و ساكنان شهر. در چنان شرايطي، قطعا تعريف ما از شهر كاملا دگرگون خواهد شد. تصور كنيم شهري را كه شهردارش دقيقا كارمند تكتك اهالي شهر است. شوراي شهرش بازوي فكري تك تك اهالي شهر است، اهالي شهر هر لحظه كه از كار اين آدمها راضي نباشند، ميتوانند برگه مرخصي برايشان صادر كنند. در آن شهر، اين يا آن مسوول، مطلقا مرتبتي بالاتر از تكتك افراد شهر ندارند. آن هم به صورت واقعي نه تشريفاتي. الان هم در همه شهرها در همه كشورها سخن از اين است كه شهردار يا وزير در خدمت مردم است و فرمان از آنان ميبرد ولي همه ما ميدانيم كه چنين نيست و اگر براي اين حرف استدلال بخواهند ميتوان به اشتياق، صرف انرژي و پول براي رسيدن به فلان مقام مديريت و وكالت را شاهد مدعا دانست. چه دليلي دارد كه كسي اين همه تقلا كند و پول خرج كند كه وكيل يا مدير شود. مگر خدمتكاري اين همه مزيت دارد؟ اما در شرايطيكه چندان هم دور از دسترس نيست، جامعه شهري جامعهاي كاملا مشاركتي خواهد شد، حكومتيان دنبال تكتك آدمها خواهند بود كه بيايند گوشهاي از تابوت حكومت را به دوش بكشند. امروز روش موثر مطالعات «راهبرد توسعه شهر» بر همين مبنا است. عنوان يكي از بخشهاي اصلي آن هم «حكمروايي خوب» است. آن هم نه به صورت تعارفي و درخواستي، بل به صورت ناگزيري و قطعي!
جامعه جهاني، بهرغم تمام افت و خيزها، به ناگزير، در جهت يگانگي و توسعه است. جنگ و نزاع هم بخشي از اين روند است ولي حتما چهره همه شهرها، ازجمله شهرهاي ما عوض خواهد شد. شهرداريها در اين شهرها نه تنها حاكميتي نخواهند بود، بلكه از نهاد خدماتي هم عبور خواهند كرد و تبديل به نهاد اجتماعي خواهند شد. آن هم با درونمايه مشاركتمحور. مشاركتي آگاهانه و كاملا ارادي. در چنان شرايطي آدميان آگاهانه بخشي از استقلال فردي خود را به بهاي مشاركت فعال در سرنوشت و اداره شهر فدا خواهند كرد و به نهادها و سازمانهاي مردمنهاد خواهند پيوست. اين كاستن از استقلال فردي كاملا متفاوت از سركوب استقلال فردي در جامعه پيشامدرن است. حالا خود فرد حاضر است از استقلال كامل خود به نفع جامعه بگذرد؟
معمار و مدرس دانشگاه