گفتوگو با منوچهر محمدي
درباره فرشته طائرپور
به بهانه اولين سالگرد درگذشتش
اهالي سينما
خود را مديون
او ميدانند
تينا جلالي
امروز يك سال از كوچ نابهنگام فرشته طائرپور به ديار دوست ميگذرد؛ تهيهكننده، فيلمنامهنويس و مجري طرحي كه در مقام نويسنده و فيلمنامهنويس آثاري در كارنامه دارد. زني محكم و استوار كه به حيطه كاري خود كاملا آگاه بود. با صلابت مثالزدني حرف ميزد، شجاعانه براي آنچه ميخواست تلاش ميكرد و هيچوقت كم نميآورد. جواهري گرانقيمت كه دغدغه و حمايت او شامل حال همه اهالي سينما ميشد و با هر تفكري از هر طيفي - دوست و همسو يا غيرهمسو و در طيف مقابل- از اهالي سينما ارتباط برقرار ميكرد و همراه همه بود. او به رغم همه ناملايمات و نااميديها و فارغ از شرايط خوب و بد جامعه و دولتها، فعاليتهاي صنفي تاثيرگذاري در سينما داشت و روحيه جنگندگي او در موقعيتهاي حساس ستودني بود. همچون وزنهاي به ناگاه معادلات سينما را تغيير ميداد و با كاريزماي دروني خود يك پشتوانه بزرگ براي حل مسائل سينما بود. به مناسبت اولين سالگرد درگذشت اين بانوي سينماگر با منوچهر محمدي، ديگر تهيهكننده نامآشناي سينماي ايران درباره ابعاد شخصيتي، كاري و جايگاه ماندگار فرشته طائرپور گفتوگو كرديم.
براي شروع بحث بد نيست در ابتدا بفرماييد نحوه آشنايي شما با زندهياد فرشته طائرپور چطور و چگونه شكل گرفت؟
بايد بگويم متاسفم از اينكه يك سال است ما سركار خانم فرشته طائرپور، از انسانهاي شريف و بااخلاق سينما را در كنارمان نداريم. كسي كه من با او همكاريهاي بسيار داشتم و بسيار از او آموختم. ابتداي دهه شصت بود كه من با ايشان به واسطه فعاليت در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آشنا شدم. آن موقع خانم طائرپور ويراستار كتابهاي كانون و پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود. اصلا علاقه ايشان به ساخت فيلمهاي كودك و نوجوانان از فعاليتشان در كانون نشات گرفت. بعد از آن هم وارد فعاليتهاي صنفي سينما شدند و در حوزه تهيهكنندگي، چند فيلم شاخص كودك و همينطور غيركودك براي سينماي ايران توليد كردند.
بهطور مشخص فعاليت صنفي ايشان از چه زماني شروع شد؟
از همان ابتداي كار در سينما بهطور جدي فعاليت صنفي را شروع كردند و جنس فعاليت صنفي ايشان هم در جهت حل مشكلات اهالي سينما بود. من با ايشان تقريبا 18 سال در بحث ماليات همكاري و همياري مشترك و مستقيم داشتم. چه در سطح وزارت ارشاد و چه در سطح وزارت اقتصادي و دارايي و مالياتي... براي حل مسائل و دشواريها و گرفتاريهاي جدي سينماگران با مقامهاي رسمي و مهم جلسات بسياري داشتيم. خانم طائرپور در تمام اين جلسات با زبان شيوا سعي ميكرد مشكلات را واكاوي و حل كند. نكتهاي كه بسياري از اهالي سينما به آن اذعان دارند، اين است كه در مورد مرتفع كردن و از بين بردن مشكلات مالياتي سينماگران خانم طائرپور نقش بيبديل و انكارناپذيري داشتند و به واقع در اين بخش جايشان خالي است. البته من به همراه يكي از دوستان تلاش ميكنيم اين راه را همچنان ادامه دهيم اما به هر حال كمبود وجود ايشان كاملا حس ميشود.
زندهياد فرشته طائرپور از جمله سينماگراني بود كه بسيار روحيه همدلي با اهالي سينما داشت؛ به بياني ديگر، تلاش ميكرد اهالي سينما را متحد كند تا زير يك چتر قرار بگيرند و براي وفاق بين اعضا تلاش زيادي ميكرد؛ ضمن اينكه روحيه همگرايي خوبي هم داشت.
بيهيچ مبالغهاي بايد بگويم كه يكجور روحيه مادرانگي در وجود ايشان بود كه بر همه خصوصيات ديگرشان ميچربيد. مواردي پيش آمده بود كه در مورد ايشان شاهد و ناظر گفتوگوي تلخ و تندي با يكي از اعضاي سينما بودم اما براي حل مشكلات صنفي و كاري در حيطه فعاليتهاي حرفهاي براي همان آدمها هم از جانش مايه ميگذاشت و كمكاري نميكرد. او فرقي بين دوست و دشمن خود قائل نميشد و به فكر حل مشكل همه بود. يك روز به او گفتم: ميداني اين آدمي كه برايش تلاش ميكني پشت سر تو بدگويي ميكند؟ در جواب به من گفت: من وظيفهام را انجام ميدهم و بايد كمكش كنم. ميخواهم بگويم اين حس مادرانگي و مهرباني را نسبت به اكثر اهالي سينما داشت. دورادور مطلع بودم كه حتي عدهاي از اهالي سينما براي مسائل شخصي خود هم با او مشورت ميكنند. انسان بسيار فرهيخته و باسوادي كه رشته تحصيلي او چيز ديگري بود از آن چيزي كه در سينما فعاليت ميكرد اما به همه امورات سينما واقف و به واقع مسلط به امور بود و همين تسلط او باعث ميشد كه مشاورههاي خوبي به همه اهالي سينما بدهد و به مسائل خانوادگي آنها هم ورود پيدا كند. خصوصيت زن بودن توام با حس مادرانگي باعث ميشد آقايان و خانمها با او احساس راحتي كنند و برايش از درد دلها و مشكلاتشان بگويند.
ميتوانيم بگوييم خودش را براي اهالي سينما بسيار خرج ميكرد.
بسيار. يعني هيچ ابايي نداشت كه براي حل مشكل فيلمها و سينماگران از خودش مايه بگذارد و خودش را خرج كند و اين كار را هم با ميل و رغبت ميكرد و هيچوقت هم بر كسي منتي نميگذاشت كه «من براي تو اين كار را كردم و...» بعد از اينكه پنج سال تلاش كردم و توفيق داشتم رييس كانون تهيهكنندگان باشم، از او خواستم و به او گفتم كه بعد از من نوبت شماست و بايد قبول مسووليت كنيد. ايشان هم با متانت خاص خودشان قبول كردند و رياست كانون تهيهكنندگان را با تمام مشكلات پذيرفتند. تا قبل از درگيري با بيماري كرونا و فوت نابهنگام ايشان، مسووليت كانون تهيهكنندگان و بسياري از مشكلات اين كانون كاملا با ايشان بود. البته در بخش حل مشكلات صنف، ايشان فقط به مسائل تهيهكنندگان ورود نميكرد، بلكه مشكلات بازيگران، عوامل فني اعم از صدابرداران، فيلمبرداران و... براي همه وقت ميگذاشت. حداقل هفتهاي دو، سه بار ايشان را ميديدم. هيچوقت خاطرم نميآيد كه در كلامش «نه» باشد يا بگويد «كار دارم» يا سرم «شلوغ است». به هيچ عنوان در اين سالها كه با او همكاري نزديكي داشتم اين جملات را از او نشنيدم. با اينكه ميدانستم گرفتاريهاي شخصي، خانوادگي و كاري خودش را هم دارد اما كمك خودش را از كسي دريغ نميكرد؛ وقتش را براي همه ميگذاشت. نيكي كردن در وجودش بود.
و نكته بسيار مهم ديگر اينكه خيلي هم با جوانها رفيق بود و با آنها معاشرت داشت و اين همنشيني با جوانان باعث ميشد كه انسان كامل بهروزي باشد.
بله، همان حس مادرانگي ايشان باعث ميشد كه جوانها با او احساس رفاقت بيشتري كنند؛ اساسا او با هر قشري با هر ميزان آگاهي و تحصيلاتي نشست و برخاست داشت. به راحتي با آدمها همكلام ميشد و شنونده خوبي براي صحبتهاي همه بود. همانطوركه اشاره كردم براي همكاران وقت ميگذاشت و مسائل آنها را گوش ميكرد. اين ويژگي به نظر من در آدمها دستنيافتني است. انساني كه هميشه در دسترس بود.
به اين نكته اشاره كنيم كه بسيار هم صريحالكلام و لهجه بود.
قطعا همينطور است. طوريكه اصلا هيچ حرفي ته دلش باقي نميماند. هر ايراد و انتقادي بود قاطعانه مقابل روي آدمها - نه پشتسر- به آدمها ميگفت. يك بار از او پرسيدم اين روش شما كه صريح صحبت ميكنيد مناسب است؟ در جوابم گفت با اين اخلاقم ته دلم ديگر چيزي باقي نميماند.
فرشته طائرپور و چند فيلمساز ديگر در دهه شصت فيلمهاي كودك ماندگار خوبي توليد كردند و اساسا پايهگذاران سينماي كودك به شمار ميروند.
بله، در دهه شصت عزم جدي دولت احياي سينماي كودك بود و نهضت جدي هم در اين باب آغاز شده بود. اگر خاطرتان باشد تعداد فيلمهاي كودك زيادي آن زمان ساخته شد؛ اعم از هنري و تجاري. يكسري سينماها هم براي نمايش فيلمهاي كودك اختصاص داده شده بود. همه اين نكات و البته تلاش سينماگراني چون فرشته طائرپور و چند فيلمساز ديگر باعث شد سينماي كودك رونق بگيرد اما هرچه جلوتر آمديم، سينماي كودك رها شد و انگار سينماي كودك براي مديران سينما و مسوولان مساله نبود و بچهها هم در اين سالها انگيزهشان را از تماشاي فيلمهاي كودك از دست دادند.
مهمترين نكته اينكه فيلمهايي هم كه براي آنها در اين بخش ساخته ميشود، جذابيت لازم را ندارد.
به نظرم سينماي كودك يكي از بخشهاي مهم سينماي ايران است كه پتانسيل بالايي در جذب مخاطب دارد كه اگر عزم جدي براي احياي دوباره آن باشد، چه در بخش كوتاه، چه بلند يا انيميشن جزو معدود مواردي از سينماي ايران است كه امكان تجاريسازي جهاني آن وجود دارد. آثار سينماي سياسي، اجتماعي ايران در اين سالها فقط در محدوده جشنواره تعريف شدند و امكان ظهور و بروز نداشتند اما فيلمهاي كودك پتانسيل بالايي براي جذب بازار جهاني دارند، چون صاحب ويژگيهايي هستند كه سينماي اجتماعي و سياسي ندارد و ضمنا با حساسيت كمتري هم مواجه هستند. به نظرم اين فرصت هنوز هست كه بتوانيم سينماي كودك را دوباره جهاني كنيم؛ به شرط اينكه عزم جدي براي احياي آن وجود داشته باشد. فيلمهاي كودك خوب نياز كودكان كشور ماست و تماشاي اين فيلمها از جنبههاي گوناگون برايشان مفيد واقع ميشود. همانطوركه گفتم قابليت جهانيسازي به معني تجاريسازي آنها هم كاملا وجود دارد و بعيد ميدانم مسوولان با اين نوع سينما و پرداخت به آن مشكلي داشته باشند. به اين توجه كنيم كه اين نوع سينما در دنيا طرفداران جدي پيگير زيادي دارد كه بزرگسالان را هم به خود جذب ميكند. فقط همت و تلاشي ميخواهد كه براي احياي دوباره آن تلاش كند. اين فيلمها در داخل و خارج هم از نظر مادي و هم از نظر معنوي براي اعتلاي اين سينما بسيار سودمند هستند.
نكته مغفولمانده در مورد زندهياد فرشته طائرپور وجه ادبي اوست؛ خانم طائرپور بانوي اديبي هم بودند.
قطعا همينطور است. كار ويراستاري كه ايشان در دهه 60 در كانون پرورش فكري كودك و نوجوانان برعهده داشت، با توجه به سابقه تحصيلاتيشان، از ايشان خانم اديبي ساخته بود. واقعا فرهيخته بود و قلم بسيار توانايي داشت. هميشه براي تهيه متنهاي ما، ويراستاري نهايي به خانم طائرپور داده ميشد و تمام نامههاي اداري و صنفي به قلم ايشان نوشته ميشد. براي اينكه قلم بسيار شيوا، روان و موجزي داشت. اساسا مقالههاي بسيار خوبي مينوشت و ذهن بازي داشت. در مصاحبهها و گفتوگوهايش روي فارسينويسي و تلفظ كلمات فارسي بسيار حساس بود.
به نظر ميرسد كه جاي خالي اين بانوي سينماگر در سينماي اين روزها كه اوضاع و احوال مناسبي ندارد، زياد حس ميشود.
قطعا همينطور است. در يك گروهي در فضاي مجازي هستيم. وقتي صحبت از سالگرد اين بانو شد، ديدم با حجم زيادي از نوشتههايي مواجه شديم كه سينماگران حاضر در گروه با خانم طائرپور ابراز همدلي ميكردند. متنهايي كه نشان ميداد صرفا براي اداي احترام به او نيست و بيشتر از سر دلتنگي و كمبود حضور او نگاشته شده. كاملا مشخص بود كه اهالي سينما جاي خالي ايشان را حس ميكنند و اين قطعا نشاتگرفته از محبتها و لطفهاي ايشان در حق اهالي سينماست. همه اهالي سينما خود را مديون كمكها و محبتهاي او ميدانند. روحش شاد.
علاقه ايشان به ساخت فيلمهاي كودك و نوجوانان از فعاليتشان در كانون نشات گرفت. بعد از آن هم وارد فعاليتهاي صنفي سينما شدند و در حوزه تهيهكنندگي، چند فيلم شاخص كودك و همينطور غيركودك براي سينماي ايران توليد كردند.
نكتهاي كه بسياري از اهالي سينما به آن اذعان دارند، اين است كه در مورد مرتفع كردن و از بين بردن مشكلات مالياتي سينماگران خانم طائرپور نقش بيبديل و انكارناپذيري داشتند و به واقع در اين بخش جايشان خالي است. البته من به همراه يكي از دوستان تلاش ميكنيم اين راه را همچنان ادامه دهيم، اما به هر حال كمبود وجود ايشان كاملا حس ميشود.
به همه امورات سينما واقف و به واقع مسلط به امور بود و همين تسلط او باعث ميشد كه مشاورههاي خوبي به همه اهالي سينما بدهد و به مسائل خانوادگي آنها هم ورود پيدا كند. خصوصيت زن بودن توام با حس مادرانگي باعث ميشد آقايان وخانمها با او احساس راحتي كنند و برايش از درد دلها و مشكلاتشان بگويند.
كار ويراستاري كه ايشان در دهه 60 در كانون پرورش كودك و نوجوانان برعهده داشت، با توجه به سابقه تحصيلاتيشان، از ايشان خانم اديبي ساخته بود. هميشه براي تهيه متنهاي ما، ويراستاري نهايي به خانم طائرپور داده ميشد... واقعا فرهيخته بود و قلم بسيار شيوا روان و موجزي داشت. اساسا مقالههاي بسيار خوبي مينوشت و ذهن بازي داشت.