اي ژوبر یکی از افسران فرانسوی اردوگاه عباسمیرزا ميگويد: عباسميرزا كه از پيشرفتهاي فني و علمي اروپاييها به فكر فرو رفته بود، از من پرسيد: چه چيزي و آنچه موجب ضعف ما و ترقي شماست، چيست؟
شايد اولين جواب به اين سوال را بتوان در هشت سال مدافعه ملت ما در نبرد با صدام دانست كه تمام غرب و شرق جهان به پشتيبانياش شتافتند ولي باز هم نتوانستند در مقابل اراده ملت ايران به جايي برسند.
اما از دفاع هشت ساله و خوداتكايي نظامي امروزه خودمان كه بگذريم، با راهپيمايي بازگشت مردمان غزه به شمال سرزمينشان هم شايد جوابي دقيقتر براي آن سوال عباس ميرزا بيابيم.
حبیب احمدزاده | يكي از نقاط سياه تاريخ ايران، دوران سلطنت قاجار و شكستهاي متعددشان از روسيه تزاري در قفقاز بود و سپس تكهتكه شدن و از دست رفتن خاك ايران. در روزگاري كه به موجب شرايط معاهده تركمانچاي، تمام سرزمينهاي شمال رود ارس به روسيه واگذار شده بود و افزون بر آن، ۲۰ ميليون روبل غرامت هم به ايران تحميل شده بود، يكي از افسران فرانسوي به نام ژوبر، در اردوگاه جنگي، ملاقاتي عجيب با عباس ميرزا، نايب السلطنه، حاكم آذربايجان و فرمانده سپاه ايران داشت. ژوبر، عباس ميرزا را برخلاف ديگر اولياي دولت كه تاكنون در ماموريتش ملاقات كرده، فردي صادق و دلسوز ميداند و در خاطراتش از او نقل ميكند. او ميگويد: عباسميرزا كه از پيشرفتهاي فني و علمي اروپاييها به فكر فرو رفته بود، از سرِ درد سوالهايي را با مني كه برايش نماينده فرانسه و مغرب زمين بودم، مطرح كرد. او چنين پرسيد: «نميدانم اين قدرتي كه شما «اروپاييها» را بر ما مسلط كرده، چه چيزي و آنچه موجب ضعف ما و ترقي شماست، چيست؟
شما در جنگيدن قشون و فتح كردن و به كار بردن قواي عقليه متبحريد، حال آنكه ما در جهل و شغب غوطهوريم و به ندرت آتيه را در نظر ميگيريم.
مگر جمعيت و حاصلخيزي و ثروت مشرق زمين از اروپا كمتر است؟ يا آفتاب كه قبل از رسيدن به شما، به ما ميتابد، تاثيرات مفيدش در سر ما كمتر از شماست؟
يا خدايي كه مراحمش بر جميع ذرات عالم يكسان است، خواسته شما را بر ما برتري دهد؟
گمان نميكنم.
اجنبي حرف بزن! بگو من چه بايد بكنم كه ايرانيان را هشيار نمايم؟»
شايد اولين جواب به اين سوال را بتوان در هشت سال مدافعه ملت ما در نبرد با صدام دانست كه تمام غرب و شرق جهان به پشتيبانياش شتافتند ولي باز هم نتوانستند در مقابل اراده ملت ايران به جايي برسند.
اما از دفاع هشت ساله و خوداتكايي نظامي امروزه خودمان كه بگذريم، با راهپيمايي بازگشت مردمان غزه به شمال سرزمينشان هم شايد جوابي دقيقتر براي آن سوال عباس ميرزا بيابيم.
وقتي نتانياهو، بايدن و تمامي غرب با همه تجهيزات تكنولوژيكي خود به معنايي كامل در مقابله خواسته مردمي يا دستان خالي در هر چهار بعد نظامي، اطلاعاتي، سياسي و مردمي، به سختي شكست ميخورند، مشخص شد كه ديگر تاثيرات آفتاب در سر ما شرقيان كم از غربيان نيست و دوره ديگري از تاريخ با توسل به عبرتها و الگوهاي اين ماجرا براي ما شرقيان فرا رسيده است.
براي روشن شدن ماجرا ميتوان خيلي سريع و كوتاه به اين چند نكته پرداخت:
اسراييل، نتانياهو و پشتيبانانش يعني همه دولتهاي غرب، در بعد نظامي و اطلاعاتي، آنچه ميتوانستند در اين يكسال و نيم نسلكشي بكنند، كردند و آنچه ميتوانستند از ابزار جنگي غير از بمب هستهاي براي كشتن زنان، كودكان و مردمان بيدفاع غزه استفاده كنند، كردند. اما نه تنها به بزرگترين اهداف خود كه حذف ادامه مقاومت اين مردم براي آزادي سرزمينشان بود، نرسيدند، بلكه حتي با تمام ابزارهاي جاسوسي و پرواز مداوم پهپادها و حتي با تطميع اين مردمان با جوايز ده ميليون دلاريشان براي خيانت و پشت كردن به مقاومت به كمترين دستاورد براي رسيدن به هدف اوليه يعني شناسايي محل نگهداري اسراي خود و بعد آزادي با روش نظامي و بعد بوق و كرنا در دستگاههاي تبليغاتي هم دست پيدا نكردند.
در بعد سياسي هم ميبينيم كه امروزه توفاني در اذهان مردم جهان برپا شده و براي هميشه ابهت همراه با اغراق و مظلومنمايي هميشگي صهيونيستها بر سر گور قربانيان ماجراي هولوكاست شكسته شده. هولوكاستي كه در همه سالهاي پس از جنگ جهاني دوم، تنها بهانهاي بود در دستشان تا ملتهاي كاملا بيگناه شرقي را در همان گور خود كنده هولوكاست، زنده به گور كنند.
حالا اين بهانه به سلاحي كم اثر براي توجيه جناياتشان تبديل شده و نتيجهاش تنفر كل مردم جهان از نتانياهو و دولت افراطياش و شناخته شدن نظاميان اسراييلي در هنگام سفر به ديگر كشورها به عنوان جنايتكاران جنگي است.
افتادن اين نقاب مظلومنمايي و ديده شدن كراهت واقعي چهره شيطاني صهيونيسم و مهمتر از آن، تجربه جديد «توانستن واقعي شرقيان» در مقابل روي جهانيان، آينده وحشتناكي را براي امنيت هميشگي فروشندگان تسليحات و جنگطلبان غربي در منطقه رقم خواهد زد.
در آخر ميتوان گفت راهپيمايي بازگشت يك ميليوني اين مردم رنجديده به خانههاي مخروبه آبا و اجداديشان در غزه، دانسته و نادانسته تنها يك پيام ابدي به فراسوي تاريخ در گذشته و آينده خواهد داشت تا عباس ميرزاها هم در تاريخ فرياد زنند:
اي ژوبر
بالاخره ما شرقيها هم توانستيم.