گروه اجتماعي
نوشتن درباره آلودگي هوا به يك موضوع تكراري تبديل شده و بدتر اين است كه اين نوشتنها هيچ خاصيتي هم ندارد.طي يك سال اخير، هيچ روزي نبوده كه سازمان هواشناسي در پيشبينيهاي خود خبر از آلودگي هواي شهرهاي چند استان ندهد و هشدارهاي زرد و نارنجي درباره كاهش كيفيت هواي شهرهاي صنعتي و پرجمعيت صادر نكرده باشد ولي نه اين هشدارها و پيشبينيها تاثيري در بهبود هواي شهرها داشته و نه براي اجراي موثر قوانين مرتبط با بهبود كيفيت هوا تدبير بازدارندهاي انديشيده شده است.ظرف هفتههاي اخير و در ايام تشديد آلودگي هوا در شهرهاي پرجمعيت، دولت چهاردهم هم به تعطيلي فيزيكي مراكز آموزشي و دستگاههاي دولتي و دستور به دوركاري متوسل شده بدون توجه به اينكه به جاي تعطيل كردن شهرها، چاره ديگري بايد در دستور كار قرار بگيرد چون هم منابع ثابت و متحرك آلاينده هوا مشخص است و هم قانون هواي پاك كه سال 1396 تصويب شد، تكليف دولتها براي بهبود كيفيت هوا را مشخص كرده اما همانطور كه رييس سازمان حفاظت محيطزيست در هفته ملي هواي پاك اعلام كرد، اين قانون طي 7 سال اخير به درستي اجرا نشده و بنابراين، دولتها مهمترين مقصران وضع فعلي هستند.
با آنكه تعطيل شدن شهرها به دليل تشديد آلودگي هوا، بارها توسط كارشناسان مورد انتقاد قرار گرفته و درباره خسارات اقتصادي چنين تصميمي هشدار دادهاند، بيتوجهي به اين هشدارها و تكرار تعطيليها نشان ميدهد كه دولت چهاردهم نيز مانند باقي همتايان خود، همتي براي مقابله جدي با مقصران كاهش كيفيت هواي شهرهاي بزرگ و پرجمعيت و صنعتي ندارد.
باز هم تعطيلي؟
از هفته گذشته اداره كل هواشناسي تهران در پيشبينيهاي خود خبر داد كه از 9 بهمن و تا نيمه هفته جاري، كيفيت هواي پايتخت كاهش خواهد يافت.در حالي كه اين پيشبيني در قالب هشدار زرد مطرح شده بود و تاكيد ميكرد كه شدت آلايندهها در مناطق مركزي و جنوبي پايتخت و در واقع در نقاط تجمع فعاليت مراكز تجاري و اداري يا سكونت اقشار متوسط و فرودست پايتخت، بيشتر از ساير مناطق خواهد بود، اداره كل هواشناسي استان تهران به شهروندان توصيه كرد كه با توجه به تداوم آلودگي هواي پايتخت تا نيمه هفته جاري، از تردد غير ضروري در سطح شهر خودداري كرده و به جاي استفاده از خودروي شخصي، با ناوگان حمل و نقل عمومي تردد كنند.
اين پيشبيني هم از پايان هفته محقق شد چنانكه طي دو روز اخير، كيفيت هواي تهران با آلاينده ذرات معلق كمتر از 2.5 ميكرون، به وضع ناسالم رسيد و با وجود آنكه به دنبال مصوبه كارگروه اضطرار هواي پايتخت، استانداري تهران ديروز دستور به توقف فعاليت مدارس پايتخت و مراكز توليد شن و ماسه و ممنوعيت فروش طرح ترافيك داده بود و مقرر كرده بود كه طرح زوج و فرد هم از در منزل اجرا شود و انتظار ميرفت كه با كاهش ترددها، شرايط بهتري را شاهد باشيم ولي ديروز كيفيت هواي پايتخت از روز جمعه هم بدتر شد چنانكه شاخص كيفيت هواي روز جمعه تهران 141 بود ولي ديروز اين شاخص تا 150 افزايش داشت و ارتفاعات سپيدپوش تهران كه تا هفته گذشته، چشماندازي دلپذير براي ساكنان پايتخت داشت، از ساعات اوليه ديروز و تا هنگام غروب و تاريكي هوا، پشت غباري از ذرات معلق پنهان ماند.ديروز شركت كنترل كيفيت هوا هم در گزارشي اعلام كرد كه از ابتداي امسال و تا روز 13بهمن فقط 5 روز كيفيت هواي تهران در وضعيت پاك بوده و ساكنان پايتخت، 127 روز از سال جاري را در هواي ناسالم نفس كشيدهاند.
اما تصميم دولت به تعطيلي دوباره پايتخت، ديروز شوراي شهر تهران را به برگزاري جلسه فوقالعاده با محور انتقاد از تكرار تعطيليها واداشت و يكي از منتقدان هم سيد جعفر تشكري هاشمي؛ رييس كميسيون عمران و حمل و نقل شوراي شهر تهران بود كه تصميمگيري در خصوص وضعيت آلودگي هوا را «شرمآور» دانست و گفت: «در طول سال چند روز بايد تنها راهكار موجود تعطيلي مدارس و ادارات باشد؟ گويا هيچ اقدام موثري براي عبور از اين بحران صورت نميگيرد و سوال اين است كه آيا ما تنها كشوري در دنيا هستيم كه با اين پديده مواجهيم؟ منشأ اين آلودگيها مشخص است. اگر از شهر تهران بيرون برويم، حتي در فاصلهاي نه چندان دور، اين دود غالب بر هواي شهر مشاهده ميشود. اين دود ناشي از عملكرد ناصحيح خودروهاي فرسوده، خودروهاي غيراستاندارد و استفاده بيش از حد از خودروي شخصي است. اين عوامل باعث شده كه جان مردم همچنان به عنوان ارزانترين سرمايه، به فنا برود. انگار پذيرفتهايم كه مرگ ناشي از آلودگي هوا امري بديهي است. طبق گفته وزير بهداشت، سالانه ۵۰ هزار نفر در كشور به دليل آلودگي هوا جان خود را از دست ميدهند و اين رقم، بيش از دو برابر كشتهشدگان تصادفات رانندگي است؛ تصادفاتي كه ما را در رديف بدترين كشورها به لحاظ تلفات قرار داده است. حال اين سوال پيش ميآيد كه دولت، مسوولان و مقامات چه اقدامي كردهاند؟ به عنوان نمايندگان مردم در شوراي شهر تهران، چه اقدام موثري انجام دادهايم كه بتواند اين معضل را حل كند؟ آيا واقعا براي حل اين مشكل تا پاي جان تلاش ميكنيم يا به راهحلهاي موقتي و سطحي بسنده كردهايم؟»
البته پايتخت، تنها شهر كشور نيست كه اغلب روزهاي سال را با هواي آلوده سپري ميكند؛ علاوه بر گزارشهاي مكرري كه در طول سال درباره كاهش شديد كيفيت هوا در بسياري از شهرهاي استان خوزستان منتشر ميشود، شهروندان باقي استانها و بهخصوص، ساكنان شهرهايي در مجاورت نواحي دچار خشكسالي شديد و نيروگاههاي مازوتسوز و صنايع آلاينده و از جمله، شهرهاي زابل و ايرانشهر و اراك و شازند و اصفهان و قم و مشهد هم شانس تنفس هواي پاك و سالم را از دست دادهاند.
هم هواي آلوده و هم بيآبي
مشكل آلودگي هوا با كاهش بارشها مضاعف خواهد شد.اين هشداري است كه احد وظيفه؛ رييس مركز ملي اقليم و مديريت بحران خشكسالي سازمان هواشناسي كشور در گفتوگو با «اعتماد» مطرح ميكند.مبناي اين هشدار هم گزارشهاي مكرر سازمان هواشناسي درباره كاهش بارشها و تاثير اين كاهش بر منابع آبي موجود و در نهايت، كيفيت زندگي شهروندان ايراني است.طبق آخرين گزارش اين سازمان، در سال آبي جاري (از ابتداي مهر تا ۱۱ بهمن) با كاهش ۵۱.۱ درصدي بارشها مواجهيم و مجموع بارشها در اين بازه 131 روزه ۵۰.۵ ميليمتر بوده و در ميان تمام استانهاي كشور، فقط استان مازندران بيش از ميانگين بلندمدت بارش دريافت كرده ولي بارندگي در ساير استانها كمتر از حد نرمال بوده چنانكه طبق گزارش سازمان هواشناسي كشور، استان كهگيلويه و بوير احمد ۷۸.۸ درصد كمتر از حد نرمال بارش داشته كه بين تمام استانها بدترين وضع را دارد و براي استان تهران هم كاهش 39.7 درصدي بارش ثبت شده است.
نتيجه نهايي اين گزارش كه به تناوب هم بهروز رساني ميشود اين است كه همزماني كاهش بارشها با برداشت بيرويه از منابع آبي و تشديد خشكسالي در اقصي نقاط كشور، دست به دست هم داده تا كيفيت زندگي براي شهروندان ايراني دشوارتر شود.
وظيفه، در جواب اولين سوال «اعتماد» درباره دليل تداوم آلودگي هوا با وجود تعطيليهاي مكرر مراكز آموزشي و دولتي ميگويد: «براي مقابله با آلودگي هوا قانون داريم ولي قانون به هر دليلي اجرا نشده يا خيلي ناقص اجرا شده و بنابراين، آنچه بايد در عمل اتفاق بيفتد، شاهد نيستيم. مهمترين منبع آلودگي هواي تهران، حمل و نقل و تردد تعداد زياد خودروهاست، اما مديريت ترافيك هم در اين وضع تاثير دارد. بسياري اوقات از معبري عبور ميكنيم و شاهد گره ترافيكي هستيم ولي وقتي كمي جلوتر ميرويم و ميبينيم كه ادامه خيابان يا بزرگراه باز است، متوجه ميشويم كه گره ترافيكي مربوط به ازدحام خودروها در يك دوربرگردان است. همين ازدحام و تراكم خودرو، ميتواند گذر از يك مسير يك كيلومتري را تا 40 دقيقه به تاخير بيندازد و همين تاخير 40 دقيقهاي به معناي روشن ماندن خودرو و مصرف سوخت تا 40 دقيقه بيشتر است و همين 40 دقيقه تاخير با اين تبعات در تشديد آلودگي هوا تاثير دارد وقتي در نظر بگيريم كه دهها خودرو به دليل همين ازدحام و ترافيك، 40 دقيقه بيشتر روشن ميمانند و 40 دقيقه بيشتر سوخت مصرف ميكنند. البته فرهنگ رانندگي ما هم دچار اشكال است و متاسفانه رفتارهاي غلط رانندگان هم هيچ بازخورد منفي براي راننده ندارد در حالي كه در دنياي متمدن اين رفتارها به هيچ وجه پذيرفته نيست ولي در ايران، رفتارهاي غلط در هنگام رانندگي، عادي شده است. اما دليل ديگري كه بايد به عنوان عامل تداوم آلودگي هواي تهران مورد توجه قرار بگيرد، فقر جامعه است. گفته ميشود كه در هر روز، حدود 4 ميليون خودرو از شهرستانها و شهركهاي اطراف تهران وارد پايتخت شده و شبها از شهر خارج ميشوند. اين افراد اگر ميتوانستند در شهر تهران منزل بگيرند، اين رفت و آمد را به خودشان تحميل نميكردند ولي شرايط اقتصادي و فقر جامعه چنين شرايطي را رقم زده و اين وضع، چيزي جز فاصله طبقاتي نيست و البته بخشي از معضل آلودگي هواي تهران هم ناشي از همين فاصله طبقاتي است، چون افرادي به دليل قدرت خريد پايينتر، مجبورند دهها كيلومتر از پايتخت فاصله بگيرند و ورود و خروج چندباره به شهر داشته باشند كه همين رفت و آمدها، هم باعث اتلاف وقت و زمان شهروندان ميشود و هم سوخت بيشتري در اين رفت و آمدها توسط خودروها مصرف ميشود كه حتما اين مصرف سوخت بيشتر، مهمترين دليل آلودگي هواي تهران است. به نظر ميرسد كه مهمترين راهحل آلودگي هواي تهران، تدابيري براي كاهش مصرف سوخت است، چون قطعا از بين بردن فقر و فاصله طبقاتي كار سادهاي نيست و در يك جامعه آرماني محقق ميشود كه البته چنين جامعهاي هم از دسترس و تصور و واقعيت بسيار دور است. اما راهحلي كه در دنياي واقعي قابل دسترسي است، اين است كه مثلا براي تردد اين تعداد زياد موتورسيكلتها تدبيري بينديشيم، چون موتورسيكلتها، آلايندگي بالايي دارند. اغلب موتورسيكلتها توسط اقشار فرودست جامعه مورد استفاده قرار ميگيرد و البته تعداد زيادي از موتورسيكلتها هم ابزار امرار معاش اين قشر هستند. راهكار حل بخش زيادي از معضل آلايندگي اين موتورسيكلتها اين است كه موتورهاي بنزيني به موتور برقي تبديل شوند، چون اين راهكار در بسياري از كشورها اجرا شده و به نتيجه رسيده است.»
وظيفه در جواب سوال ديگر «اعتماد» درباره تاثير بارشها بر افزايش آلودگي هوا ميگويد: «حتما كاهش بارندگي در افزايش آلودگي هوا موثر است، چون افزايش بارش، به معناي افزايش تعداد روزهاي داراي جو و موج فعال است و موجهاي فعال با ايجاد اختلاف فشار، باد ايجاد ميكنند و وزش باد هم آلودگي را پخش و پراكنده ميكند در حالي كه به دنبال افزايش تعداد روزهاي داراي سكون نسبي، وزش باد كاهش مييابد و جريان باد از دشت به كوه و از كوه به دشت اطراف تهران محدود ميشود كه اين جابهجايي ضعيف، توان تخليه آلودگي پايتخت را نداشته و آلايندههايي كه در سطح پايين ميمانند، به دليل وارونگي دمايي در هواي پايتخت انباشته ميشوند.»
وظيفه تاكيد ميكند كه چنين شرايطي، محدود به تهران نيست و ميگويد: «در هر شهري كه آلايندههاي هوا داريم با همين وضع مواجهيم، چون سيستمهاي زمستاني، جبههاي بزرگ مقياس هستند و بخش مهمي از كشور را در برميگيرند و به محض اينكه سيستم فعال نداريم و در سكون هستيم، تابش شبانه به دليل آسمان داغ و رطوبت ناكافي باعث شكلگيري وارونگي دمايي خواهد شد. ايران يك منطقه روي فلات است و ارتفاع متوسط كل سرزمينمان در حد كيلومتر است و هر چه ارتفاع بالاتر باشد، دماي هوا در زمستانها پايينتر است در حالي كه يكي از مهمترين عوامل تغيير دماي هوا، همين ميزان ارتفاع است. با توجه به اين شرايط و گستردگي ايران روي فلات، وارونگي دمايي شرايط طبيعي اين سرزمين محسوب ميشود. در چنين شرايطي، اگر سيستم زمستاني فعالي نباشد، جابهجايي و وزش بادي هم نيست و وارونگي دمايي به اضافه آلايندههاي توليد شده از منابع مختلف حمل و نقل و صنايع و منازل، در شهر انباشت ميشود. البته از ساير دلايل منجر به آلايندگي هواي شهرها و استانها نبايد غافل شد. به عنوان مثال، در استان خوزستان با پديده خيزش گرد و خاك مواجهيم و پارسال هم آتشسوزي هورالعظيم آلودگي زيادي براي ساكنان اين استان ايجاد كرد. تابستان پارسال در استان سيستان و بلوچستان هم شاهد خيزش شديد توفانهاي خاك بوديم. اين استان هم از بادهاي شديد شمالي و معروف به بادهاي 120 روزه در عذاب بود و هم با گرد و خاك گسترده دست و پنجه نرم ميكرد، چون شمال استان سيستان و بلوچستان دچار خشكسالي بسيار شديد است و خشكي درياچهها و از جمله خشكي درياچه هامون هم، دليل ايجاد كانونهاي گرد و غبار داخلي است كه البته تبعات ايجاد چنين كانوني، بروز بيماري تنفسي و بينايي براي ساكنان منطقه است. در باقي استانها هم شرايط مشابه بابت آلودگي هوا شاهديم اگرچه كه ممكن است دلايل متفاوتي داشته باشد. مثلا در فصل زمستان در شهرهاي صنعتي مثل اراك و تهران كه هم كانون جمعيت است و هم در ميان صنايع آلاينده محصور شده، آلودگي هوا بيشتر است ولي مشكل مهم امروز ما، كاهش بارندگيهاست كه حتما بر تشديد آلودگي هوا تاثيرگذار است.»
وظيفه در توضيح شرايط پيش روي كشور با توجه به كاهش بارشها در سال آبي جاري ميگويد: «تا اين ماه از سال، بارندگي امسال مثل پارسال است. پارسال هم از ابتداي پاييز شاهد بارش خوبي بوديم كه كمبود بارش نيمه اول سال را جبران كرد. پارسال در اوايل بهمن ماه حتي نسبت به بارشهاي نيمه دوم سال خوشبين بوديم و اميدوار بوديم شرايط بهبود پيدا كند ولي امسال اين خوشبيني وجود ندارد و كمبود بارش امسال، خيلي زياد و شديد است و نگراني ما اين است كه كمبود بارش، ادامه پيدا كند و سال آبيمان بسيار كم بارش بشود كه در اين صورت با كمبود منابع آب مواجه خواهيم بود و اين كم بارشي ميتواند يك خطر بسيار جدي در مورد امنيت غذايي به دليل كاهش برداشت كشاورزان و خسارات كشاورزي ايجاد كند علاوه بر اينكه تامين آب شرب برخي شهرها و به خصوص استانهاي البرز و تهران به دليل افت ذخاير سدها دچار مشكل خواهد شد. به نظر ميرسد كه لازم است همانطور كه براي مصرف انرژي، كمپين كاهش دو درجه ميگذاريم و از مردم ميخواهيم دماي منزل را تا دو درجه كاهش بدهند تا ناترازي كمبود انرژي با كمك همديگر جبران شود، براي مصرف آب هم نيازمند چنين كمپين و درخواستي هستيم. البته شايد در حال حاضر كمبود منابع آبي چندان محسوس نباشد، چون در فصل سرد سال هستيم ولي به محض پايان دوره سرما، عواقب اين كمبود آشكار ميشود. پيشبينيها به ما ميگويد كه ادامه سال آبي ما با كم بارشي همراه خواهد بود كه اميدواريم اين پيشبينيها صحت نداشته باشد و سال آبي خوبي داشته باشيم ولي در حال حاضر، چشماندازها چندان اميدواركننده نيست و احتمال قوي بر اين است كه در ادامه سال آبي مصادف با ماههاي ميلادي فوريه و مارس و آوريل (بهمن و اسفند امسال و فروردين سال آينده) كم بارشيها ادامه يابد كه در اين صورت وضعيت بغرنجي هم از نظر توليدات كشاورزي و هم از نظر دسترسي به آب شرب مورد نياز شهرها ايجاد خواهد شد.»
وظيفه در توضيح دليل اين نگراني ميگويد: «سامانههاي بزرگ مقياس با تاثيرات جهاني، الگوهاي بزرگ مقياس جوي را تحت تاثير قرار ميدهند و معروفترين سامانههاي بزرگ مقياس، النينو و لانيناست. النينو، فاز گرم اقيانوس آرام و لانينا، فاز خنثي و سرد اقيانوس آرام است و امسال با پديده لانينا مواجهيم. گزارشها به ما نشان ميدهد كه در سالهاي وقوع لانينا، دماي آبهاي اقيانوس هند و اقيانوس آرام، گردشهاي جوي ناقل رطوبت به سمت ما، ضعيفتر ميشوند و سيستمهاي جوي فعالي كه از روي ايران گذر ميكنند با رطوبت كافي همراه نميشوند و مقدار بارشي كه توليد ميكنند كمتر از مقدار طبيعي خواهد بود. به همين دليل نگرانيم كه در ادامه سال، بارش كافي براي جبران كم بارشيهاي قبل نداشته باشيم، چون براي همين مدتي كه سپري كردهايم، بايد حداقل 60 درصد بارش سال را دريافت كرده باشيم كه چنين ميزان بارشي را شاهد نبودهايم. البته دولت به وظايف خود براي كنترل منابع آبي واقف است و با ذخيره آب در سدها و با كنترل مصارف آب در بخش كشاورزي، حتما اقدامات موثري در اين زمينه خواهد داشت ولي چند روز بعد با پايان ماه بهمن و از ابتداي اسفند، خانهتكانيها شروع ميشود كه اين ماه، يكي از دورههاي پرمصرف آب و به خصوص، آب شرب در كشور است آن هم در حالي كه آب شرب، بخش بسيار كوچكي از منابع آبي كشور است و بنابراين، بايد با يك عزم همگاني براي صرفهجويي در مصرف آب تلاش كنيم.»