احزاب، تشكلها و افق توسعه پايدار ايران
نورالدين آهي
آغاز دهه فجر، فرصتي براي بازخواني آرمانهاي انقلاب اسلامي است؛ آرمانهايي كه بر مردمسالاري، مشاركت عمومي و توسعه پايدار استوار بودهاند. امامخميني (ره) با تاكيد بر اهميت نقش مردم در سرنوشت خود، احزاب و تشكلها را بازوان اصلي جامعه در مسير پيشرفت و عدالت ميدانستند. مقام معظم رهبري نيز در تبيين حكمراني مطلوب، بر جايگاه ويژه تحزب و نقش نخبگان در تصميمسازيهاي كلان كشور تاكيد كردهاند: «بدون حضور و نقشآفريني مردم، پيشرفت و عدالت محقق نخواهد شد.» توسعه پايدار، تنها در بستر تعامل و انسجام ملي محقق ميشود و اين مهم، بدون احزاب و تشكلهاي قدرتمند، مردمنهاد و متعهد، مسير دشواري خواهد داشت. احزاب، نهتنها ابزار رقابت سياسي، بلكه ساز و كار نهادينه شدهاي براي توليد انديشه، كادرسازي نخبگان و ايجاد گفتمانهاي پيشرو در مسير توسعهاند. در اين ميان، ايران امروز بيش از هميشه نيازمند حكمرانياي است كه ميان تحزب و سياستگذاري توسعهگرا پيوند برقرار كند. نگاهي به تجربه كشورهاي توسعهيافته نشان ميدهد كه جوامعي كه به احزاب و تشكلهاي مدني ميدان دادهاند، توانستهاند بستر گفتوگو، تصميمگيري كارآمد و كاهش تعارضات اجتماعي را فراهم سازند.
همانطور كه نلسون ماندلا ميگويد: «رشد يك ملت، نه در منابع طبيعي، بلكه در توانايي مردم آن براي همانديشي و همافزايي است.» در ايران نيز، بايد از نگاه امنيتزده به تحزب عبور كرد و احزاب را نه تنها ابزار انتخابات، بلكه موتور محرك توسعه و اصلاحات پايدار دانست. امروز در آستانه ورود به دوراني جديد از سياستگذاري توسعهگرا، ضروري است كه از نگاه سنتي به احزاب عبور كنيم و آنها را به عنوان شركاي كليدي حكمراني خوب بپذيريم. آينده ايران، در گرو تعامل سازنده ميان سياست، جامعه و اقتصاد است و اين تعامل، جز با نهادينهسازي فرهنگ تحزب و تشكلگرايي علمي و متعهدانه محقق نخواهد شد. در اين مسير، بايد به اين پرسش كليدي بينديشيم: چگونه ميتوانيم احزاب و تشكلها را از سطح نهادهاي موسمي و انتخاباتي، به ساختارهايي اثرگذار در فرآيند تصميمگيري ملي و توسعه پايدار ارتقا دهيم؟ اين پرسشي است كه پاسخ به آن، آينده حكمراني در ايران را رقم خواهد زد.
با تمام مشغلههاي موجود ليكن بر خود واجب ميدانم در اين خصوص بيشتر بنويسم انشاءالله.
به اميد ايراني آباد و سربلند.
مشاور امور احزاب و تشكلهاي رييسجمهور