• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5585 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱ مهر

نعمت عزيزم! بدرود

فياض زاهد

خبر تلخ را برادرم #فرامرز_ زاهد داد. #نعمت_احمدي_نسب، رفيق، همفكر، همراه، همكار دانشگاهي‌ام‌ دار فاني را وداع كرد. راستش چهارشنبه قبل كه به اتفاق دكتر #مجيد_ رجبي به ديدارش رفته بوديم حسي ناخوشايند به من مي‌گفت اين آخرين ديدار است.
فردايش دوباره به بيمارستان آتيه رفتم اما ممنوع‌الملاقات شده بود. جمعه و ‌شنبه هم با همسر فداكارشان در تماس بودم اما نعمت از پوشش دستگاه‌هاي احيا خارج نشده بود. من و نعمت دوستاني نزديك بوديم. از سال ۸۵ عضو هيات علمي #تهران_مركزي بوديم. من به خاطر او پس از اخراج از #دانشگاه_علامه و به اصرار #آيت‌الله_هاشمي_رفسنجاني به آن دانشگاه رفتم. نعمت علاوه بر تحصيل در رشته حقوق، در رشته تاريخ هم تحصيل‌كرده بود. شاگرد بزرگاني چون، باستاني پاريزي، عبدالحسين زرين‌كوب، زرياب خويي، احسان اشراقي، عبدالحسين نوايي، رضا شعباني، احسان اشراقي... بود. استادي مسلم با حافظه‌اي مثال‌زدني. بخش مهمي از زندگي علمي من با نعمت احمدي گره خورده است. ما پايان‌نامه‌هاي بسياري را هدايت كرديم. بسيار سفر كرديم و خاطرات بسياري را رقم زديم. اما گمانم آن قامت استوار را دو‌ حادثه بر زمين افكند. ممنوع‌التدريسي از دانشگاه و ممنوع‌الوكاله شدنش در سال قبل. چهارشنبه پيش كه براي آخرين بار ديدمش، گفت: مرا تحقير كردند! من و دكتر رجبي هر دو دلداري‌اش داديم. من گفتم تو بزرگي و بزرگ‌تر شدي! دكتر رجبي گفت منتظريم چند واحد تدريس بگذاريم. به گمان خود مي‌خواستيم به او‌ روحيه بدهيم! او در حالي از دانشگاه كنار گذاشته شد كه سالياني دراز طول خواهد كشيد تا شايد؛ شايد، استادي چون او تربيت و به جامعه علمي معرفي شود. نعمت وكيل مدافع بسياري از فعالان سياسي و روزنامه‌نگاران كشور بود. در حالي اين كلمات را مي‌نويسم كه گويا در رويا مي‌نگارم. رفتنش زود بود و خسارت‌بار. اين رحلت جانسوز را به اساتيد، روزنامه‌نگاران، جامعه حقوقدانان كشور، دانشجويانش و همسر نازنينش سهيلا و دخترانش راشا و ‌راما تسليت عرض مي‌كنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون