بيبرنامگي در آستانه آغاز سال تحصيلي جديد
محمد ملاكي
محمد ملاكي
سوم مهرماه انتظارها به سر ميرسد و سال تحصيلي جديد آغاز ميشود؛ سالي كه قرار است آموزش دوباره ويترين كار خود (كنكور) را نه براساس سوابق بلكه به روال قبل 1400 و يك مرحلهاي برگزار كند، اگرچه اين نوع تصميمات شتابزده مسبوق به سابق است، از تغيير نظام آموزشي بسيار شتابزده به 6-3-3 گرفته تا تدوين سند فوق انتزاعي تحول بنيادين و توليد محتواي كتاب درسي مبتني بر ساحت ايدئولوژيكي، همه و همه بيانگر آن است كه به كمبودها و كاستيها با ديده اغماض نگريسته شد و طبيعتا براي رفع آنها چارهانديشي نشده. دو سال است كه فهرست بلندبالايي از مشكلات روي هم تلنبار شدهاند، از كمبود معلم تا افت شديد تحصيلي و بازماندگي گروهي از دانشآموزان از چرخه آموزش يا بيعدالتي و توزيع نابرابر امكانات آموزشي و بيميلي به انجام تكاليف درسي و كاهش نظم و مقررات انضباط كلاسي كه شدت بروز هريك از اين موارد با ساليان قبل توفير دارد. به اين دليل كه در دو سال گذشته، تمركز مسوولان نظام آموزشي معطوف بر اين بود كه معلمان و مديران را طبقهبندي نمايند و به تسويهحسابهاي سياسي بپردازند كه حاصل آن بازنشسته نمودن مديران ارشد دولت گذشته يا به حاشيه راندن و تغييرات گسترده بود كه حتي به قفل و كليد مدارس هم رسيده، اين حجم از برخورد و تغيير كمسابقه بوده كه دودش قطعا به چشم مباني فرهنگ آموزش نوين كه نياز روز دانشآموزان و خانوادههاي ايراني است خواهد رفت.
مساله مهمتر و نگراني شديدتر كمبود معلم است و امسال به نظر ميرسد شدت آن بيشتر هم باشد. آمارها دستكم از 300 هزار كمبود معلم حكايت دارد كه البته بخشي از اين كمبود، پنهان است و اگرچه اين موضوع با افزايش نسبت دانشآموز به معلم و افزايش تعداد دانشآموزان در هر كلاس قابل جبران است اما اين وضعيت، زمينهساز افت كيفيت آموزشي خواهد بود. بخش ديگري از اين كمبود به ويژه در مناطق روستايي و دور افتاده به شكل نبود و كمبود معلم خودش را نشان ميدهد. آموزش و پرورش براي حل اين مساله به دنبال پيادهسازي چند راهكار نادرست و ديرهنگام است، از جمله انتقال نيروي انساني از ساير دستگاهها به آموزش و پرورش و استخدام و تزريق 7 هزار طلبه به بدنه آموزش و پرورش.
اما هرچند يك يك موارد گفتهشده نشان از بازگشت قطعي جامعه به زندگاني عادي نيست بلكه مصائب يك زندگي معمولي را در خريد فرم مدرسه ۴۷۰هزار توماني، كيف مدرسه ۵۴۰هزار توماني، لوازمالتحرير حداقلي ۵۰۰هزار توماني، ثبتنام اوليه مدرسه ۳۰۰هزار توماني، كمك اجباري به مدرسه ۱ميليون توماني، هزينه جشن شكوفهها ۳۰۰هزار توماني، سرويس مدرسه ۷ميليون توماني در شروع سال تحصيلي حداقل ۱۰ميليون تومان البته براي مدرسه دولتي و اگر مدرسه غير انتفاعي بود هزينه بيش از ۳۰ ميليون تومان برآورد ميشود. حالا اگر دو فرزند مدرسهاي داشته باشيد كه داستان خيلي پيچيدهتر ميشود.
از سوي ديگر ميل گسترده به مهاجرت (انتقالي) معلمان از مناطق نابرخوردار به مناطق برخوردار همچنان بالاست و اين موضوع دانشآموزان اين مناطق را دچار محروميت مضاعف ميكند. آيا اين انتظار زيادي است كه با اجراي طرحها و اعطاي مشوقهايي، اين روند را معكوس و شاهد افزايش تقاضا براي حضور در مناطق محروم و نابرخوردار باشيم؟
يكي از دغدغهها و پرسشهايي كه نگارنده در روزهاي آخر شهريور دارد مشاهده والديني است كه پرونده به دست در مدارس و ادارات به دنبال ثبتنام و پيدا كردن مدرسه ميگردند و همانطور كه در بالا هم اشاره شده با يك مرحله شدن كنكور سيل هجوم دانشآموزان از مدارس غير دولتي به دولتي افزايش خواهد يافت و پرسش اساسي اين بود كه چرا آموزش رايگان به صورت يك مطالبه از سوي اولياي دانشآموزان مطرح نميشود؟ وقتي در قانون اساسي به صراحت تا پايان متوسطه دوم آموزش براي همه را رايگان تثبيت معنايي بخشيده.
آيا جامعه نسبت به مدرسه احساس بينيازي ميكند و اگر آري، به چه علت يا علتهايي؟! پاسخ به آن پرسشها هرچه باشد اكنون با اطمينان ميتوان گفت كه جامعه بيش از پيش به اهميت و كارآمدي نهاد مدرسه ايمان پيدا كرده و براي تداوم حيات آن خواهد كوشيد. اين بستري است كه ميتواند محل برنامهريزيها و تصميمگيريهاي مهمي براي حل چالشهاي مزمن آموزش و پرورش باشد.
به اعتقاد نگارنده يكي از عمدهترين دلايل، بازماندگي از تحصيل فقر و مصائب معيشتي است، موضوعي كه از مصاديق ناعدالتي اجتماعي و آموزشي به شمار ميرود. آموزش و پرورش بايد بازماندگي از آموزش را به عنوان يك زنگ خطر جدي براي ناعدالتي و بحرانهاي اجتماعي تلقي كند. اينكه عدهاي در كشور از حداقل امكانات تحصيلي محروم شوند، به اين مفهوم است كه آموزش و پرورش شرايط مطلوبي را براي دسترسي دانشآموزان به مدرسه فراهم نكرده است. اگرچه امنيت و اقتصاد مهم است اما در كنار اينها، آموزش و پرورش تكميلكننده و زيربناي همه اينهاست. چه بسا بخشي از ريشههاي مسائل امنيتي ما را بايد در آموزش و پرورش جستوجو كرد. با همه اين اوصاف، سال تحصيلي جديد نقاط روشن و اميدبخشي هم دارد، اينكه تجربههاي جديدي را به دست آوردهايم و آموزش مجازي زمينهاي براي ما فراهم آورده (البته براي مدارس برخوردار و غيردولتي) تا از مسير آموزش به شيوه سنتي فاصله بگيريم. آموزش برخط تغييري برآمده از بحران است و اگر بخواهيم خردمندانه به اين موضوع نگاه كنيم، آموزش مجازي ميتواند به عنوان يك مكمل اثربخش باشد و در اين راستا كسب سواد رسانهاي و مهارتهاي كار با تجهيزات الكترونيكي اهميتي مضاعف دارد.
پژوهشگر و مدير سابق آموزش و پرورش مناطق خراسان رضوي