چشم به راه نورِ سپيدهدم
حسين نورشرق
ضبط آلبوم «همه ايرانم» به آهنگسازي كامبيز روشنروان و خوانندگي بنده به بيش از چهار سال قبل برميگردد. سال 2019 بود كه اين اثر در كنسرواتوار مسكو با اركستر سمفونيك «لژي يرو» و رهبري جرمي والكر ضبط شد. اين پروژه پس از طي مراحل ميكس و مسترينگ توسط توحيد وحيد، آماده انتشار شد و از آن رونمايي به عمل آمد.
ابتدا با گفتوگوهايي كه با آقاي والكر، رهبر اركستر داشتيم، بنا شد اين كار را صرفا براي برگزاري كنسرت به انجام برسانيم. بعد از اينكه كنسرت برگزار شد، آقاي روشنروان خواستند كه خوانندگي آلبوم را بهعهده بگيرم. پيش از اين، يكي از خوانندگان خوب كشورمان، كار را در ونكوور اجرا كرده بودند.
البته ما پيش از اين هم در روسيه تجربه ضبط و اجراي آثار آهنگسازان ايراني را كه در حوزه موسيقي كلاسيك كار ميكنند، داشتهايم. دو اثر «كليدر» و «در سكوت آفتاب نيمشب» از آقاي محمدرضا درويشي را هم در مسكو ضبط كرده بوديم كه يكي از اين آثار در ايران منتشر شد و ديگري قرار است در آينده منتشر شود.
درباره اثر «همه ايرانم» بايد بگويم كه اين اثر پنج قطعه با كلام و يك قطعه آوازي دارد. دو تا از اين قطعات جديد هستند و البته اجراي آنها كمي دشوار بود ولي براي من اجراي اين دو قطعه جديد به راحتي انجام شد، اما مواجهه و سختي كار من در بازخوانيها بود كه به ترتيب اولويت به آنها اشاره ميكنم. بازخواني قطعه «مرغ سحر» دشوارتر از همه بود، بعد از آن قطعه «اي ايران» و سپس قطعه «از خون جوانان».
سختترين اثري كه من در اين سالها خواندم، بازخواني «مرغ سحر» بود، چراكه كار را همه با صداي آقاي شجريان شنيدهاند و به نوعي اين اثر متعلق به ايشان است كه بازخواني آن كار بسيار دشواري بود.
«اي ايران» را همه با صداي گرم آقاي بنان به عنوان يكي از بهترين خوانندگان معاصر شنيدهاند كه به بهترين شكل ممكن نيز اجرا شده است. «از خون جوانان وطن» اگرچه آنچنان مهر خوانندهاي را روي خود ندارد و خيليها آن را خواندهاند، اما به هر حال در حافظه شنيداري مردم وجود دارد.
من مدتها روي اين آثار به خصوص «مرغ سحر» تلاش كردم تا به بيان جديدي برسم. در مرغ سحر تمام تلاشم را كردم كه در لحنِ خواندن خود به نور، روشنايي و سپيدهدم برسم. با وجود تمام رنجي كه در اين قطعه احساس ميشود ولي در عين حال در پايان اين قطعه نوعي اميدواري هست يا حداقل تمنا و آرزويي كه مرغ سحر ناله سر كند، داغ ما را تازهتر كند و اين شبِ سياهِ تار برود و درنهايت صبح روشن بيايد. من در بازخواني آن سعي كردم كه نور، اميد، سپيدهدم و روشنايي را جلوه دهم كه اصلا كار راحتي نيست، چون موضوع صرفا روي ملودي و كلمه نيست، موضوع يك احساس، انرژي و فهم است كه فرد بايد به دور اين كلمات و ملوديها بپيچد و آنها را دراختيار مخاطب قرار دهد كه اميدوارم اين اتفاق افتاده باشد.
وقتي كه قرار بود من اين كار را به شكل كنسرت ارايه دهم هيچ نگراني خاصي نداشتم ولي وقتي كه صحبت ضبط و انتشار اين اثر به صورت آلبوم شد، ناخودآگاه در من كه آن زمان در مسكو بودم، وِلوِلهاي ايجاد كرد به اين مساله فكر كردم كه ما هنوز در صد سال گذشته خودمان ماندهايم و هنوز نياز داريم كه بگوييم «مرغ سحر ناله سر كن» و هنوز نياز داريم كه بگوييم «از خون جوانان وطن لاله دميده» غرق در اين فكر شدم كه چرا زمانه ما تغيير نميكند كه ما سراغ ديگر مفاهيم مشترك انساني برويم كه در سراسر جهان، تمامي انسانها به آنها فكر ميكنند. براي ارايه اين آثار در آلبوم ترديد داشتم، اما پس از فكر كردن متقاعد شدم كه در اصل اين كار، بازخواني نيست، بلكه تكرار يك امر مهم است كه در آن معنايي نهفته است. همه تكرارها بد نيستند وقتي يك نياز بهشمار ميروند، تكرار لازم است. براي من اين كار، رنج فراواني داشت و فهميدم كه ما هنوز در طول اين صد سال اخير فرصتي پيدا نكردهايم كه سراغ مفاهيم جديدتر برويم و هر كاري كه ميكنيم، دور خودمان ميچرخيم و دوباره به مفاهيمي برميگرديم كه دغدغه صد سال پيش و گذشتگان ما بوده است.
كماكان براي انسان ايراني همان دغدغههاي پيشين وجود دارد و مشخص نيست كه ما چه وقت ميتوانيم از اين مفاهيم كه سالها روي آن تمركز داشتيم، عبور كنيم البته كه اين مفاهيم بسيار ارزشمند هستند ولي بايد گام بعدي را هم برداشت از سويي شرط برداشتن گام بعدي كه رسيدن به مفاهيم مشترك انساني است، عبور از همين مرحله است و براي عبور از آن به تكرار مفاهيم شكل نگرفته، نيازمنديم همچون دانشآموزي كه درسي را تجديد شده و بايد دوباره آن را بگذراند تا به كلاس بعدي برود. من اميدوارم كه اين اتفاق بيفتد و بالاخره جامعه ايران از اين گذار عبور كند و به آن نور و روشنايي و سپيدهدم برسد.
خواننده آواز كلاسيك ايراني