از درياي سرخ تا مديترانه
صادق گلعنبري
در كنار تحولات جنگ در غزه، در منطقه نيز تنشهاي مرتبط با اين جنگ در روزهاي اخير بالا گرفته است. از يك سو، در دو روز اخير عملياتهاي صنعا در درياي سرخ عليه كشتيهاي اسراييل و كشتيهايی به مقصد آن افزايش قابل توجهي يافته و متعاقب آن هم برخي كمپانيهاي مهم حمل و نقل جهان عبور كشتيهاي خود از اين دريا را به حالت تعليق درآوردهاند. در مقابل هم امريكا درصدد تشكيل ائتلافي منطقهاي و بينالمللي براي مقابله با حوثيها است. از ديگر سو نيز تا حدودي تنش در جبهه شمالي اسراييل با حزبالله و پيامهاي دو طرف مبني بر احتمال عبور از قواعد درگيري و اين سطح از آتش افزايش يافته و تلآويو تهديدات خود را شدت بخشيده و از وجود طرحي براي حمله به جنوب لبنان خبر داده است. به موازات بالا گرفتن اين تنشها در دو جغرافياي جبهه پشتيبان غزه در منطقه، كورسوي تحركي ديپلماتيك نيز از دور در حال نمايان شدن است و گفته ميشود كه امروز ديداري سهجانبه ميان نخستوزير قطر، رييس سيآياي و موساد در ورشو لهستان برگزار شده كه هدف آن ازسرگيري مذاكرات براي انعقاد توافق مبادله اسرا ميان حماس و اسراييل است؛ مذاكراتي كه اين بار دشوارتر از قبل و توافق در آن نيز متفاوتتر خواهد بود و ميتواند روزنهاي در جهت پايان جنگ بگشايد. حال مشخص نيست كه آيا پيوندي معنادار ميان تشديد تحركات و پيامهاي نظامي در جبهه شمالي اسراييل و درياي سرخ و از سرگيري مذاكرات براي رسيدن به توافق مبادله اسرا وجود دارد يا خير؟ معمولا در بحبوحه جنگها قبل از شروع يك روند ديپلماتيك طرفهاي مختلف در اقدامي حساب شده پيامهاي نظامي خاصي را رد و بدل ميكنند. همچنين اين پرسش مطرح است كه آيا تشديد تهديدها عليه حزبالله و بمباران غزه ارتباطي با نزديك شدن دوره احتمالي گذار از شدت جنگ به عملياتهاي ويژه دارد؟ اما در صورت نبود اين پيوندها چه بسا اين پرسش پيش آيد كه آيا تشديد تنشها در منطقه ممكن است به نقطه انفجار برسد؟ در پاسخ ميتوان گفت كه همچنان نه حزبالله و نه اسراييل تصميمي به جنگ ندارند و در درياي سرخ نيز تا اين لحظه اقدام نظامي عليه حوثيها بعيد است و امريكا تلاش ميكند اوضاع را مديريت كند. با اين حال، اين تحولات ميدان است كه تعيين كننده خواهد بود و هيچ بعيد نيست كه اوضاع در نقطه مشخصي از كنترل خارج شود. البته منظور احتمال وقوع جنگي با طرفيت مستقيم ايران نيست كه بعيد به نظر ميرسد.
بعد از شروع جنگ غزه، نگاهها به سمت حزبالله و ايران رفت و در آن زمان هم طي يادداشتي گفته شد كه جنگي منطقهاي اتفاق نميافتد. در اين 72 روز، محور منطقهاي تحت رهبري ايران به ويژه در جنوب لبنان و يمن در سطح مشخصي وارد اين نزاع شد. اين ورود، هر چند تاثيرگذار بوده اما بازدارنده اسراييل در جنگ عليه غزه نبوده است؛ به اين معنا كه مانع تشديد جنگ و حملات ويرانگر آن نشده و ارتش اسراييل از هيچ اقدامي عليه غزه فروگذار نكرده است. در واقع حملات محور در منطقه معطوف به ارسال پيامي تهديدآميز به امريكا و اسراييل در مورد گسترش جنگ با هدف ايجاد نوعي بازدارندگي در مقابل اسراييل در جنگ غزه بود كه به مرور زمان با شكلگيري نوعي اطمينان خاطر نسبت به عدم گسترش جنگ تهديدات در اين باره نيز كارايي خود را از دست داد؛ اما اين امر نافي تاثيرگذاري اين سطح از آتش نيست. در اين ميان، اما تاثيرگذاري و فشار محور يمن از چند روز پيش در جهت فلج كردن كشتيراني جهاني در بابالمندب در درياي سرخ بيشتر شده و در صورت تداوم ميتواند تاثير خاص خود را بر جنگ غزه بگذارد. هر چند حوثيها كشتيهاي اسراييل و كشتيهاي عازم به آن را هدف خود اعلام كردهاند؛ اما همين امر برخي كمپانيهاي حمل و نقل مهم در جهان را به تعليق فعاليت خود در اين كريدور وادار كرده است. نظر به اهميت بابالمندب و عبور 8 ميليون بشكه نفت جهان از آن، تداوم و تشديد اين رويه ميتواند در آينده موجب افزايش قيمت انرژي شده و فشار شديدي بر اقتصاد جهاني وارد كند. همين حالا هم اين حملات هزينه بيمه كشتيهاي عبوري از بابالمندب را 200 درصد افزايش داده است. اين تحول باعث نگراني جدي امريكا و اروپاست و متعاقب آن واشنگتن درصدد تشكيل ائتلافي جهاني براي جلوگيري از توقف كشتيراني در بابالمندب است. در سايه تهديدات حوثيها عليه چاههاي نفت عربستان و امارات در مورد مشاركت اين دو كشور در ائتلاف پيشگفته، تحولات مهم در بابالمندب جدا از تاثيرات آن بر اقتصاد جهاني و واكنش احتمالي امريكا، ميتواند باعث شعلهور شدن مجدد جنگ در اين منطقه نيز بشود. هر چند اين جنگ پرپيامد بعيد است، ولي همه چيز بستگي به آينده تنش در اين منطقه و تحركات ائتلاف نظامي احتمالي دارد.