• ۱۴۰۳ دوشنبه ۸ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5968 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۸ بهمن

عباس عبدي واكنش‌ها به ديوارچيني رييس‌جمهور در سفر به خوزستان را بررسي مي‌كند

شبيه‌سازي تلخ

پزشكيان سياستمدار پوپوليست نيست

گروه سياسي

هر چند مردم، فعالان سياسي و اصحاب رسانه عادت كرده‌اند هر حركت، هر سفر، هر صحبت و هر كنش رييس‌جمهور با حاشيه‌اي از سوي طيف‌هاي راديكال و تندرو و مخالفان دولت مواجه شود، اما اطلاق عنوان «پوپوليست» از سوي برخي افراد و جريانات و رسانه‌ها به رفتار عادي مسعود پزشكيان در پوشيدن لباس كارگري و ديوارچيني در خوزستان از آن دست حاشيه‌سازي‌هايي است كه با هيچ منطق و فكت و داده‌اي همخوان نيست. در لغتنامه، واژه پوپوليست اين‌گونه تعريف شده است: «آموزه و روشي سياسي در طرفداري يا طرفدار نشان دادن از حقوق و علايق مردم عامه در برابر گروه نخبه و كارشناس». در واقع دولت‌هاي پوپوليست، مفهوم مردم (يا توده) را تا حد مقدس و باوري بنيادين بالا برده و آن را در برابر ديدگاه‌هاي كارشناسي و رويكردهاي نخبگي قرار مي‌دهند. پوپوليست‌ها خواسته مردم را عين و نماد حق و حقيقت مي‌دانند و با اين فرضيه كه آنچه عوام مي‌گويند درست و صحيح است، ديدگاه‌هاي كارشناسي را پس مي‌زنند. طي دهه‌هاي اخير، دولت محمود احمدي‌نژاد نماد چنين دولتي محسوب مي‌شد. چهره‌اي كه بدون نگراني از عواقب اظهاراتش خطاب به كشورهاي غربي و شوراي امنيت سازمان ملل متحد اعلام مي‌كرد: «آنقدر قطعنامه تحريمي عليه ايران صادر كنيد تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود.» او در عين حال 800ميليارد دلار درآمدهاي نفتي نجومي ايران را صرف پروژه‌هاي غيرمتعارف و غيرمولدي چون مسكن مهر و... كرد. در نقطه مقابل، با بررسي حيات سياسي مسعود پزشكيان و گفتماني كه او بر بلنداي آن توانست راي اكثريت ايرانيان را در انتخابات تيرماه 1403 كسب كند، به هيچ عنوان چنين رفتارهايي را نمي‌توان رديابي كرد. نه تنها چنين رويكردي در مرام و عملكرد مسعود پزشكيان وجود نداشته، بلكه او «اجماع نخبگاني» را به عنوان يكي از اركان و اضلاع اصلي گفتمان خود وارد ميدان كنشگري سياسي و خطاب به مردم ايران عنوان كرد هر طرح، لايحه، ايده و ديدگاهي را تنها در صورتي عملياتي مي‌كند كه مهر اجماع نخبگان و كارشناسان آن حوزه مشخص بر تاركش نشسته باشد. او همچنين به كساني كه به او راي داده بودند، گفت كه مطالبات آنها را تا مرحله‌اي دنبال مي‌كند كه منافع بلندمدت آنها را تامين كند و مورد تاييد نخبگان باشد و هرگز براي خوشايند آنها دست به اقدامي نمي‌زند. عباس عبدي، فعال سياسي اصلاح‌طلب با توجه به بازخوردهاي وسيعي كه موضوع ديوارچيني رييس‌جمهور و معاون اول اجرايي‌اش در فضاي رسانه‌اي و شبكه‌هاي اجتماعي داشته، در قالب يك يادداشت تحليلي تلاش كرده نوري به ابعاد پنهان موضوعي بتاباند كه اين روزها بازخوردهاي وسيعي در فضاي عمومي ايران داشته است.

مشاركت عملي آقاي پزشكيان در ساختن ديوارهاي يك مدرسه بازتاب‌هاي گوناگوني داشت و اغلب منفي بود، از اين رو بخش‌هاي رسانه‌اي مرتبط با دولت كوشيدند كه در دفاع از آن اقدام كنند. البته فضاي رسانه‌اي، با اين‌گونه رفتارها مخالف است، به ويژه كه هيچ خلاقيت و نوآوري در اين اقدام ديده نمي‌شد. علت مخالفت نيز روشن است مردم مار گزيده هستند كه از ريسمان سياه و سفيد مي‌ترسند. سابقه‌اي كه از احمدي‌نژاد دارند، بسيار تاثرآور است و شبيه‌سازي با اقدامات او مي‌تواند يادآور خاطره‌هاي تلخ باشند. البته نگاه و برداشت در فضاي رسانه‌اي لزوما مشابه نگاه اكثريت مردم نيست ولي در هر حال خيلي مهم است. براي فهم نگاه همه مردم بايد نظرسنجي كرد. در اين يادداشت مي‌خواهم اين رفتار آقاي پزشكيان را تحليل و درك كنم.
اول اينكه مساله آموزش و فقر آموزشي به ويژه در غياب ساختمان‌ها و فضاي آموزشي ِ مناسب يكي از دغدغه بسيار مهم و درستي است. آموزش و بي‌عدالتي آموزشي بايد دغدغه همه ما باشد، به ويژه آموزش ابتدايي و متوسطه. از سوي ديگر وي راه‌حل آن را در كار جهادي و حتي بدون بودجه دولتي جست‌وجو مي‌كند، تجربه‌اي كه پيش‌تر و در گذشته در حوزه خانه‌هاي بهداشت و نيز مدارس داشته است. تاكيد پزشكيان بر دو حوزه آموزش و بهداشت و بهره‌مندي مردم از حداقلي از امكانات اين دو بخش، سياست خوب و كاملا قابل دفاعي است. بنابراين ساخت مدرسه در مناطقي كه كودكان و نوجوانان دسترسي به آن ندارند، مي‌تواند و بايد سياست داراي فوريت تلقي شود.
همچنين به نظر من پزشكيان يك سياستمدار پوپوليست و عوام‌فريب نيست. علت هم روشن است. او در قيد اين صندلي نيست. نيازي براي فريب دادن آگاهانه مردم ندارد. اين برخلاف سياستمداراني است كه به هر طريقي مي‌خواهند به قدرت برسند و در آنجا بمانند و در نتيجه مردم را فريب مي‌دهند. رفتار او را در انتخابات ببينيد، هيچ وعده پوپوليستي نداد. نه وعده سالي يك ميليون شغل، نه ساختن يك ميليون خانه، نه وعده تك‌رقمي كردن تورم و نه وعده آوردن نفت به سر سفره مردم را داد. سياستمدار پوپوليست در زمان انتخابات بيش از هر مقطع ديگري دست خود را رو مي‌كند. نحوه برخورد او با رقبايش بهترين دليل بر پوپوليست نبودن او است. يكي از مهم‌ترين مواردي كه در تاييد پوپوليستي او ارايه مي‌كنند، نقض پروتكل‌هاست. معتقدم كه اتفاقا اين مورد برعكس است. او اگر پوپوليست بود بايد مطابق نظر اكثريت قاطع ستادش پروتكل‌ها را رعايت مي‌كرد، ولي چون هميشه همين گونه لباس مي‌پوشيد، نپذيرفت كه خود را مطابق ميل ديگران تغيير دهد و هنوز هم همين است. به عبارت ديگر او اين رفتار را براي جلب نظر ديگران نمي‌كند، همچنان‌كه از مخالفت ديگران هم نگراني ندارد و معتقد است، اين‌گونه بوده‌ام، بالطبع همين گونه بايد باشم. البته در ديدارهاي رسمي برحسب ضرورت رعايت مي‌كند. پوپوليست با علم و كارشناسي مخالف است. در حالي كه پزشكيان بر هر دو مورد تاكيد جدي دارد، البته ممكن است گزاره‌هاي غيرعلمي و نادرست هم اظهار كند، موضوعي كه مي‌تواند براي خيلي‌ها پيش‌آيد ولي چون علم و كارشناسي را مي‌پذيرد، اين موارد قابل اصلاح است. سياستمدار پوپوليست خود را در جايگاه بالاتري از ديگران ارزيابي مي‌كند، تظاهرش به رفتارهاي مردمي، براي سوار شدن بر آنان است. اتفاقا در اين ماجراي ساختن ديوار او زير دست بناي ديوار يعني معاونش عمل مي‌كرد! شايد اين رفتار براي مديران اتو كشيده‌اي كه از ابتداي دهه ۱۳۷۰ بلاي جان مديريت كشور شده‌اند، مفيد باشد (البته شايد!) مديراني كه همراه خود كيف‌كش و كت‌كش دارند و خرج دكوراسيون اتاق‌شان سر به فلك مي‌كشد. بنابراين از زدن برچسب پوپوليسم بر اين رفتار مي‌گذرم و موافق نيستم. پس چرا مردم يا حداقل در فضاي عمومي چنين برداشتي مي‌شود؟ خيلي خلاصه معتقدم كه مردم در اين برداشت ذي‌حق هستند. چرا؟
هر رفتاري برحسب اينكه از چه كسي و در چه شرايطي صادر شود، معناي متفاوتي دارد. خنديدن رفتار پسنديده‌اي است. ولي هنگام تسليت گفتن به فرد عزادار عملي نادرست و نشانه بي‌احترامي تلقي مي‌شود. كاري كه از يك كودك پسنديده است براي يك نوجوان يا بزرگسال ناپسند است. بنابراين بايد ديد كه مردم چنين رفتاري را چگونه برداشت مي‌كنند؟ در اين شرايط اقتصادي، حتي مسائل آموزشي جامعه، آيا اين رفتار ناشي از يك اراده ناظر بر حل مسائل كشور است يا براي پوشاندن انفعال و شايد سردرگمي است؟
آقاي پزشكيان در بلوچستان گفت كه ۵۰ سال پيش هم وضع آنجا همين گونه بود و تاكنون تغييري نكرده است. شايد اين گزاره تا حدي اغراق‌آميز باشد ولي واقعيت مهمي را گفته بود. نيم قرن كه سراسر كشور متحول شده آنجا تغييري نكرده است. در خوزستان هم درباره فقر حرف مشابهي زد. ولي نمي‌گويد كه چرا چنين شده؟ آيا قبلي‌ها نمي‌خواستند مساله را حل كنند يا موضوع مهم‌تر از خواست افراد و كارگزاران است.
آيا با نهضت ساخت مدرسه مساله حل مي‌شود؟ نهضتي كه بسيار هم خوب است. سال‌هاست كه مدارس زيادي از سوي خيرين داوطلب ساخته شده، آيا بي‌عدالتي رفع شده است؟ يك رقم فساد دولت قبل ۳/۷ ميليارد دلار بود كه اگر به مدارس كشور اختصاص مي‌يافت همه صاحب مدرسه مي‌شدند و بازسازي هم مي‌شد. چرا آن فساد در دولت بود در مقابل اين وظيفه حكومت در ۵۰ سال گذشته روي زمين مانده است؟
آيا بدون بودجه اين مساله طي يك‌سال حل خواهد شد؟ يا در پايان سال مجبور به آوردن بهانه مي‌شويد؟ آيا شرايطي كه موجب شده بود ساخت همين مدرسه‌اي كه ديوارش را ساختيد، مدت‌ها دچار مشكل شود با اين اقدام نمادين شما حل شده است؟ آيا اين وضعيت ناهنجار در ديگر بخش‌هاي جامعه و دولت همچنان ادامه ندارد؟ شايد براي همه اينها پاسخي داشته باشيد، ولي مردم از آن بي‌اطلاع هستند. از نظر مردم و جامعه مساله اصلي اقتصاد و قيمت ارز و تورم و افزايش حقوق و سياست خارجي و حل تحريم‌ها و مسائل اجتماعي و... است، ولي درباره آنها سكوت مي‌شود. حتي در حوزه آموزش هم اگر چه مساله كمبود مدارس در برخي مناطق مهم است، ولي مهم‌تر از آن نابرابري در آموزش و در نتيجه نابرابري در ورودي به كنكور است كه بيداد مي‌كند. در كنار آنها افت بسيار شديد كيفيت يادگيري و نيز خروج از مدرسه يا عدم ثبت‌نام است. همچنين كيفيت پايين آموزگاران ورودي به اين نظام به دليل مسائل مرتبط با گزينش‌ها، سطح آموزش و پرورش كشور را نزولي كرده است و اين را آزمون‌هاي استاندارد بين‌المللي و معدل‌هاي دانش‌آموزان تاييد مي‌كند و از همه بدتر محتوا و رويكرد آموزشي بدون خلاقيت است كه هر چه مدرسه ساخته شود، خروجي آن همين آموزش‌هاي ناكارآمد و غيرمفيد خواهد بود. البته آقاي پزشكيان در نشست توسعه عدالت در فضاهاي آموزشي گفت كه «گام اول ساخت مدارس مناسب و رفع كمبود فضاهاي آموزشي است، در گام بعدي بايد شيوه و كيفيت آموزش ارتقا يابد. ساختمان درست كردن كه اصلا كاري ندارد، بايد در كلاس‌ها طوري آموزش دهيم كه استعدادهاي فرزندان‌مان بروز و ظهور كند و بتوانند بالا بيايند.» ولي نگفتند كه براي حل اين مسائل چه كاري كرده‌اند؟ مطابق داده‌هاي معاون وزير كار حدود ۳۰ درصد از جمعيت ۱۸ تا ۲۴ سال ايران تحصيلات متوسطه دوم را ندارند. ايران در زمينه كيفيت نظام آموزشي وضعيت خوبي ندارد و رتبه ۱۳۶ را در ميان كشورها دارد. همچنين تعداد بازماندگان از تحصيل يا ترك تحصيل‌كردگان خيلي زياد است. گام اول و گام دوم ندارد اينها را بايد انجام داد نيازي به مرحله‌بندي نيست. وزير ايشان در اين زمينه چه دستاوردي داشته است؟ اگر عقب‌گرد نداشته باشد. آقاي پزشكيان مي‌توانند توضيح دهند كه عالي‌ترين شوراي فرهنگي كشور كه معتقدند مصوبات آن قانون است چرا بايد درگير تاثير معدل كلاس دهم در كنكور باشد؟ موضوعي كه ماهيتي كارشناسي دارد و به سادگي قابل حل است، يك‌بار برقرار و يك‌بار حذف مي‌كنند. در حالي كه مسائل مهم پيش‌گفته در حوزه آموزش زمين مانده است و چه بسا بدتر هم بشود. ايشان پس از ريختن سيمان گفتند كه «اگر ما و شما در كشور بيل نزنيم، با امضا و كاغذ كار درست نمي‌شود.» حذف امضا و كاغذ منشا فساد است. اگر آنها را به جاي اصلي خود برنگردانيد با بيل زدن كاري از پيش نخواهد رفت. سال ديگر خواهيم ديد اگر بوديم.
بنابراين با وجود چنين زمينه‌هاي سياسي و اقتصادي و آموزشي است كه اقدام آقاي پزشكيان و همراهان‌شان چندان مقبول نمي‌افتد و حتي با نقد مواجه مي‌شود و با انتظارات مردم از شخص آقاي رييس‌جمهور در شرايط كنوني منطبق نيست و حتي به نادرست احساس مي‌كنند كه قصد فريب دادن آنان را دارند. به نظرم آقاي پزشكيان مي‌توانند و بايد به بازتاب‌هاي سخنراني‌ها و رفتارهاي خود نيز توجه كنند و قدري انعطاف‌پذير شوند. گرچه نيازي نيست كه مطابق ميل ديگران رفتار كنند. ولي در اين صورت ديگران هم خود را ملزم نمي‌بينند كه درك همدلانه‌اي از رفتار ايشان داشته باشند و اين آغاز پايان خواهد بود. اميدوارم چنين نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون