مارادونا را بزنيد
مهرداد احمديشيخاني
همنسلان من به احتمال زياد بازيهاي افتتاحيه جام جهاني فوتبال 1990 ايتاليا را يادشان هست؛ بازي بين آرژانتين و كامرون. آن موقع چنين مرسوم بود كه بازي افتتاحيه جام جهاني بين قهرمان دوره پيش با يكي از تيمهاي همگروه برگزار بشود و قهرمان دوره گذشته هم آرژانتين بود كه در مكزيك توانسته بود در فينال آلمان را شكست دهد. اما خاطرهاي كه در ذهن جهانيان از جام جهاني مكزيك ثبت شده بود و بيشتر از قهرماني آرژانتين جلوه ميكرد، مارادونا بود. همان كسي كه در جام جهاني 1986 براي قهرماني آرژانتين همه كار كرد و به يادماندنيترين خاطره تمام اعصار اين مسابقات، يعني آن گلي كه با دست به دروازه تيم ملي انگليس وارد كرد را به وجود آورد. گلي كه خطا بود، ولي به شكلي عجيب از چشم داور دور ماند. البته قبل از آن، مارادونا يك گل ديگر هم به ثمر رسانده بود كه آن هم حيرتانگيز بود. او از ميانه ميدان توپ را برداشت و با پشت سر گذاشتن شش، هفت بازيكن انگليسي، توپ را وارد دروازه كرد. براي مارادونا يك هدف بيشتر وجود نداشت، قهرماني آرژانتين. حالا چه با بازي منحصربهفردش درون زمين يا با تخلفي به دور از چشم داور. او فقط براي قهرماني آرژانتين تلاش ميكرد و يك تنه تيم را به جلو ميبرد. همين هم سبب شد كه اسطورهاي جاودان در فوتبال باشد و باقي چيزها برايش ذرهاي اهميت نداشت. هدف برايش فقط آرژانتين بود، كشورش. همين هم سبب شد كه خودش تبديل به هدفي براي تيمهاي مقابل شود كه اگر ميخواستند آرژانتين را شكست دهند، بايد ابتدا مارادونا را از دور خارج ميكردند و بعد حساب آرژانتين را ميرسيدند، چراكه بدون مارادونا، آرژانتين تبديل به يك تيم معمولي ميشد و شكست دادنش ديگر سخت نبود و اين همان كاري بود كه تيم ملي كامرون در بازي افتتاحيه جام جهاني 90 ايتاليا انجام داد. بازيكنان كامرون همين كار را كردند. در تمام طول بازي و هر جاي زمين كه بود، مارادونا را ميزدند و اصطلاحا «پايش را قلم ميكردند». آنقدر او را زدند كه ديگر نايي براي بازي نداشت و عاقبت، تيم كامرون، با وجود دو بازيكن اخراجي و 9 نفره شدن، تيم يازده نفره آرژانتين را يك بر صفر شكست داد. بازي كثيفي بود؟ بله كثيف بود. ولي همانطور كه آرژانتين با مارادونا در جام جهاني 86 هدفشان پيروزي به هر قيمتي بود، كامرون هم ميخواست به هر قيمتي پيروز ميدان باشد و راهش هم اين بود كه مارادونا را از روند بازي حذف كند كه كرد. اما فقط در ورزش و آن هم در فوتبال نيست كه چنين صحنههايي را ميبينيم، در عرصههايي بزرگتر و جهاني هم همين است. در آنجا هم وقتي منافع كشورها در ميان است، حمله به قدرتمندترين بازيگران ميدان براي بيرون كردن آنها از روند بازي، اتفاقي است كه حريفان اگر بتوانند از انجامش فروگذار نيستند، به خصوص اگر تيم حريف يك «مارادونا» داشته باشد. آن وقت است كه استفاده از همه تمهيدات براي حذف مارادوناي تيم حريف در دستور كار قرار ميگيرد. در دوره اصلاحات، مارادوناي كشور ما جناب آقاي خاتمي بود كه طرح گفتوگوي تمدنها در سازمان ملل توانست چنان اعتباري براي كشورمان فراهم كند كه وقتي به سفر فرانسه رفت، «ژاك شيراك» رييسجمهور آن كشور، براي استقبال از خاتمي از پلههاي «كاخ اليزه» پايين آمد تا دست رييسجمهور كشورمان را به گرمي بفشارد. بعد ما مارادونا را حذف كرديم و به جايش «معجزه هزاره سوم» آورديم.
هفت قطعنامه الزامآور عليه ايران در سازمان ملل تصويب شود و براي نمونه در يك اقدام ديگر، فاجعه كرسنت را سبب شود كه همچان نتايجش بر سر كشورمان آوار ميشود و در اين روزها بابت آن، ساختمانهاي ما را در انگلستان و هلند مصادره ميكنند. اما داستان كه تمام نشده. الان هم كه بحث مذاكرات داغ است، آنهايي كه به دنبال نابودي ايرانند، قبل از هر چيز ميخواهند مارادوناي تيم مذاكرات ايران را از صحنه خارج كنند و چه در داخل و چه در خارج، همه تلاششان براي حذف همين مارادوناست، چراكه مثل تيم كامرون در جام جهاني 90 ميدانند وقتي حريف، مارادونا نداشته باشد، شكست دادنش بسيار آسان است. مارادونايي كه بعد از آن «فضاحت معجزه هزاره سوم» توانست آب رفته را به جوي برگرداند و آن مذاكرات سنگين برجام را به نتيجه برساند. هر چند كه كاسبان تحريم، در همراهي دور اول ترامپ، برجام را آتش زدند و بعد با وعده زمستان سخت اروپا، نگذاشتند توافق به نتيجه برسد و افتخارشان اين است كه تورم را در كشور به 3/52 درصد رساندند كه از تورم زمان اشغال ايران در جنگ جهاني دوم هم بيشتر است و حالا در ميدان پاستور جمع ميشوند تا بتوانند با حذف ظريف از مذاكرات، تيم ايران را بدون مارادونا به ميدان بفرستند. راه شكست ايران در مذاكرات همين است و الا چگونه بايد «نان چرب كرسنت» را چربتر كرد؟ براي آنان كه افتخارشان، فقر و مسكنت مردم است و به كمتر از جنگ و ويراني براي ايران رضايت نميدهند، اين كارها از واجبات و مقدسات است.