كمديهاي مشنگ سينماي ايران را به كدام سو ميبرد؟
پرويز نوري
در اين يكي، دو سال اخير سينماي ايران بدجوري گرفتار كمديهايي سبك و سطحي يا به قول سازندگان آنها، مردمپسند و البته با استقبال زياد عامه تماشاگران و فروشهاي ميلياردي هم مواجه شده است. اغلب اين كمديها بر اساس فيلمهاي بنجل قديمي فارسي ساخته شده و ميشوند، با موضوعهايي پيش پا افتاده و حركات جلف، ظاهرا كمدينهاي محبوب كه هيچ نشانهاي از ذوق يا شعور در آنها ديده نميشود.
يادم ميآيد كه در قديمها كمدي، لطف و گيرايي خاصي داشت و تماشاگر را سر ذوق ميآورد و طي دو ساعت در سينما به او روحيه شاد و باطراوتي ميبخشيد. اما چه شد؟ كمدي اجارهنشينهاي داريوش مهرجويي را ميتوان الگويي براي سينماي هوشمندانه كميك ايراني به حساب آورد. فيلمي كه با مضموني بسيار مفهومبرانگيز اجتماعي و با طنزي گزنده، نه تنها مخاطب را به خنده و لذت وا ميداشت، بلكه به او ميآموخت كه در زندگي دور و برش چه ميگذرد. نظير اجارهنشينها، كمتر در سينماي ما به وجود آمد. نه كمدينويس آن وجود داشت و نه سازندهاي كه بتواند موضوعي بكر را به تصوير برگرداند. از اين رو سينماي كمدي رفته رفته به هرز رفت، كمديهاي نازل با موضوعهاي مشنگ و تكراري جاي آن نوع كمديهاي هوشمندانه را گرفت. كمديهايي كه با كپي و برداشت از قديميها ساخته ميشد و فقط به آنها رنگ و لعاب تازه ميبخشيدند، اما موضوع همان بود بيآنكه كمترين ذوق و هنري در آنها ديده شود. وقتي به قديمها برميگرديم و امروز پارهاي از آن كمديها را مجددا ميبينم، حيرت ميكنم، واقعا چه اراجيفي به عنوان كمدي تحويل عامه مردم ميدادند، به اين بهانه كه دوست دارند!
البته در مواردي هم درست ميگفتند، چون ناگهان يك كمدي غيرقابل تصور مبتذل با فروش سرسامآوري مواجه ميشد و آدم را انگشت به دهان به جا ميگذاشت!
اما چرا تماشاگر از تماشاي چنين كمديهاي بيارزشي لذت ميبرد؟ دليل آن شايد به عادات سطحينگري و علاقه او به موضوعهايي ساده و بدون انديشيدن باشد. اين تنها مشكل سينماي ايران نيست، بلكه در همه جاي دنيا وجود دارد، نگاه كنيد به كمديهاي امروز هاليوودي و نوع نگرش كمديسازان فعلي. كجا رفتند آن سازندگان فهيم و با شعوري چون بيلي وايلدر يا بليك ادواردز؟
مهمترين اشكال در ارايه كمديهايي از اين دست استقبال عامه مردم از آنهاست، زيرا هر قدر كه تماشاگر را به سطحينگري و سبك فكري سوق دهيد او بيشتر به چنين نوع فيلمهايي عادت ميكند، روزگاري كمديهاي ايران، در دست پرويز خطيبي يا حسين مدني بود هر چند كه به مرور ساختههاي بياهميت آنها از سوي تماشاگران صاحب ذوق و فهيم پس زده شد. از اواخر دهه پنجاه به بعد سينماي كمدي راه پيشرفت را طي كرد.
داريوش مهرجويي «آقاي هالو» را ساخت، بهرام بيضايي «عمو سبيلو » را با مضموني گيرا به وجود آورد. ناصر تقوايي با سريال فوقالعاده «دايي جان ناپلئون» كمدي ايراني را به اوج رساند و بعدا هم اي ايران را در حال و هوايي غير معمول ارايه داد.
با اين حل، كمدي در سالهاي بعد دچار تغيير شد. سينماروها به گونه ديگري به كمدي تمايل نشان دادند باوجودي كه سامان مقدم كمدي «مكس» را درباره شخصيتي لسآنجلسي كه به ايران برگشته با ديد و نگاه تازهاي ساخت، اما متاسفانه فيلم در همان ابتداي نمايش بهرغم استقبال فراوان، از پرده سينماها برداشته شد.
همانگونه كه فيلم بعدياش صدسال به اين سالها، اين فيلمساز بعدتر «نهنگ عنبر 1 و 2» را در مايههاي عجيب و غريب به وجود آورد. با همه اين احوال هنوز كمدي به حال و روز امروز نيفتاده بود.
در همين زمانها غفلتا، رامبد جوان به سبك كمدي نئورئاليستيهاي ايتاليايي «ورود آقايان ممنوع» را ساخت كه نه تنها ارزش سينمايي داشت كه بلكه مورد توجه و استقبال مردم هم قرار گرفت.
ليكن از همه چشمگيرتر كمدي درخشان كمال تبريزي «مارمولك» بود كه نگاهها را به سوي طنز و هزل خاص معطوف گرداند. اين فيلمساز قبلا هم در نوع كمدي زيركانه از خود مهارت نشان داده بود و جنگ را مايه طنزآميزي براي كمدي «ليلي با من است» به كار گرفته بود. حتي رخشان بنياعتماد هم كارش را با كمديهاي «خارج از محدوده» و «زرد قناري» آغاز كرد و همينطور تهمينه ميلاني «ابتدا ديگه چه خبر» و سپس «تسويه حساب» را ساخت. دو كمدي ديگرش «آتش بس 1 و 2» ركورد شكست.
البته لازم به ذكر است در يكي، دو سال اخير، يكسري كمدي هم ظاهرا با «نگاه نو» خيل تماشاگران را به سينماها كشانده است.
از جمله «آپاراتچي» حكايت يك نقاش ساختماني كه عشق فيلم ساختن دارد و مدام با مشكلات درگير ميشود. كمدي ديگر «سال گربه» كه به ماجراهاي خندهآور مردي متولد سال گربه ميپردازد كه با فروش زياد همراه شده است. همچنين كمدي «صبحانه با زرافهها» كه به دليل موضوع آن مدتي از نمايش آن جلوگيري به عمل آمد. همچنين تعدادي كمديهاي مشنگ و كم اهميت از قماش تمساح خوني، تگزاس 3، زودپز، جوجه تيغي، ديناميت، عامه را مجذوب خود كرد كه اين كمديها نشان ميدهد سينماي كمدي ايران دارد به كدام سو ميرود؟