كمبود آب در پرآبترين استان ايران
محمد درويش
همانطور كه استاندار گيلان چند روز پيش از آن سخن گفت ما در بسياري از مسائل و مشكلات با ناترازي تصميمگيريها و كسوف خرد روبهرو هستيم. سال گذشته ۷۱ ميليون نفر از شهري در ايتاليا كه ۵۰ هزار نفر جمعيت دارد، بازديد كردهاند و مهمترين محل درآمد آن شهر همين بازديدكنندهها هستند. دولتها در سال ميلياردها دلار هزينه ميكنند كه به شهرها و مناطق مختلف گردشگر جذب كنند اما ما در كشور با يك خطاي مديريتي كاري كرديم كه گردشگري كه وارد استان ميشود به جاي آوردن بركت به آن استان، با خود زحمت بياورد. شگفتانگيز است و بايد براي آن زرشك طلايي درنظر بگيريم زيرا بدون هيچ تبليغي، كلي گردشگر وارد منطقه ميشود و به جاي توليد ثروت از اين گردشگر، باعث دردسرشان ميشود.
چطور است كه شهر ونيز ميتواند بيش از ۷۰ ميليون مسافر در سال را بپذيرد و مشكلي برايش پيش نيايد و استان گيلان كه صدها برابر ونيز وسعت دارد با دو تا سه ميليون گردشگر كه وارد آن ميشوند تمام زندگي و نظام مديريتي محيطزيست آن از هم ميپاشد.
اين نشاندهنده فقر شديد مديريتي است و اينكه مسووليتها به افراد اشتباه داده شده است، افرادي كه هيچ تخصصي در حوزهاي كه مسووليت گرفتهاند، ندارند، چنين فاجعهاي را رقم زدهاند.
استان گيلان پرآبترين استان ايران است و ميزان بارشهاي آسماني استان، چهار برابر متوسط نياز مردم گيلان است و الان در اين استان با جيرهبندي آب و كمبود آن در بخش كشاروزي روبهرو هستيم. استاني كه با حفر 3 تا ۵ متر از زمين آن، به آب ميرسيد چرا بايد با كمبود آب روبهرو باشد.
مديران استان گيلان، واقعا كار بزرگي را انجام دادهاند كه در يك استان پر آب با شبح كم آبي روبهرو هستيم.
اين كار خيلي مهم است و شايد اگر هزاران كارشناس هم دور هم مينشستند، نميتوانستند چنين معجزه مديريت معكوسي كه در گيلان اتفاق افتاده است را انجام بدهند. وقتي درباره كم آبي با مسوولان صحبت ميكنيم، ميگويند؛ آب هست اما كيفيت ندارد چون ما براي ساخت تصفيهخانه بودجه نداريم در نتيجه شيرابهها، پسابها و آبهاي خاكستري وارد آبهاي زيرزميني استان ميشود و مجبوريم براي آب شرب با كيفيت مردم شريف گيلان سد بسازيم و درختان را قطع كنيم و نرخ فرسايش را افزايش دهيم.
همانطور كه استاندار ميگويد؛ اگر ۳۰۰ ميليون دلار داشته باشند مشكل حل ميشود اما ميگويند كه اين مبلغ را نداريم درحالي كه دهها برابر اين مبلغ، بودجه دارند كه در بالا دست سد بسازند.
شفارود، پلرود و لاسك بوستان را به كارگاه سدسازي تبديل كردهاند. چطور است كه براي ساخت سدها بودجه وجود دارد و در عين حال تصفيهخانه بندرانزلي، نخستين سري كارمندان آن بازنشسته شدهاند اما هنوز پروژه آن تمام نشده است و ميگويند ۴۰۰ ميليارد تومان پول نداريم.
به شهيد چمران گفتند براي اينكه پستي را قبول كني، تعهد لازم است يا تخصص. سريع پاسخ داد؛ تعهد و بلافاصله ادامه داد؛ اگر مديري متعهد باشد، امكان ندارد پستي را قبول كند كه در آن تخصصي ندارد.
اين مساله از زماني آغاز شد كه ما براي انتخاب مديران، تخصص را درنظر نگرفتيم و فقط گفتيم شهروند درجه يك، خودي و از جناح خودمان باشد. اين فاجعه از همينجا شروع شد تا جايي كه رييسجمهور هم هفته گذشته در اين باره صحبت كرد و گفت؛ ميگويم چرا فلاني مديركل شده است؟ پاسخ ميدهند؛ چون حزب الهي است درحالي كه مگر حزب الهي بودن براي مدير بودن كافي است. آش به اندازهاي شور شده كه موجب اعتراض رييسجمهور هم شده است. بيش از چهل سال است كه اين ماجرا آغاز شده.
به نظر ميرسد وقتي چنين استانداري به گيلان آمده است كه شجاعت طرح مساله را هم دارد، اين مشكل حل خواهد شد، چراكه ما به مديراني شجاع و بادرايت نياز داريم.
طبق قانون و برنامه ۵ ساله چهارم بايد روي سكونتگاههايي كه كنار دريا هستند تصفيهخانه ايجاد و قانون مديريت پسماند اجرا ميشد. بايد سراغ تصفيه شيرابهها و تفكيك زباله از مبدا ميرفتند و همچنين در زمينه بازيافت زبالههاي خشك و تبديل زبالههاي تر به كمپوست يا استقرار زبالهسوزهاي سازگار با محيطزيست كار ميكردند.
اين موارد بيش از ۲۰ سال است كه در قانون ۵ ساله چهارم پيشبيني شده است در حال حاضر هم فقط بايد اين قوانين اجرا شود و در اين زمينه حتي نياز به وضع قوانين جديد نداريم.
اين قوانين به دليل فقر مديران خردمند و شجاع، انتخاب دوستان به جاي متخصصين و افراد اشتباهي تاكنون روي زمين مانده است، زيرا اولويت موضوع را درك نكردهاند.
در حال حاضر استاندار مشكل را شناخته است و استانداري كه ميتواند تيم كارشناسي كاربلد در استان خود بچيند، اگر بودجه را دراختيار بگيرد، اين مشكلات را حل خواهد كرد.
كنشگر و پژوهشگر محيطزيست