• ۱۴۰۳ شنبه ۶ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5966 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۶ بهمن

گرد فراموشي روي بافت تاريخي اهواز

«شهرسازي بلدوزري» دركمين بافت تاريخي اهواز

نادره وائلي‌زاده

«عكس‌هاي سه‌سال پيش «شارع‌الشيوخ»، نشان مي‌دهد ديوارهاي اين كوچه بلندتر بود كه در اين مدت فروريخته. همين قابي كه باقي مانده هم نمي‌توانيم بگوييم ماندگار است و معلوم نيست تصوير آينده اينجا چگونه خواهد بود.» راوي «داستان اهواز»، سرنوشت مبهم «محله عامري» را اينگونه توصيف مي‌كند. اولين محله اهواز كه نامش برگرفته از خاندان «عامري»، از قبايل عرب و از قديمي‌ترين ساكنان اهواز است.

ديوارهاي سنگي «شارع الشيوخ» كه به كوچه كناري هم شناخته مي‌شود، روزبه‌روز كوتاه‌تر مي‌شود. از اين خانه‌ها كه روزي محل گردهمايي و مذاكره بزرگان اهواز بود، حالا ديگر جز نامي نمانده است. كوچه‌هاي تاريخي «محله عامري» در قلب شهر، رنگ مي‌بازد و جابه‌جايش آپارتمان سبز مي‌شود.

زنگ خطر تخريب بافت تاريخي اهواز سال‌هاست به صدا درآمده. اعتراض دوستداران ميراث فرهنگي اما نتوانسته تخلفات و مجوزهاي بي‌ضابطه را متوقف كند و هر چند يك‌بار خبري از هجوم بلدوزرها به خانه‌ها و كوچه‌هاي تاريخي به گوش مي‌رسد؛ در حالي كه شهرداري اهواز و اداره ميراث فرهنگي توپ را به زمين ديگري مي‌اندازند.

حالا فراخوان‌هاي گروه «داستان اهواز» براي گردشگري در بافت تاريخي اهواز، وضعيت حفاظت از اين محله‌هاي قديمي را دوباره به ميان آورده است. اين گروه، با همكاري جمعي از دوستداران ميراث فرهنگي، كه سه سال پيش كارش را با يك پيج اينستاگرام و معرفي بناهاي باارزش شهر شروع كرده بود حالا از شهروندان براي گردشگري در بافت تاريخي دعوت كرده كه با استقبال مواجه شده است: «ما با راه رفتن در شهر مسير خودمون رو پيدا مي‌كنيم و به درك جديدي از هويت شهر مي‌رسيم. باهم در محله‌هاي اهواز به اميد دستيابي به داستان‌ها و روايت‌هاي اون قدم مي‌زنيم. تاريخ رو مرور مي‌كنيم و حال رو تماشا.»

 

بر بستر سنگي كارون

«ما در شمالي‌ترين نقطه گداره‎هاي سنگي هستيم. ساحل كارون در جوار محله عامري سطح سنگي بالاتري نسبت به ديگر نقاط دارد. اين عامل مهمي است كه باعث مي‌شود سكونت در اينجا شكل بگيرد. اينجا جايي است كه مجبوري توقف كنيد. چه از جنوب بيايي يا از شمال، جايي است كه لاجرم بايد توقف كنيد و عامل شكل‌گيري اهواز همين است. كارون، طولاني‌ترين رودخانه ايران در اين قسمت از دشت آبرفتي خوزستان وقفه‌اي در مسير خود پيدا مي‌كند كه زمينه‌ساز شكل‌گيري شهرهاي باستاني و همچنين بازار پررونقي شده بود كه تا قرن پنجم هجري با نام سوق‌الاهواز زبان‌زد بوده است.» اينها را جعفر مجتهد موسوي، راهنماي گروه «داستان اهواز» كه عضو اين گروه و مدرس دانشگاه شهيد چمران اهواز است مي‌گويد.

صبح سرد زمستاني، گروه داستان اهواز گردش در محله عامري را از ابتداي بازار روز شروع مي‌كند. راهش را از ميان مغازه‌ها و بساطي‌هاي رنگي ميوه و سبزي باز مي‌كند و به كوچه‌هاي باريك و پيچ‌در‌پيچ سرازير مي‌شود. بعضي‌ها براي عكاس‌ها دست تكان مي‌دهند و برخي كنجكاو هستند كه اين راهپيمايي براي چيست و به خانه‌هاي‌شان دعوت مي‌كنند.

«اهواز در جاهايي از تاريخ خاموش است و در جاهايي دوباره روشن مي‌شود.» مجتهدموسوي توضيح مي‌دهد: «توجه دولت مركزي به اهواز زماني جلب مي‌شود كه كانال سوئز افتتاح شد و كشتيراني در كارون از مسير خليج فارس تا اهواز امكان‌پذير مي‌شود. در آن زمان انگليسي‌ها در خوزستان حضور داشتند و دولت قاجار هم مي‌خواست پايگاهي در اهواز داشته باشد و قلعه حشمت‌الدوله در اين زمان در محله عامري بنا مي‌شود. حشمت‌الدوله در آن دوره حاكم خوزستان بود و اين قلعه شايد تنها يك يا دو دهه كاربرد داشته. اين يك قلعه نظامي است، در واقع قرار بود قواي نظامي دولت دوباره جايي پيدا كند در سرزميني كه تقريبا فراموشش كرده بود و نفوذي در آن نداشت. چرا كه آخرين محلي كه دولت نفوذ داشته شوشتر بوده.» اهالي محله عامري اما اين قلعه را به نام «قلعه شيخ نبهان اول» مي‌شناسند و معتقدند قلعه حشمت‌الدوله در شمال اهواز در منطقه ملي‌راه بوده كه اكنون اثر چنداني از آن باقي نمانده است. «شيخ نبهان اول» بزرگ طايفه عامري كه نخستين مسجد اهواز و بخش زيادي از محله عامري متعلق به او بوده است.

گروه داستان اهواز صبحانه و چاي و قهوه عربي را مهمان «عمو هادي» از قديمي‌هاي محله عامري است: «اهواز شهر محرومي است و اين محله محروم‌تر. صداي ما را برسانيد شايد بتوانيد براي اينجا كاري كنيد.»

 

ديوارهاي سنگي هزارساله

كوچه‌هاي سنگي محله عامري تقريبا ناشناس است و تاكنون كمتر درباره آنها صحبت شده و كمتر كسي از اهميت آنها اطلاع دارد. مجتهدموسوي مي‌گويد: «قبلا خانه‌هاي سنگي زيادي در محله عامري بوده، ولي الان طبق برآوردي كه كرديم حدود 20 پلاك باقي مانده كه اين نمونه ديوارهاي سنگي را دارند و البته از نظر ارزش تاريخي درجات متفاوتي دارند. نشانه‌ها و گزارش‌هايي داريم كه مي‌گويد اين سنگ‌ها قدمت زيادي دارند و از جاي ديگري (احتمالا ويرانه‌هاي يك شهر تاريخي) برداشته شدند و با آنها ديوارهاي‌شان را ساختند. اين سنگ‌ها شسته شده و باران خورده‌اند و قدمت‌شان به يك هزار سال يا يك هزار و پانصد سال مي‌رسد كه نشان مي‌دهد در عامري مي‌توانيم به گذشته دورتر سفر كنيم. ساختار شبكه معابر و كوچه‌هاي عامري هم يادگاري از پيشينه باستاني شهر است. كوچه‌هايي كه متفاوت از شبكه شطرنجي بافت شهري اهواز، به صورت تدريجي و طبيعي متناسب با عوارض زمين و جهت رودخانه شكل گرفته است. بافت كنوني محله عامري بر روي همان شبكه معابر شكل گرفته است.»

 

انكار تاريخ

بافت تاريخي بخشي از شهرهاي امروزي است كه در آن ساختمان‌ها و بناها و آثار ارزشمند معماري و تاريخي وجود دارد. اهواز يكي از هفت شهر خوزستان است كه در سال ۸۷ به عنوان شهرهاي داراي بافت تاريخي معرفي شدند. مصوبه شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران در ارديبهشت ۱۳۹۶ نيز محدوده تاريخي ۱۶۸ شهر كشور از جمله اهواز، آبادان، بهبهان، دزفول، رامهرمز و شوشتر را ابلاغ كرده است. بافت تاريخي اهواز در مناطق يك، ۲ و ۷ است و تشكيل شهرداري‌ بافت تاكنون بارها وعده داده شده. با اين حال شهرداري اهواز، هميشه يكي از متهمان تخريب بافت تاريخي اهواز بوده كه هيچگاه اراده‌اي براي حفاظت نشان نداده است. الياس دره‌شويي شهردار منطقه يك اهواز در يك نشست خبري در مهر ماه 1392 رسما بافت تاريخي اهواز را انكار كرد: « 23 سال است كه در اهواز به عنوان معمار فعاليت مي‌كنم و در اين شهر بافت تاريخي نمي‌شناسم ولي بافت فرسوده مي‌شناسم. مركز شهر اهواز داراي بافت تاريخي نيست و هيچگونه نقشه‌اي از بافت تاريخي در اين منطقه به شهرداري ابلاغ نشده است.» اين در حالي است كه احياي «محله عامري» مهر‌ماه 1392 در نشست «بررسي بافت‌هاي فرسوده شهري اهواز: چالش‌ها و راهكارها» در شهرداري اهواز به عنوان «محله نمونه گردشگري» پيشنهاد شده بود. حالا مجتهدموسوي مي‌گويد: «ما مي‌خواهيم محله عامري به عنوان بافت تاريخي به رسميت شناخته شود. هم شهروندان و هم مسوولان متوجه شوند كه ما با محدوده‌اي طرف هستيم كه با تعريف بافت تاريخي بايد به آن نگاه شود. يعني ساخت و سازها در راستاي حفاظت از بافت تاريخي باشد. بناها شناسايي و حريم آنها مشخص شود و هر ساختمان جديدي متناسب با ضوابط بافت تاريخي يا محله طراحي شود. كاربري‌هاي تازه‌اي براي محله عامري ايجاد شود و بعضي از كاربري‌ها و فعاليت‌ها تقويت شود و رويدادهايي شكل بگيرد كه چهره كنوني محله را دگرگون كند، مشابه اتفاق‌هايي كه در خيلي از شهرها مثل بوشهر افتاده.»

او گام نخست را تغيير نگاه‌ها نسبت به محله عامري مي‌داند: «در اين‌ صورت كم‌كم قوانين هم تغيير مي‌كند و برخوردها هم بهتر مي‌شود. اولين قدم را مي‌شود خود مردم و اهالي بردارند. عمدتا طرح‌هاي شهري طرح‌هايي هستند كه مردم را ناديده مي‌گرفتند ولي ما دوست داريم مسيري طي شود كه مردم در آن موثر باشند. بخشي از كار به عهده مردم است كه ساكنان محله و ساير مردم شهر بايد در آن مشاركت كنند. اهالي محله با گشاده‌رويي ميزبان افرادي هستند كه براي گردش و بازديد به محله مي‌آيند. مردم شهر هم به تدريج متوجه ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد و ديدني محله عامري مي‌شوند. گام ديگر اصلاح زيرساخت‌هاي محله و سرمايه‌گذاري در آن است كه بخش دولتي و خصوصي بايد در اين راه همراهي كنند. هر طرحي كه در اين محله انجام شود بايد با همكاري مردم محله و در راستاي بهبود كيفيت زندگي آنها باشد. مهم‌ترين ارزش در محله عامري مردمي هستند كه با سابقه طولاني سكونت در آن پيوندهاي مستحكمي با يكديگر و با محل زندگي خود ايجاد كرده‌اند.»

 

حفاظت نصفه و نيمه

با گذشت بيش از 15‌سال از معرفي بافت تاريخي اهواز اما آنطور كه زهره پرويزي رييس اداره ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي اهواز به اعتماد مي‌گويد: «برنامه اداره ميراث براي صيانت از بافت تاريخي پايش مستمر است». او ادامه مي‌دهد: «اقداماتي از قبيل ثبت آثار واجد ارزش انجام مي‌شود كه مقدمه‌اي براي حفاظت از بافت تاريخي است. هرسال نيز اعتباراتي اختصاص مي‌يابد كه به دليل گستردگي بافت قطعا اين مبالغ كافي نيست و با ابلاغ قانون حفاظت از بافت تاريخي در سال 1398 ساير ارگان‌ها خصوصا شهرداري و راه و شهرسازي نيز وظايفي در حفاظت دارند كه متاسفانه كمتر به اين مقوله پرداخته‌اند. شهرداري طبق قانون مكلف به تخصيص اعتبار است و انتظار مي‌رود كه دوشادوش ميراث باشد.»

به گفته پرويزي، «مطالعات بافت تاريخي اهواز با هدف تهيه ضوابط اختصاصي از سال 1401 آغاز شده و در مرحله تصويب نهايي است كه پس از تصويب در كارگروه استاني طبق روال در شوراي عالي شهرسازي و معماري ارايه مي‌شود.»

قانون حمايت از مرمت و احياي بافت‌هاي تاريخي فرهنگي، شهرداري‌ها و شوراي شهرها را به عنوان يكي از نهادهاي مسوول در حفظ و احياي بافت تاريخي معرفي كرده و ماده ۱۴ اين قانون شهرداري و شوراي شهرهاي داراي بافت تاريخي فرهنگي مصوب را مكلف كرده در تخصيص بودجه عمراني سالانه شهر، اين بافت‌ها را در اولويت قرار دهند.

حجت‌الاسلام جاسم موسي‌پور رييس سابق كميسيون فرهنگي شوراي شهر اهواز پيش از اين از اداره ميراث انتقاد كرده و گفته بود: «به رغم اعلام آمادگي و اختصاص رديف بودجه در سال‌هاي ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ براي احياي بافت تاريخي اهواز به ويژه محله عامري، اداره ميراث فرهنگي حتي يك طرح براي احياي اين بافت ارايه نكرده است.»

پرويزي با اشاره به تكليف شهرداري‌ها براي اخذ استعلام براي صدور پروانه در محدوده بافت تاريخي مي‌گويد: «پارسال و امسال به‌طور ميانگين 10 مجوز در بافت از سوي شهرداري صادر شده كه پاسخ استعلامات را داديم و طبق اين مجوزها بلامانع بوده چون هيچ آثار واجد ارزشي مجاور آپارتمان‌ها وجود نداشت.»

 

دغدغه‌هاي سرنوشت اهواز

«مطالعات حفاظت و احيا و ضوابط اختصاصي محدوده بافت تاريخي اهواز» توسط دانشگاه شهيد چمران اهواز با مسووليت دكتر روح‌الله مجتهدزاده عضو هيات علمي گروه معماري انجام و شهريور 1402 به اداره كل ميراث خوزستان تحويل شد كه در حال حاضر مراحل تصويب نهايي را طي مي‌كند. اين طرح براي كل بافت تاريخي به مساحت حدودي 377 هكتار تهيه شده كه پيش از اين از سوي وزارت ميراث فرهنگي مصوب و ابلاغ شده بود كه معادل 2درصد مساحت اهواز است.

آنطور كه مجتهدزاده به «اعتماد» مي‌گويد: «ارزش بافت در تمام اين پهنه يكسان نيست و يكي از كارهايي كه در اين مطالعات انجام گرفت اين بود كه براساس معيارهاي «ارزش تاريخي»، «ارزش احيايي» و «ارزش بازآفريني فرهنگي» نوعي نقشه پهنه‌بندي ارزش‌گذاري از بافت تهيه شد و در فرآيند تدوين ضوابط براي هر پهنه براساس اهميت ارزشي آن، براساس برآيند معيارهاي سه‌گانه بالا، تصميم‌گيري شد. از اين رو ضوابط در برخي پهنه‌ها سخت‌گيرانه‌تر و در برخي انعطاف‌پذيرتر است.»

يكي ديگر از كارهاي تازه در اين مطالعات ارائه چارچوب محلات بافت تاريخي براساس تركيبي از مطالعات تاريخي و اجتماعي است. مجتهدزاده توضيح مي‌دهد: «براي اين منظور علاوه بر مطالعه تاريخي دقيق و مستند فرآيند توسعه شهر، يك فرآيند مطالعه عميق شهرنگاري نيز توسط گروهي از جوانان انجام گرفت كه از رشته‌هاي مختلف بودند و شايد مهم‌ترين وجه اشتراك آنها دغدغه مسوولانه نسبت به سرنوشت شهر بود. حاصل اين فعاليت علاوه بر كمك به مطالعات اجتماعي طرح تدوين ضوابط، به شكل‌گيري نوعي كنش مردم‌نهاد اجتماعي- حفاظتي مرتبط با بافت تاريخي اهواز نيز انجاميد كه در نوع خود تجربه تازه‌اي است.»

 

زخم‌هاي «شهرسازي چاقويي»

بافت تاريخي اهواز در اين مطالعات به 10 محله و 5 كوي (زيرمحله) تقسيم شده: محله عامري (شامل دو كوي خزعليه و صخيريه)؛ محله سي‌متري (شامل كوي‌هاي جواهري، پل‌سياه و هفده‌شهريور)؛ محله باغ معين، محله بازار، محله ريسندگي، محله باغ شيخ، محله مركز‌شهر يا نادري، محله صابئين مندايي، محله زند و محله آخرآسفالت.

مجتهدزاده معتقد است: «تخريب بافت‌هاي تاريخي منحصر به اهواز نيست؛ بليه‌اي است كه كمابيش در همه ايران مبتلا به آنيم. علت آن‌هم چيزي نيست جز «جهل». به‌فرموده مولاناي بزرگ «آفتي نبود بتر از ناشناخت»؛ به نظر من تخريب بافت‌هاي تاريخي از همان «ناشناخت» يا «بي‌معرفتي» مورد اشاره مولوي سرچشمه مي‌گيرد؛ وگرنه در جهاني كه گردشگري يكي از بزرگ‌ترين صنايع آن است و به عنوان مثال در سال 2019 (يعني در آستانه كرونا) جايگاه سومين صنعت بزرگ جهان را در اختيار داشته، نابود كردن بافت‌هاي تاريخي كه بزرگ‌ترين منابع و سرمايه‌هاي گردشگري‌اند هيچ دليلي نمي‌تواند داشته باشد؛ يعني با هيچ صغرا-كبرايي نمي‌توان اين سرمايه‌سوزي و تخريب غيرعقلاني را تابع منطق و استدلال عقلي توصيف كرد. به عنوان مثال مگر ما در اهواز زمين‌هاي خالي و محلات توسعه‌نيافته كم داريم كه بايد كمبود مسكن‌مان را در اين دو درصد ميراث به‌شدت‌واجد ارزش شهر، آن هم با آپارتمان‌سازي‌هاي به‌شدت بد و بي‌كيفيت جبران كنيم؟!»

اين استاد دانشگاه علت ديگر، پس از جهل را ساختار حاكم بر شهرداري‌ها مي‌داند: «ساختار شهرداري‌ها مبتني بر خودگرداني است كه اين به خودي خود بد نيست، اما آنجا بد مي‌شود كه شهرداري تنها منبع درآمد خود را بر فروش تراكم و در واقع فروش شهر قرار مي‌دهد و به اين ترتيب مرغوب‌ترين زمين‌هاي شهر، كه بافت‌هاي تاريخي در همه‌جا در زمره چنين زمين‌هايي هستند، را وجه‌المعامله خود با انبوه‌سازاني مي‌سازد كه آنها نيز معمولا جز سود كلان و آسان به چيز ديگري نمي‌انديشند. پيداست در چنين معامله‌اي (براي هر دو‌طرف) ارزش هرچيز به قابليت فوري آن براي تبديل به پول وابسته است، لذا ساختمان‌هاي قديمي شهر ارزشي ندارد جز به‌قدر قيمت ضايعاتش؛ چون معرفت و شناختي هم در كار نيست، از اين نظر فرقي ميان بناهاي تاريخي و غيرتاريخي نيست. البته اگر بنايي ثبت ميراث ملي باشد قضيه كمي فرق مي‌كند، اما همان‌جا هم به‌مصداق موارد متعددي نظير سراي عجم، بالكن دهدشتي و كارخانه ريسندگي اين چرخه سوداگري راهي براي تخريب و ويراني مي‌يابد.»

او مي‌گويد: «سرانجام سومين علت نگاه قديمي حاكم بر ذهن برخي مديران شهري در نهادهاي مختلف، اعم از شهرداري، راه‌وشهرسازي، و حتي گاه ميراث فرهنگي، در ارتباط با مقوله بافت‌هاي تاريخي است. مطابق اين نگاه حفاظت كل يك بافت ضرورتي ندارد و تنها كافيست شما برخي از دانه‌هاي واجد ارزش يك بافت را شناسايي و حفاظت و مابقي آن را به سبكي مدرن و امروزي نوسازي كنيد. منظور از سبك مدرن هم در اين نگاه چيزي است كه در ادبيات شهرسازي به «شهرسازي بولدوزري» يا «شهرسازي چاقويي» مشهور است.» اين روش كه در ادبيات مرمت شهري با عنوان «مداخله نوگرايانه» از آن ياد مي‌شود، در اروپاي قرن نوزدهم ابداع شد و تا پس از جنگ جهاني دوم در غرب رايج بود؛ اما آنطور كه مجتهدزاده مي‌گويد: «از آن زمان تا امروز، كه قريب 80 سال مي‌گذرد، اين نگاه در غرب به‌شدت تغيير كرده تا جايي كه آن را مخرب و غيرعلمي مي‌شمارند، اما متاسفانه در اذهان برخي مديران ما هنوز خريدار دارد. من در گفت‌وگو با اين دوستان و دانشجويانم معمولا اين مثال را مي‌زنم كه اين نگاه به آن مي‌ماند كه شما براي فرار از سرما ارزشمندترين كتاب‌هاي خطي ميراث گذشتگان‌تان را كه سرشار از تجارب زندگي و پيام‌هاي اخلاقي است به ميان آوريد و تعدادي از برگ‌هاي آن را كه خط زيباتر يا نقش گيراتري دارد، جدا كنيد و مابقي را آتش بزنيد! پيداست‌آتش‌زدن چند‌ده‌جلد كتاب مشكل سرمازدگي شما را حل نخواهد كرد، اما باعث خواهد شد تا شما علاوه بر سرما با محروميت از دسترسي به تجربه زندگي و جهان‌بيني اخلاقي گذشتگان خود نيز مواجه باشيد. آن چند برگِ مثلا محفوظ مانده هم، وقتي از كليت خود جدا شد ديگر معنايي نخواهد داشت و در طول زمان همان‌ها نيز ارزش خود را از دست داده و به سرنوشتي بهتر از سرنوشت كتاب‌ها دچار نخواهد شد. حفظ تك‌بناها بدون حفظ بافت دقيقا قدم گذاشتن در چنين راهي است.»

 

بيداري تاريخي

مجتهدزاده همچنين درباره راهكارهاي حفاظت از بافت تاريخي اهواز توضيح مي‌دهد: «با توجه به آنچه گفتم، طبعا اولين پيشنهاد ايجاد نوعي آگاهي و در پي آن تعهد جمعي در مقوله حفاظت از بافت‌هاي تاريخي است. اگر چنين آگاهي ايجاد شود، آنگاه جامعه و مسوولان در هر شهر و هر بافتي خود بهترين راه‌هاي حفاظت از آن را خواهند يافت.»

در مطالعات بافت تاريخي اهواز، از طريق مطالعه اصول و الگوهاي «بازآفريني حفاظت‌محور» و براساس ويژگي‌هاي خاص بافت تاريخي اهواز، پيشنهاداتي ارايه شده كه در كنار آگاهي و تعهد جمعي مي‌تواند ثمربخش بوده و حداقل در برداشتن گام‌هاي اول موثر باشد: «نخستين پيشنهاد استفاده از ظرفيت بافت تاريخي براي ايجاد فضاي حياتي تازه در دل شهر اهواز است. شهر اهواز شهري به‌شدت ماشين‌محور و فاقد فضاي شهري زنده و انسان‌محور است. حتي حاشيه رودخانه كارون، كه در تمام دنيا مهم‌ترين عرصه حضور مردم است، در شهر ما در درجه اول به عبور ماشين و جاده‌هاي ساحلي اختصاص دارد و تقريبا هيچ محله‌اي در تمام پهنه اهواز امكان دسترسي آزاد و بي‌دردسر به رودخانه را ندارد. در چنين شرايطي ايجاد فضاهايي كه امكان حضور آسان و بي‌دغدغه پياده در دل شهر را فراهم كند، مي‌تواند مفهومي تازه از زندگي در شهر را با شهروندان در ميان گذارد. از چنين رويكردي در ادبيات شهرسازي با عنوان شهر شهروندگرا يا شهر مردم‌گرا ياد مي‌شود و كليدواژه محوري اين رويكرد، مفهوم «پياده‌محوري» است. البته پياده‌محوري به معناي نفي مطلق حضور ماشين نيست، بلكه صرفا به معناي اولويت انسان و عابر پياده بر ماشين و «در خدمت انسان بودن»ِ ماشين است. بافت تاريخي اهواز به جهت برخي ويژگي‌هاي منحصر به‌فرد، ظرفيت فراواني براي ساماندهي براساس الگوي پياده‌محور دارد و اين امر مي‌تواند به شكل‌گيري يك شهر شهروندگرا و زنده در دل شهر ماشيني اهواز كمك شاياني كند.»

دومين پيشنهاد اين مطالعات كه اين استاد دانشگاه مطرح مي‌كند ساماندهي بافت تاريخي اهواز براساس يكي ديگر از ويژگي‌هاي منحصر‌به‌فرد آن يعني آميختگي و تنوع كاربري‌هاي تجاري و مسكوني در بافت است: «كساني كه بافت‌هاي تاريخي را مي‌شناسند، مي‌دانند كه در اين بافت‌ها معمولا مرزبندي قاطعي ميان كاربري تجاري (در قالب بازار) و مسكوني (در قالب محلات) وجود دارد. همين امر باعث شده هنگامي كه اين بافت‌ها با افول ميل سكونت مواجه مي‌شوند (كه گاه به دلايل مختلف گريزناپذير است)، احياي بافت با معضلات جدي مواجه شود. در اهواز اما از اين مرزبندي قاطع خبري نيست.»

او ادامه مي‌دهد: «هسته اوليه بافت تاريخي اهواز در قالب بندري تجاري، با نام ناصري، طرح‌ريزي شد كه در آن بناهاي تجاري و مسكوني كاملا درهم آميخته بود و معمولا هر واحد مسكوني، يك يا دو حجره تجاري نيز در بر يا مجاور خود داشت. اين ويژگي در خلال فرآيند توسعه بافت نيز تداوم يافت و بافت تاريخي كنوني اهواز، با استثنائاتي معدود، بافتي كاملا آميخته از منظر كاربري تجاري و مسكوني است. همين ويژگي است كه باعث شده به‌رغم افت سكونت حيات و پويايي بافت چندان به خطر نيفتد و حتي ساخت‌وساز گسترده نيز در آن، به جهت قيمت بالاي املاك تجاري، به صرفه نباشد. البته اين ويژگي تبعات ناخوشايندي نيز داشته كه تبديل خانه‌ها به انبار و پستوهاي شهري از آن جمله است. در مطالعات ما پيشنهاداتي، هم در قالب ضوابط و هم پروژه‌هاي محرك توسعه، براي استفاده از مزاياي اين ويژگي در راستاي احياي بافت داده‌ايم. اين ويژگي البته با هويت شهري اهواز كهن نيز، كه با نام‌هايي چون «سوق الاهواز» يا «هوجستان واجار» از آن ياد شده، سازگار است.»

 

پيوند سنت و مدرنيته

مجتهدزاده سومين پيشنهاد در احياي بافت تاريخي اهواز را استفاده از ويژگي مدرن آن مي‌داند: «بافت اهواز منظم‌ترين بافت تاريخي ايران و تنها بافت تاريخي است كه تراموا همزاد آن است. اين بافت يكي از غني‌ترين بافت‌ها از جنبه ميراث معماري مدرن ايران و نمايش هم‌نشيني سنت و تجدد در معماري و شهرسازي ايران است. چنين ظرفيتي مي‌تواند بافت تاريخي اهواز را به كانوني جذاب براي برگزاري رويدادهاي ملي و بين‌المللي بدل كند كه به‌واقع در كمتر بافت تاريخي در كشور، به حدي كه در اهواز است، مهياست.»

او اضافه مي‌كند: «سرانجام هم‌ارزش نبودن پاره‌هاي مختلف بافت ويژگي ديگري است كه در احياي آن مي‌تواند بسيار راهگشا باشد. اين ويژگي سبب مي‌شود شما بتوانيد اختلاطي از پهنه‌هاي كاربري هم‌پيوند را در فاصله كوتاهي از يكديگر تعريف و فعاليت‌هاي مختلفي از سكونت، تجارت، اقامت گردشگري، تفريح و خدمات موردنياز همه اينها را در درون همين بافت تامين كنيد. اين امكاني است كه در صورت به‌كارگيري درست و هوشمندانه مي‌تواند اجزاي مختلف بافت را، به‌رغم تفاوت ارزش حفاظتي، به‌طور هماهنگ فعال سازد.»

 

كوچه‌هاي ارگانيك كاروني

مجتهدزاده همچنين «محله عامري را باارزش‌ترين بخش بافت تاريخي اهواز عنوان مي‌كند كه در كنار هسته اوليه بندر ناصري، محدوده‌هاي «با اهميت ويژه» بافت تاريخي اهواز و از نظر ارزش، باارزش‌ترين پاره‌هاي بافت به شمار مي‌روند: «محله عامري تنها بخشي از شهر اهواز است كه بافت شهري ارگانيك دارد. بافت‌هاي ارگانيك، ويژگي ريخت‌شناسي اصلي شهرهاي كهن ايراني است و الگوي غالب بافت تاريخي در شهرهاي كهن ما چون اصفهان و يزد و تبريز و شيراز را همين الگو تشكيل مي‌دهد. وجود اين الگو، به همراه دلايل ديگر، نشان مي‌دهد كه شبكه معابر عامري، نه بناهاي آن، تنها بازمانده شهر «اهواز كهن» است كه ما عمدتا به‌واسطه متون از آن آگاهيم. اين محله در دوران معاصر نيز شاهد زندگي و مرگ بسياري از بزرگان اهواز و رويدادهاي مهم بوده كه تاكنون آنگونه كه شايسته و بايسته آن است بدان پرداخته نشده؛ خانه‌هاي عامري، به جهت بافت ارگانيك و مجاورت محله با رودخانه، ظرفيت بالايي براي تبديل به اقامتگاه‌هايي با كيفيت ويژه گردشگري و حتي كاربري سكونتي ويژه (نظير مهمان‌سراي ادارات، پانسيون و نظاير آن) را دارند.»

او تاكيد مي‌كند: «اولين اقدام براي حفاظت و احياي اين محله، توقف ساخت‌وسازهاي مرتفع در حاشيه و درون بافت است. در گام بعد، و در كوتاه‌مدت، مي‌توان از اتفاقاتي كه در لبه اين بافت، در حاشيه رودخانه، افتاده و در نوع خود ارزشمند است، استفاده و با مديريت سنجيده‌اي از ظرفيت آنها در توسعه ميان‌افزاي بافت استفاده كرد. اما در درازمدت لازم است طرحي جامع از سوي مشاوري معتبر و مجرب براي بافت، با لحاظ ويژگي‌هاي اساسي اين بافت و ضوابط پيشنهادي آن، تهيه و سازمان‌هاي متولي بافت چون ميراث فرهنگي، سازمان بهسازي شهرداري، معاونت بازآفريني مسكن و مانند آن براي اجراي آن هم‌پيمان شوند. ترجيحا بهتر است اين سازمان‌ها خود پيشقدم شوند و خانه‌هايي را در درون بافت، تملك و به دفاتر محلي خود اختصاص دهند. اين كار با توجه به قيمت نسبتا پايين خانه درون بافت عامري براي اين سازمان‌ها هزينه چنداني ندارد، اما مي‌تواند به نوعي فرهنگ‌سازي براي ديگر سازمان‌ها و بخش خصوصي منجر شود.»

 

پايان خوش داستان اهواز؟

«مديران بلدوزري» همان آفتي است كه اهواز به ويژه در دهه‌هاي اخير گرفتار آن بوده است. حالا اين كلان‌شهر 1.5 ميليون نفري هيچ محله و مكان تاريخي براي بازديد علاقه‌مندان ندارد، اين در حالي است كه بناهاي ميراثي ثبت شده اين شهر هم درهاي‌شان به روي بازديدكنندگان مسدود است. از بقاياي بناهاي شيخ خزعل و كاروانسراي معين‌التجار تا دانشگاه سه‌گوش، همه راه‌ها براي دوستداران ميراث شهر بسته شده. از سوي ديگر فرآيند طولاني تصويب و ابلاغ مطالعات بافت تاريخي اهواز، علامت سوال بزرگي براي فعالان مدني به وجود آورده است. آيا «داستان اهواز» سرانجام خوشي خواهد داشت؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون