• ۱۴۰۳ يکشنبه ۷ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5966 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۶ بهمن

حزب توده و قرينه‌سازي ناشيانه

محمدعلي غيبي

وقايع سياسي ممالك آسيايي و خيلي از كشورهاي ديگري كه سال‌ها با استعمار دست ‌به گريبان بوده‌اند همواره بستر مساعدي را براي دسته‌اي از سياست‌بازان فراهم مي‌كند كه در پشتيباني از برخي منافع استعماري، كلمات را هم مورد جفاي فراوان قرار دهند و ماهرانه از آنها جملاتي كنايه‌آميز و عوام‌فريبانه دربياورند. در اوايل مرداد سال 1323 يكي از نمايندگان عضو فراكسيون منفردين مجلس شوراي ملي فاش كرد كه محمد ساعد نخست‌وزير، مخفيانه يك امتياز نفتي را در نواحي جنوبي به شركت‌هاي امريكايي و انگليسي پيشنهاد كرده است. همچنين شايع شده‌ بود كه به ‌محض خروج نيروهاي شوروي از ايران در نواحي شمالي امتيازي به شركت استانداردواكيوم داده خواهد شد. با طرح چنين شايعاتي، شوروي خواهان همان امتياز نفت در شمال ايران شد. چنين خواسته‌اي از سوي شوروي سبب شد كه ساعد اعلام كند كه تمام گفت‌وگوهاي نفتي تا پايان جنگ به تعويق خواهد افتاد. شوروي كه از چنين پاسخي قانع نشده ‌بود سريعا مبارزه تبليغاتي شديد خود را عليه ساعد آغاز كرد. درحالي كه فراكسيون‌هاي ميهن، دموكرات، مستقل و اتحاد ملي از مقاومت ساعد پشتيباني مي‌كردند مساله تأمل‌برانگيز اين بود كه اعضاي فراكسيون‌هاي آزادي و توده و همچنين حزب توده، ساعد را «دست‌نشانده انگليس» مي‌ناميدند.
 درواقع، زماني‌كه خود آنها حين اصرار بر اعطاي امتياز نفت شمال به شوروي، متهم به حمايت از شوروي مي‌شدند، رقيبان خود را متهم به نوكري انگليس و «ارتجاع» مي‌كردند و بدين‌گونه تلاش مي‌كردند يك «قرينه‌سازي ناشيانه» اما موثري را ايجاد كنند؛ اما آنها هرگز به اين فكر نمي‌كردند يا نمي‌خواستند فكر كنند كه راضي كردن شوروي در شرايطي كه بريتانيا از پيش امتيازاتي دارد، يعني سياست موازنه مثبت و اين همان سياستي بود كه قاجاريان با گرفتار شدن در آن به ‌مرور مملكت را به بحراني بي‌سابقه در چند دهه پاياني اين دولت وارد كردند. در‌حالي كه اگر در اين دوران ايران توانست امنيت و ثبات خود را بازيابد تنها به اين خاطر بود كه از ميان دو نيروي استعمارگر روس و انگليس، يكي از آنها به سبب وقوع انقلاب اكتبر از ايران خارج شده‌بود و اگرچه نفوذ يك‌سويه انگليس هم مطلوب نبود اما از سياست ويرانگر موازنه مثبت بهتر بود و اين چيزي بود كه توده‌اي‌ها قادر به درك آن نبودند و خيلي راحت با بازي با كلمات و قرينه‌سازي ناشيانه فراكسيون‌هاي طرفدار نخست‌وزير و حتي خود ساعد را متهم به دست‌نشاندگي انگليس مي‌كردند. آنها جسارت را به حدي رساندند كه در مقابل ساختمان مجلس راهپيمايي گسترده‌اي را سازماندهي كرده و خواستار اعطاي امتياز نفتي به شوروي و كناره‌گيري فوري «دولت ارتجاعي» شدند.
 در اين هنگام حزب توده سياست‌هاي دولت ايران را درباره شوروي نادرست و چه‌بسا دشمنانه ارزيابي مي‌كرد و رويكرد دولت ساعد درباره درخواست شوروي براي دستيابي به نفت شمال ايران را سياستي «يك‌طرفه» و به دور از «نزاكت» سياسي و «خيانت به سرنوشت ملت ايران» تعبير مي‌كرد. بدبختي مردم ايران زماني تكميل مي‌شد كه احسان طبري در مقاله‌اي ادعا كرد كه شوروي نيز همچون انگلستان در ايران منافعي جدي دارد و نواحي شمالي ايران در حكم حريم امنيت شوروي است. هنگامي كه ايرج اسكندري چنين سخني را در حضور مصدق به زبان آورده‌ بود به اعتراف خود اسكندري مصدق تيغه ريش‌تراشش را درآورده ‌بود و گفته بود «تو جاي پسرم هستي؛ اگر يك‌دفعه ديگر اين كلمه حريم امنيت از دهنت بيرون بيايد اين زبانت را مي‌برم ... يعني چه آقا؟ پس شمال حريم امنيت روس‌هاست و جنوب هم حريم امنيت انگليس‌ها، غربش هم نمي‌دانم مال كجا... مال ما كجاست آخر؟ ... اين حرف‌ها چيست كه درآورده‌ايد؟ اين حرف‌ها را نزنيد آقا؛ خوب نيست؛ شما مملكت‌تان را حفظ كنيد؛ شما ميهن‌پرست هستيد؛ اين حرف‌ها خوب نيست.» (نقل قول از حميد شوكت، ميعاد در دوزخ، زندگي سياسي خليل ملكي، تهران، نشر اختران، 1399، ص 150)  خليل ملكي نيز در توجيه مطالب طبري، عوام‌فريبانه و با كنايه مدعي شده ‌بود كه «ايران كه حريم زندگي ملت زحمتكش ايران است حريم امنيت ملت ايران نيست» اما در ادامه مقصودش را صريحا بيان كرده بود: «چه مانعي دارد كه [ايران] حريم امنيت همسايگان خود نيز باشد؟ نه‌ تنها مانعي ندارد بلكه لازمه امنيت ايران اين است كه هر همسايه ايران خود را در همسايگي ما در خطر نبيند و خانه ما حريم امنيت او باشد» ملكي چنين سخنان ساده‌لوحانه‌اي و بازي با كلمات را در حدي ادامه مي‌دهد كه در مقاله ديگري در نامه‌ي‌رهبر مي‌نويسد «هرگاه سخن از امتياز نفت بوده آن را سرچشمه تمدن و تجدد و بركات و نعمات تلقي كرده‌اند اما در مورد شوروي يك‌دفعه استقلال و تماميت مملكت بسته به مويي گشته و امتياز اصولا منفور و منافي استقلال تلقي گرديد.» (نقل قول‌ها از همان) به هر حال سير وقايع در بحران آذربايجان در سال 1324 و وقايع بعد از آن و ساير موضع‌گيري‌هاي حزب توده چنين افرادي را تا حد زيادي متوجه اشتباه خود كرد. ايران گرچه نفت خود را همچنان تا چند سال ديگر دراختيار شركت انگليسي مي‌ديد اما توانست با زيركي قوام و رد درخواست‌هاي شوروي در مورد امتياز نفت شمال، استقلال خود را حفظ كند و چند سال ديگر هنگام مبارزه براي ملي كردن صنعت نفت، تنها با انگليسي‌ها دست‌به‌گريبان شود؛ درحالي كه اگر پاي شوروي هم به ميدان نفت ايران باز مي‌شد مبارزات براي ملي‌كردن نفت ايران غيرممكن بود و شايد تا همين اكنون هم تغيير موثري رخ نمي‌داد. هنگامي كه تهديدات بريتانيا براي حمله نظامي به ايران پس از ملي‌كردن صنعت نفت توخالي از آب درآمد محال بود كه شوروي هم چنين مواضع منفعلانه‌اي بگيرد و به تحريم بسنده كند؛ شوروي در اوج آمادگي خود به ايران حمله مي‌كرد و بار ديگر لااقل استان‌هاي شمالي ايران را تا مدت‌هاي طولاني اشغال مي‌كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون